کد خبر: ۱۲۳۴۲۴
تاریخ انتشار: ۲۵ تير ۱۳۹۹ - ۱۵:۴۹
امروز در جلسه دادگاه مدیران سابق بانک مرکزی مطرح شد؛
دومین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده مدیران سابق بانک مرکزی در شعبه ۱۰۶۵ دادگاه کیفری دو برگزار شد.

ورود مفسد اقتصادی به دادگاه با طلسم!

دومین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده مدیران سابق بانک مرکزی در شعبه ۱۰۶۵ دادگاه کیفری دو و به ریاست قاضی مسعودی مقام برگزار شد.

امید اسدبیگی، مهرداد رستمی، مجتبی کحال زاده، جواد بصیرانی، مهرداد رستمی، اکبر لارنجامی، فرشاد طالبی، مهدی توسلی، سید رسول سجاد، محسن صالحی، سید محمد حسینی، فرزاد محمدی، اسدالله سیفی، شهریار دربانی، سید محمدرضا آل علی، موسی حسن زاده، محمدرضا قائدی، میثم فرجام، محمد نوری، محمد بیرانوند، سید وحید حسینی، حمیدرضا مخبر و رضا انصاری متهمان این پرونده هستند.

در جلسه پیش کیفرخواست متهمان توسط نماینده دادستان قرائت شد و متهمان اسدبیگی و سجاد به دفاع از خود پرداختند.

در ابتدای جلسه دادگاه قاضی مسعودی مقام از متهم سید رسول سجاد خواست که برای بیان دفاعیات خود در جایگاه مخصوص قرار گیرد.

متهم سجاد گفت: شما گفتید چرا ضمانت نامه اسدبیگی را تمدید کردیم، اما باید بگویم این ضمانت نامه ۶ ماه اعتبار داشت و تا یک سال قابل تمدید بود، آقای اسدبیگی از اول سال ۹۶ به تعهدات خود عمل می‌کرد.

وی ادامه داد: بانک سپه که ضمانت نامه را تمدید کرده باید شرایط را بررسی می‌کرد، ضمانت نامه در شهریور ماه تمدید شد، اما اسدبیگی آبان ماه از پرداخت پول خودداری کرد.

متهم سجاد گفت: اسدبیگی به ما گفت شرایط تحریم است و پول او بلوکه شده است و ما بر اساس شرایط بانکی بود که به او فرصت دادیم، بر اساس دستور مدیر کل این کار انجام شد، اما هم اکنون او ادعا می‌کند که پول کارگران هفت تپه را داده است.

وی گفت: ما اصلا از کار‌هایی که اسدبیگی انجام می‌داد خبر نداشتیم، اما ظاهرا تسهیلاتی گرفته شده است و تسهیلات بانک کشاورزی به ما ارتباطی ندارد و جلسه پیش هم من به همین دلیل عصبانی شدم.

متهم سجاد گفت: من هیچ امتیاز خاصی به اسدبیگی ندادم، این‌ها تصمیمات کمیته بود کا برای اسدبیگی هم انجام شده است. پیام‌های واتس آپ را بررسی کنید، درست است گفته که من دستور بدهم تمام است، اما اصلا من به تخصیص ارز کاری نداشتم. من مدیر بودم نه مدیر کل، اصلا اداره بین الملل نمی‌تواند ارز تخصیص بدهد.

وی ادامه داد: وقتی شخصی وارد بانک مرکزی می‌شود یعنی تمام مجوز‌های خود را گرفته است و کالای اسدبیگی شکر بوده و آمده است. من اصلا از ارز‌ها خبر نداشتم و کاره‌ای نبودم که بخواهم بگویم به اسدبیگی ارز بدهید، متنی هم که نوشته من می‌توانم کل بانک مرکزی را شکر بدهم، اصلا درست نبود.

قاضی مسعودی مقام گفت: توضیحاتی درباره سکه‌های کشف شده در خانه خود بدهید.

