کد خبر: ۱۰۳۷۲۷
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۰:۴۱
یک دستگاه فکری تا وقتی اعتبار دارد که توان حل مسائل و مصادیق را داشته باشد. یک نظریه مانند نظریه نسبیت اینشتین را وقتی علمی می دانیم که اگر مصادیق مخالف آن پیدا شد، نظریه‌ی خود را پس بگیریم. آزمایش میزان انحراف نور ستارگان در هنگام عبور از کنار خورشید توسط ادینگتون در سال ۱۹۱۹ سبب تائید نظریه نسبیت عام اینشتین و رد نظریه گرانش نیوتن شد. اگر مصداق نقض تئوری و دستگاه فکری‌مان پیدا شد، باید به اصل تئوری شک کرد.

برای دهه‌ها پارادایم توسعه‌ی مبتنی بر لیبرال‌دموکراسی در همه‌ جا، مولفه‌ها و ابزارهای مختص به خود را تعریف و پیاده کرد. مانند قواعد اقتصادی برتون وودز که عملا قاعده‌ی کلیِ حاکم بر جهان اقتصاد شد و علم اقتصاد در جهان ذیل این قاعده بسط یافت. تکنولوژیِ ذیل این گفتمان، از محیط‌زیست نه به معنای اکوسیستم بلکه به عنوان مکانِ پیاده‌سازی پروژه‌هایش بهره گرفت. هرنوع ناسازگاری سیاستی و سیاسی بیرونی (مانند شیلی آلنده و ایران پس از انقلاب ۵۷) و درونی (مانند ایده‌های استیگلیتز در بانک جهانی  و اوباماکر در حوزه سلامت) را نیز برنتافت. حتی برای پیاده‌سازیِ آن به زور و مداخله نظامی در کشورها و مناطق نیز متوسل شد.

گفتمان توسعه‌ی مبتنی بر لیبرال‌دموکراسی ابژه‌ها و مخاطبان خود را همراه با مجموعه‌ای از رویه‌ها و سازوکارها تعریف کرد و این‌ها را جایگزین راه‌های بدیل نگرش به جهان قرار داد. توسعه، با عیار شباهت حداکثری با الگوی آمریکایی و اروپایی سنجیده شد. حتی به تعبیر فوکویاما، به این باور رسید که لیبرال‌دموکراسی آخرین حد تلاش‌ فکری بشر در تنظیم نظام‌های سیاسی است.

اما واقعیت آن است که بازتولیدِ این قواعد و نظم جهانیِ حاصل از آن، منجر به «خشونت» شد. خشونتِ نهادینه شده، علم و اقتصاد جهانی را حمایت کرد و علم و اقتصاد بر دامنه‌ی خشونت به خودِ بشر و محیط زیست افزود. جنگ آمریکا در ویتنام و عراق و آتش‌سوزی حاصل از گرمایش زمین در استرالیا مصادیق آنند.

این روزها ویروس کرونا در جهان شیوع یافته است. تقسیم بندی جهانِ مرکز و جهانِ پیرامون شکسته شد و فرقی بین جهان اول و جهان سوم نیست، نه در ابتلا و نه در مقابله با آن. همیشه نسخه‌ی جهان‌گیر برای مشکلات ارائه می شد، اما این بار علمِ ذیل پارادایمِ لیبرال‌دموکراسی نسخه‌ای برای یک مشکل جهان‌گیر ندارد. رییس‌جمهور ترامپ در باره ویروس کرونا می‌گوید:

 “It will go away. Just stay calm. It will go away”.

جهانی شدنِ فزاینده نقض شده است؛ کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز مرزها را به روی هم بستند. برخلاف نگاه بازار-محور، دولت‌ها دوباره بازیگر اصلی تولید و سلامت هستند. برای دهه‌های متمادی محیط زیست در خدمت توسعه بود، از حالا به بعد، محیط زیست بازیگر محوری فرایندهای سیاستی خواهد بود؛ کشتن سگ و گربه در برخی مناطق چین ممنوع شد. محیط زیست شهری و دریایی نفس کشیده است و حیوانات دریایی به کنار شهرها آمده‌اند. صنعتی شدن دیگر مساوی توسعه نیست. برعکس، تعطیل شدنِ زندگی صنعتی سبب نفش کشیدن دنیا شده است. امپراطوریِ گفتمان توسعه‌ی لیبرال‌دموکرات از حل معضل فقر اقتصادی در جهان تحت سیطره‌ی خود ناتوان بود، از مدیریت بیماریِ همان‌ها ناتوان‌تر مانده است. در آینده‌ی نزدیک این درماندگی بیشتر هویدا می شود.

علم و اقتصادِ تعریف شده ذیل گفتمان توسعه لیبرال‌دموکرات و همه شعب آن، از پیش بینی و ارائه راه‌حل برای مسائل نوظهور ناتوان است. دوره توسعه هژمونیک به پایان رسیده است. اما گفتمان توسعه لیبرال‌دموکرات ظاهرا مانند کسی که نخواهد نتیجه آزمایش ادینگتون را بپذیرد و شاید مانند سطحی‌اندیشانِ دینی در داخل کشور، ظاهرا خود را ابطال‌پذیر نمی‌داند. قواعد همیشگی‌‌اش نقض شده، اما لشکرکشی و چالش نظامی جدید در عراق تمهید می شود. تحریم‌ها ادامه دارند. حتی پس از اثبات ربط بین آتش‌سوزی در استرالیا و گرمایش زمین، آمریکا از خروج از توافق محیطزیستی پاریس پشیمان نشده است.

همیشه کرونایی برای ابطال نظریه‌ها هست، اگر واقع‌بین باشیم. بیش از آن مهم است بتوان دستگاهِ فکری جدید و جامع‌تری را استوار کرد. ... چه مولفه‌ها و قواعدی پارادایم جایگزین را شکل می دهند؟

 ۱۵ فروردین ۹۹
 
*معاون توسعه کارآفرینی و اشتغال وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار