مرتضی افقه
استاد اقتصاد دانشگاه شهید چمران
امروزه شاهد ادعای حل مشکلات اقتصادی از طریق آزادسازی قیمتها و حذف قیمتگذاری دستوری هستیم، در حالی که یکی از مشکلات کشور همین تئوریهای اقتصاددانهای طرفدار بازار آزاد و طرفدار آزادسازی قیمتهاست که از اواخر دهه ۶۰ و اوایل دورهی ریاستجمهوری آقای رفسنجانی گرفتار آنها شدیم البته مطلوب این است که دولت دخالت نکند و قیمتها از طریق عرضه و تقاضا تعیین شود، اما حتی سرمایهدارترین و لیبرالترین کشورها هم در شرایط حساس و خاص در اقتصاد دخالت میکنند. الان ما در شرایط عادی قرار نداریم و به دلیل تحریم، شرایط اقتصادی کشور حتی از زمان جنگ هم بدتر است. اگرچه ما در زمان جنگ هم تحریم بودیم اما این تحریم همهجانبه و توسط همهی کشورهای نبود، بلکه تحریم فقط از جانب آمریکا بود. اما الان در شرایطی هستیم که نه تنها آمریکا هیچ مراودهای با ما نمیکند بلکه این محدودیتها را برای کشورهای دیگر نیز گذاشته و اجازه نداده هیچ کشور دیگری با ما مراودات تجاری داشته باشد. به علاوه به این دلیل که ما FATF را امضا نکردهایم امکان مراودات مالی ما با کشورهای دیگر نیز سلب شده است و همهجوره در وضعیت نامناسبی قرار داریم.
مجموع اینها باعث شده که شرایط اقتصادی به مراتب بدتر از دورهی جنگ باشد و در چنین شرایطی توصیه به آزاد کردن قیمتها و سپردن اقتصاد به دست بازار باعث مشکلات بسیاری میشود و متاسفانه این مردم مظلوم هستند که باید تاوان این بیتدبیریها را بدهند. نتیجهی این سیاستها باعث شده در این سه دهه بسیاری از مردم به قشر فقیر اضافه شوند و از طبقات متوسط به فقیر ریزش کنند.
با توجه به گستردگی اقشار ضعیف جامعه، اگر این اقشار حمایت نشوند زیر فشارهای اقتصادی و معیشتی له میشوند. اگر قیمتهای دستوری و ورود دولت برای حمایت از اقشار کم درآمد مشکل ایجاد میکند در واقع به دلیل ناکارآمدی خود دولت است؛ یعنی اگر اقتصاددانها میخواهند مسئله را پیدا کنند باید به ناکارآمدی دولت اشاره کنند. به همین دلیل برای حل مشکلات اقتصادی باید بر مسئلهی کارآمد شدن دولت تاکید داشت، در غیر اینصورت همانطور که گفتم در شرایط فعلی عدم دخالت دولت اصلا به صلاح نیست. حتی در کشورهای به شدت لیبرال هم در این شرایط دولت وارد میشود و از طریق سیاستهایی مثل سهمیهبندی و یا کمکهای یارانهای و کنترل قیمتها به اقشار ضعیف و کمدرآمد کمک میکند تا بیش از این دچار مشکلات نشوند.
این دخالت دولت اتفاقا برای ما که سه دهه بیتدبیری باعث شده تعداد زیادی از مردم به خط فقر نزدیک شوند، به شدت ضروری است. من بارها گفتهام که خود وزارت رفاه برآورد کرده حدود ۶۰ میلیون نفر زیر خط فقر هستند و نمیشود در این شرایط این ۶۰ میلیون را رها کرد و قیمتها را به بازار آزاد سپرد. هیچ کشوری با وجود انبوه افراد فقیر زمینهی پیشرفت پیدا نمیکند. افرادی که در شرایط فقر بزرگ میشوند به لحاظ جسمی و ذهنی رشد لازم را نمیکنند؛ از آنجا که مواد غذایی لازم به آنها نمیرسد معمولا در معرض انبوه ضعفها و مشکلات بسیار قرار میگیرند و همچنین این افراد آموزشهای لازم را نمیبینند.