متهم سجاد گفت: کشف نشده، من خودم تحویل دادم.

قاضی مسعودی مقام پرسید: سکه هارا از کجا آوردید؟

متهم سجاد گفت: من نمی‌توانم ریز درآمدهایم را به شما بگویم، من به هیچ گروه و جناحی وابسته نیستم.

قاضی مسعودی مقام گفت: این‌ها سوابق شما است و درباره اتهاماتتان حرف بزنید.

متهم سجاد گفت: من آدم کم درآمدی نبودم، من سال ۸۶، ۴۰ میلیون تومان پول داشتم.

قاضی گفت: این‌ها ربطی ندارد، بگویید سکه‌ها را چه زمانی خودتان خریدید.

متهم سجاد گفت: سکه سال ۹۶ یک میلیون تومان بود.

قاضی مسعودی مقام گفت: شما سکه‌ها را از یک جای معین مرتبط با متهم خریداری کرده‌اید، ما کاری به آن نداریم که شما برای خودتان سکه خریده اید، اما اقاریر همسرتان موجود است.

وی ادامه داد: اینکه خودتان با پول خودتان بروید و سکه بخرید مشکلی ندارد، اما اینکه به عنوان کارمند دولت و تحت عنوان رشوه این سکه‌ها را دریافت کرده‌اید اشتباه است. بانک‌ مرکزی همین کار‌های اشتباه را کرده که وضعیت کشور این است.

متهم سجاد گفت: من با حقوق یک ماه خودم می‌توانستم شش سکه بخرم.

قاضی مسعودی مقام گفت: سکه‌ها را از صرافی اسدبیگی خریداری می‌کردید؟

متهم سجاد گفت: تخصص من اقتصادی است، من پوند خریداری می‌کردم و زمانی که داشتم و طلا بالا رفت، ارز خود را تبدیل به سکه کردم. من تا سال ۹۰ حقوقی که از بانک مرکزی می‌گرفتم به عنوان پول نقد بود و با همان پول سکه می‌خریدم تا پس انداز شود.

قاضی مسعودی مقام گفت: موضوع ما اصلاً مرتبط با سال ۸۶ تا ۹۰ نیست. رسید بیاورید که سکه‌های صرافی اسدبیگی را خریده‌اید.

وی گفت: شما حق نداشتید که از ارباب رجوع سکه بگیرید. شما خودتان گفته‌اید که پاکت از ارباب رجوع گرفته‌اید اصلاً فلسفه وجودی ندارد که بگوییم از ما تقدیر و تشکر می‌کنند، یعنی ما به قدری بد عمل کرده‌ایم که وقتی مردم می‌خواهند وارد دستگاه شوند فکر می‌کنند که حتماً باید پرداختی داشته باشند.

قاضی مسعودی مقام گفت: اصلا شما به عنوان کارمند بانک مرکزی مگر می‌توانستید خرید و فروش ارز کنید و سال ۹۲ قانونی تصویب و خرید و فروش و سایر ممنوعیت‌ها ابلاغ شد. چرا این کار را کردید.

متهم سجاد گفت: من با حقوقم ارز می‌خریدم.

قاضی مسعودی مقام گفت: شما در مقام کارمند بانک مرکزی در حال دفاع از خود هستید. می‌شود عملی برای تمام آحاد جامعه جرم باشد، اما برای شما نباشد. شما از اطلاعات بانک مرکزی استفاده می‌کردید و از صرافی اسدبیگی چند سکه خریده‌اید؟

متهم گفت: یادم نیست حدوداً ۱۰۰ عدد.

قاضی مسعودی مقام گفت: چگونه تأمین مالی آن را انجام دادید؟

متهم سجاد گفت: دلار خود را سکه خریدم.

قاضی مسعودی مقام گفت: خدا را شکر که خودتان این موضوع را می‌گویید، اصلاً چرا از صرافی اسدبیگی سکه خریده‌اید مگر محل کار شما نزدیک به صرافی امین بوده است؟ شما هیچ سندی ندارید و می‌گویید دلار داده‌اید و دلار سند ندارد.

متهم سجاد گفت: من مأموریت می‌رفتم و به من ارز می‌دادند و درآمد‌هایی به این صورت داشتم.

قاضی مسعودی مقام گفت: ۱۲۰ عدد سکه‌ای را که خودتان خریدید، ۴۰ عدد برای فرزندتان بوده و پس باقی آن‌ها برای چیست و چگونه آن را به دست آورده‌اید؟

متهم سجاد گفت: حدود ۳۰۰ کیلو هم متعلق به آن‌ها است که گفتند دادند و تعدادی هم آن‌هایی است که خودم خریدم و داشتم.

قاضی مسعودی مقام گفت: خود شما گفتید که ۲۶۴ سکه بوده است و ۱۲۰ عدد برای صرافی اسدبیگی است و ۴۰ سکه دیگر پسرتان برای کدام صرافی است؟

متهم سجاد گفت: بانک مرکزی به فرزندان کارمندان وقتی شاگرد اول می‌شوند، سکه می‌دهد.

قاضی مسعودی مقام گفت: خوب است، پس بانک مرکزی فرزندان کارمندان را استخدام می‌کند و این گونه هم که به آن‌ها سکه می‌دهد، چرا بانک مرکزی از این رانت استفاده می‌کند و بروند آن‌ها هم مثل همه مردم امتحان بدهند تا قبول شوند.

متهم سجاد گفت: پسر من از راه قانونی وارد شده و در اداره آمار هم کار می‌کند.

قاضی مسعودی مقام گفت: پسر شما باید هر سال برای هر مورد قبولی سکه بگیرد، اما آیا بانک مرکزی از صرافی اسدبیگی سکه خریداری می‌کند یا خودتان می‌خرید یا این سکه‌ها را به شما می‌دهند؟

متهمان سجاد گفت: ۱۲۰ سکه برای صرافی اسدبیگی است؟

قاضی مسعودی مقام گفت: ما هیچ نشانی از پرداخت وجه در صرافی‌ها کشف نکردیم.

متهم سجاد گفت: تا سال ۹۶ یک میلیون تومان بود و اکنون به ۱۰ میلیون تومان رسیده و از همان زمان شروع به خرید سکه کردم. سال ۹۶ پسر من از بانک مرکزی ۳۰ میلیون تومان وام گرفت و سکه خرید.

قاضی مسعودی مقام گفت: اظهاراتتان را کنار هم بگذارید و اظهارات همسر و فرزندتان را هم گوش کنید و کنار هم بگذارید، اگر شما از همان سال شروع به خرید سکه می‌کردید پس باید اکنون کوهی از سکه داشتید، شما سکه سال ۹۵ را به سکه سال ۸۶ وصل می‌کنید.

وی افزود: اصلاً اعلام کنید که از همه ارباب و متهمان چند سکه گرفته‌اید؟

متهم سجاد گفت: من ۳۱ سکه گرفتم.

قاضی مسعودی مقام گفت: از کحال زاده و اسدبیگی چطور؟

متهم سجاد گفت: من کحال زاده را برای اولین بار در زندان دیدم. من اصلا حسینی را نمی‌شناسم. همه می‌گویند به من ۵۰ عدد سکه داده، هنوز ندیدم.

قاضی مسعودی مقام گفت: سکه گرفتن نیاز به دیدن ندارد. نماینده دادستان مستندات خود را ارائه کرد و شما جلسه قبل قرار به دریافت ۲۶۴ سکه داشتید، همسرتان تعداد بیشتری را گفته و فرزندتان چه مطالبی را در پرونده درج کرده و اقاریرتان پخش شده است.

وی گفت: اگر اقاریرتان مرتبط با پرونده باشد شما می‌توانید حرف بزنید، اما شما اقرار کرده‌اید سکه‌ها از خانه تان کشف شده ‌اند. من گفتم که شما ثابت کنید که خودتان از صرافی اسدبیگی سکه خریده‌اید، شما در آنجاست حساب دارید.

متهم سجاد گفت: اکنون آقای همتی می‌آیند و می‌گویند روی ارز سرمایه‌گذاری نکنید، اما مردم دارند این کار را انجام می‌دهند و همیشه در ذهن من بوده که دلاری که دارم برای فرزندانم و همسرم پس انداز کنم و آن را تبدیل به سکه کنم کار من اصلاً خلاف قانون نبوده است.

قاضی مسعودی مقام گفت: در رابطه با آپارتمان توضیح دهید.

متهم سجاد گفت: اصلاً آپارتمان وجود خارجی ندارد با کشور‌های خارجی مکاتبه کنید. اگر چیزی به نام من همسرم یا فرزندانم وجود دارد.

قاضی مسعودی مقام گفت: آپارتمان را که نمی‌توانند در کیف بگذارند و به این جا بیاورند.

در ادامه جلسه دادگاه مسعود شاه محمدی نماینده دادستان اظهار کرد: در مرحله تحقیقات مقدماتی شما صحبت‌هایی کرده‌اید، اما مسئله این است که آنچه شما امروز بیان می‌کنید با ادله موجود در پرونده و قرائن موجود در تحقیقات مخالف است.

وی ادامه داد: متهمان بسیاری درباره سکه گرفتن شما صحبت کردند. آقای نوری، آقای کحال زاده و آقای حسینی درباره سکه گرفتن شما صحبت کردند. شما به عنوان کارمند بانک مرکزی و مدیر ارشد بانک چطور به دفتر یکی از کارگزاران بانک مرکزی می‌روید و تفاهم نامه‌ای را می‌نویسید، مذاکرات در بانک مرکزی توسط شما نوشته شده است، سوال من این است که چرا مکرراً به دفتر اسدبیگی می‌رفتید.

نماینده دادستان گفت: سوال ما این است که چرا سکه‌ها به شهر دیگری رفتند، وقتی متهمین متعدد درباره پرداخت سکه صحبت می‌کنند، قرار شد شما سکه‌ها را تحویل دهید که آب اصفهان رفتند و شما در زندان اوین با همسرتان تماس گرفتید و تماس زندانیان مطابق قانون ضبط می‌شود شما در آن تماس و همسر خود گفتید خانم این ۳۴ سکه مرتبط با اسدبیگی است، آن را بیاورید و به ضابطین ارائه دهید.

شاه‌محمدی گفت: شما خودتان گفتید سکه دریافت کرده‌اید، اما نمی‌دانستید که رشوه را گرفتید، اما کاری در قبال آن انجام نداده‌اید، بحث ثبت سفارش شکر، بحث ضمانت نامه و ارائه پیش فاکتور‌ها موجود است.

وی گفت: شما در خصوص شکر می‌گویید هیچ اقدامی انجام نداده‌اید، اما سوال من این است که شما خودتان می‌گویید هیچ سمتی نداشته‌اید که بخواهید اقدامی کنید. این را ما هم می‌گوییم، ما می‌گوییم چرا وقتی سمت نداشتید قول پیگیری به اسدبیگی داده اید؟

متهم سجاد گفت: شاید این پیگیری جواب سر بالا بوده است که من دادم. وی گفت شما برای من کاری نکردید، من را مسخره کرد که حتی می‌تواند کل بانک مرکزی را شکر دهد. نماینده دادستان گفت پیگیری‌های شما و صورت گرفتن ثبت سفارش مدارک ما موجود است. شما می‌گویید پیام برای جواب سر بالا دادن بوده است که این‌ها قبول نیست. ثبت سفارش شرکت انجام شده و در بانک مرکزی تخصیص یافته و در همین فضای مجازی پیام‌های شما درباره ضمانت نامه موجود است.

وی ادامه داد: آقای اسدبیگی به شما گفته که اگر در بانک نبود‌ی مرا دراز می‌کردند، اینکه اسدبیگی در بانک مرکزی به شما امید داشته یعنی چه؟ این پرونده ۲۸ متهم دارد برخی کلاهبرداری، برخی ارتشاء و برخی معاون هستند، اما ما از بانک عامل کار را شروع کردیم، صرفاً بانک‌ مرکزی نبوده است. شاه‌محمدی گفت خود بانک مرکزی گفته شما به عنوان رئیس اداره بین‌الملل صحبت می‌کنید و آنچه که تأیید می‌شود را به امضای مدیران می‌رسانید، آقای اسد بیگی پرداختی‌های متعددی را در بانک عامل داشته و در پرونده اخلال بررسی‌ها انجام شده و کارمندان بانک رفاه گفتند برای خود ما سوال بوده چرا در روز تعطیل تخصیص تأیید شده است؟

نماینده دادستان تصریح کرد: آقای اسدبیگی در بانک مرکزی نفوذ کرده و شما در مرحله تحقیقات مقدماتی صداقت داشتید و گفتید ۷۰۰ یا ۸۰۰ سکه دریافت کرده‌اید.

قاضی مسعودی مقام گفت: اینکه متهمان فکر کنند و دادگاه می‌تواند اظهارات دیگری داشته باشند، درست نیست. شما اکنون اظهارات و دفاع می‌کنید که صد درصد با اقاریرتان مخالف است.

نماینده دادستان گفت: آنچه ما در کیفرخواست تحت عنوان ۴۰۰ سکه می‌گوییم مرتبط با کیفرخواست پرونده سالار آقاخانی است که آن پرونده جدا است.

وی ادامه داد: شما در دادسرا خودتان گفتید که اظهارات و مستندات داشتید که گفت ۸۰۰ سکه این پول بیت المال است، درصدد کشف جرم و تحقیقات فنی ادله به شما معرفی شد و شما اقرار کردید.

قاضی مسعودی مقام گفت: شما جلسه قبل که در آرامش بودید. آیا فراموش کردید؟

متهم سجاد گفت: جلسه پیش که بازرسی کردند و سوئیچ ماشینم را گرفتند، استرس گرفتم.

نماینده دادستان گفت: وقتی در جلسه شما وارد شدید، اسنادی از طلسم را با خود به جلسه دادگاه آوردید، آقای سجادی این چه چیز‌هایی است که شما با خود به جلسه آورده‌اید؟

قاضی مسعودی مقام گفت: من خودم تأکید کردم که متهمان و وسایل نقلیه ایشان مورد بازرسی قرار گیرد.

وی افزود: در بسیاری از دستگاه‌هایی که متولی امور خاص هستند کارمندان از عملیات ارزی ممنوع هستند، بانک مرکزی هم باید این کار را بکند.

متهم سجاد گفت: بانک مرکزی به من یک تلفن خاص بدهد.

قاضی مسعودی مقام گفت: دفتر شما تلفن داشته است.

متهم سجاد گفت: بانک مرکزی ماهی ۳۰ هزار تومان کمک هزینه تلفن می‌دهد و این یعنی با موبایل صحبت کن.

مسعودی مقام گفت: اصلاً برای چه ارباب رجوع باید از طریق تلفن شخصی ورود پیدا کنند، آن وقت است که بحث دراز کردن و من پیگیری می‌کنم می‌آید وسط.

نماینده دادستان گفت: شما مکرراً به دفتر اسدبیگی مراجعه داشته‌اید و مشخص نیست که چرا شما در دفتر او حاضر بوده‌اید. شما موظف هستید در ساعات اداری پشت میز خودتان کار کارگزاران را انجام دهید، نه بعد از آن که در واتس آپ برایتان لوکیشن بفرستند و متهمان دیگر هم می‌گویند که شما را دیده اند.

وی ادامه داد: چرا شما در دفتر اسدبیگی خارج از ساعات اداری حضور داشته‌اید، مسئله بعدی منزل شما در یک کشور اروپایی است.

شاه‌محمدی گفت: پس از آنچه ضابطان ما به منزل شما مراجعه می‌کنند، آقای سجاد در خارج از کشور بودند و متوجه می‌شوند تحت تعقیب دادسرا هستند و دستور بر انهدام اسناد را به خانواده خود می‌دهند. ضابطان ما به اتاق آقای پسر سجاد می‌روند و وکالت نامه‌ای را پیدا می‌کنند، این وکالت نامه مربوط به خرید منزل فرنیش با تمام امکانات در یک کشور اروپایی است، این وکالت به محمدرضا قائدی متهم ردیف ۲۳ پرونده داده شده است.

نماینده دادستان گفت: شما یک منزل ۱۸۰ متری گرفته‌اید و وکالت نامه به نام آقای قائدی است. فرزند شما گفته که این منزل را دیده‌ام و منزل تمام امکانات را داشته و یک زندگی فوق متعارف بوده و منزل در یک محل خوب آن کشور اروپایی بوده است. همچنین کارت ۳۰ هزار دلاری بانک‌های خارجی به نام شما و همسرتان دریافت شده است.

متهم سجاد گفت: من بر اساس مستندات و مصوبه بانک مرکزی کار انجام دادم، کمیته تأمین اسکناس بانک مرکزی نیز تأیید می‌کرد، ما همه به دنبال نفع بیت‌المال بودیم و بیت‌المال را به حراج نگذاشتیم.

این متهم ادامه داد: من طرف اسدبیگی نبوده‌ام که بخواهم امتیازی بدهم، همه این موارد بر اساس تصمیمات کمیته بوده است، من مذاکره کننده بوده‌ام.

این متهم درباره ضمانت‌نامه بانک سپه گفت: انقضای ضمانت‌نامه بانک سپه در ۹۶/۰۶/۲۵ بوده است. اسدبیگی در ابتدای ۹۶ به تعهدات عمل می‌کرد و هیچ مشکلی وجود نداشته است. در تاریخ ۹۶/۰۶/۰۵ نامه‌ای به بانک سپه زدیم، بانک سپه در تاریخ ۹۶/۰۶/۱۲ جواب داد ضمانت‌نامه تمدید شده و این در سامانه آمده است. بانک سپه ضمانت‌نامه اسدبیگی را تمدید کرده است.

این متهم ادامه داد: من هیچ امتیاز خاصی و هیچ کار قانونی که خود تصمیم بگیرم برای اسدبیگی انجام نداده‌ام و بر اساس مصوبات بانک مرکزی انجام شده است. تخصیص ارز به من ارتباطی ندارد، من کاره‌ای نبوده‌ام که بخواهم به کسی ارز بدهم. طبق مستندات من هیچ امتیاز خاصی به اسدبیگی نداده‌ام که بخواهم سکه بگیرم.

متهم سجاد گفت: من فقط یکبار به دفتر اسدبیگی رفتم و درباره هواپیما با هم صحبت کردیم، اصلاً برای کار کارگزاری و به دفتر اسدبیگی نرفتم.

قاضی مسعودی مقام گفت: زمان آن چه زمانی بود؟

متهم سجاد گفت: اواخر سال ۹۶ بود.

متهم سجاد گفت: ما چند سال پیش به یک کشور اروپایی سفر کردیم و در آنجا چند آپارتمان دیدیم، اصلاً به این صورت نبود که ما برای یک آپارتمان مخصوص بخواهیم وکالت بدهیم، اما این وکالت برای کار بود که بتوانیم بعداً که خواستیم آپارتمانی خریداری کنیم و به دنبال کار‌ها برویم.

قاضی مسعودی مقام گفت: شما مگر با ماهی ۲۰ یا ۳۰ میلیون تومان چگونه می‌توانستید خانه در اروپا خریداری کنید، دلار بخرید و سکه‌ها و ارز را برای خود جمع کنید؟

نماینده دادستان گفت: موکل شما گفته که برای صحبت کردن استخاره کرده است.

وکیل متهم سجاد گفت: موکل من گفته، برای آن که اقاریر خود را بگوید یا خیر استخاره کرده است. به موکل خودم گفتم اگر سکه‌ها را هم گرفته بود باز هم اقرار کند که آن‌ها را گرفته‌ام که موجبات تخفیف برای تو ایجاد شود، اما موکل من گفت سکه‌ها را نگرفته است.

در ادامه جلسه دادگاه محسن صالحی فرزند غلامرضا کارمند بانک مرکزی به اتهام اخذ رشوه به میزان ۱۵ میلیارد ریال و تعداد ۱۰۰ سکه تمام بهار آزادی و ۱۲ هزار دلار از اسدبیگی، ۲ و نیم میلیارد ریال از اسدالله سیفی، ۱۰ میلیارد ریال و ۲۰۰ هزار دلار از شهریار در بانه، ۵ میلیارد و ۳۲۴ هزار دلار از موسی حسین زاده، ۱۲۰ هزار و ۳۰ هزار دلار در بازار فارکس، یک دستگاه خودرو bmw و تعداد ۳۵ قطعه سکه و یک دستگاه قهوه ساز از محمدرضا آل علی، ۵ میلیارد ریال از احسان تحیری و تضعیف اموال دولت به میزان یک میلیون و ۴۸ هزار دلار در جایگاه مخصوص قرار گرفت.

متهم صالحی گفت: من و آقای سجاد در بانک مرکزی رابطه خوبی نداشتیم، او مافوقم نبود و چندین مرتبه با هم دعوا کردیم، اما امروز دو جا مظلوم واقع شد و آن طلسمی که نماینده دادستان درباره آن صحبت کرد و آن ذره بین است و ۴ سال است فقط با آن می‌تواند کاغذ را ببیند و اصلاً طلسم نیست.

وی ادامه داد: درباره ضمانت نامه و تأخیری که انجام داده باید بگویم ما گفتیم اسدبیگی مشخص نیست چه کاری انجام می‌دهد. ارز را گرفته و از تاریخی که ضمانت‌نامه را تغییر داد تا زمانی که به اجرا گذاشته شد، حدود ۱۳۰ هزار دلار بانک مرکزی شد.

متهم صالحی با اشاره به اتهامات خود اظهار کرد: ادعا دارم که متخصص امور ارزی هستم و معاون اداره امور بین‌الملل بانک مرکزی بودم و از اردیبهشت سال ۹۷ من معاون اداره بودم.

وی ادامه داد: قبل از آن من کارمند ساده بودم و اردیبهشت تا مرداد ۹۷ تمام اتفاقات امروز را پیش‌بینی کرده بودم و برای هر کدام از آن‌ها راهکار دادند و از مرداد ماه به بعد به من گفتند برو در اداره دیگری بنشین و کاری به چیزی نداشته باش، من دو سال پیش اتفاقات امروز را پیش‌بینی کرده بودم.

متهم صالحی گفت: می‌خواهم اقرار کنم که تا پیش از این اطلاعی نداشتم، از این افراد عذرخواهی می‌کنم و اظهار ندامت می‌کنم.

وی با اشاره به عناوین اتهامی خود اظهار کرد: من هیچ کدام از اتهامات وارد شده را قبول ندارم، هیچ کدام از آن‌ها صحت ندارد.

متهم صالحی گفت: کسانی که می‌گویند من رشوه گرفتم باید سند بیاورند و من نباید بیایم و ثابت کنم که رشوه نگرفتم. حساب‌های من و خانواده‌ام و فعالیت من در اتاق معاملات ارزی بانک مرکزی بررسی شد و گفتند که من درباره تغییر نرخ ارز رشوه گرفته ام.

وی ادامه داد: گفتند که من جمعاً ۳۴ میلیارد ریال به بیت المال ضربه زده ام، اما این کار امکان انجام نداشته است.

متهم صالحی گفت: از میان سکه‌های کشف شده گفتند که این سکه‌ها برای صالحی و سجاد است، اما نگفتند چند سکه آن متعلق به من است. تعداد سکه‌هایی که از چهار خانواده کشف شد ۵۷ سکه، ۵۳ سکه قدیم و ۳۴ سکه امامی، یک سکه پارسیان و یک سکه ایرانیان نیم گرمی بوده است.

وی گفت: زمانی که من بازداشت شدم دلار ۶ هزار تومان بود، اما امروز دلار ۲۴ هزار تومان شده است و دلیلش آن است که معاون ارزی، مدیرکل بین‌الملل، مدیر بین‌الملل کسانی هستند که باید تخصصی‌ترین کار‌ها را انجام دهند، اما بررسی کنید ببینید کدام یک از آن‌ها بلدند یک کلمه انگلیسی صحبت کنند، مهم آن است که با کشور‌های خارجی صحبت کنند.

متهم صالحی گفت: افزایش قیمت دلار به حجم ذخایر ارزی بانک مرکزی ارتباط دارد، بررسی کنید از زمان بازداشت ما و تغییر مدیر قبلی چقدر حجم ذخایر بانک مرکزی افزایش یافته است. مدیر قبلی به من می‌گفت اگر عرضه نداری فردا عوضت می‌کنم، باید فردا اسکناس بیاوری. اگر ما با همان سرعت ادامه می‌دادیم، اکنون دیگر هیچ مشکلی نداشتیم. دلار علم می‌خواهد، اما سران بانک مرکزی اکنون دانشی ندارند.

وی ادامه داد: من هیچ نقشی در ضمانت نامه نداشتم و تنها جایی که امضای من درجه یک شده و ارزش پیدا کرده به من گفتند که خودرو ‏bmw گرفتم، اما چرا یک استعلام از آن نیست.

متهم صالحی گفت: من محسن صالحی اگر رشوه گرفتم دلار و ۶ هزار تومان قرار دادم، شما چه کردید؟

در ادامه جلسه نماینده دادستان گفت: آقای صالحی در اتاق معاملات ارزی سمت داشتند و تا ساعاتی از روز در بانک مرکزی بودند و ساعات عصر را در یک دفتر‌ بالاتر از بانک مرکزی اشتغال داشته اند.

وی ادامه داد: افراد متعدد گفتند که حالا خط‌هایی به آقای صالحی داشته‌ایم و آقای امرالله در خصوص سکه‌ها حرف زده‌اند و گفته‌اند که تعدادی از سکه‌های اخذ شده از اسدبیگی را فروخته‌ایم که وجه حاصل به حساب من ریخته شد.

شاه محمدی گفت: چند ده نفر کارمند در این دفتر وجود داشتند، مهدی امرالله و امیر رئوفی از جمله آن کارگران بودند. ایشان مدعی هستند که افرادی که در آن دفتر بودند دانشجویان مقطع دکترا بودند، اما آیا آقای امرالله دانشجوی دکتری بوده و آقای رئوفی پسرخاله شما است و دانشجوی مقطع دکتری نبودند؟ این دو نفر از حساب‌هایشان استفاده می‌کردند و در یک بازه زمانی کوتاه ماه‌های آخر سال ۹۶ تا اوایل سال ۹۷ آنچه به حساب هایشان واریز شده قریب به ۵ میلیارد تومان بوده است.

نماینده دادستان گفت: آقای رئوفی گفته پسرخاله آقای صالحی است و یک مرتبه ۷۰ سکه فروخته اند و اظهار کرده ۲۰ سکه را از صرافی دیجیتال که مربوط به آقای آل علی است و او هم یکی از کارگزاران بانک مرکزی است، جهت خرج امورات شرکت از صالحی گرفته و فروخته است و امورات شرکت از مأخوذات کارگزاران بوده است.

در این هنگام قاضی مسعودی مقام ضمن ختم جلسه گفت: جلسه بعدی متعاقباً اعلام خواهد شد.

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار