یک جامعهشناس که اساسیترین مانع ارتقای شاخصهای رفاهی در ایران را نداشتن
یک برنامه رفاهی جامع میداند، در انتقاد از وضعیت وزارت تعاون، کار و
رفاه اجتماعی ایران میگوید: «در این وزارتخانه بخشهای مربوط به کار و
رفاه با هم هیچ ارتباطی ندارند.»
یک جامعهشناس که اساسیترین مانع ارتقای شاخصهای رفاهی در ایران را
نداشتن یک برنامه رفاهی جامع میداند، در انتقاد از وضعیت وزارت تعاون، کار
و رفاه اجتماعی ایران میگوید: «در این وزارتخانه بخشهای مربوط به کار و
رفاه با هم هیچ ارتباطی ندارند.»
او سپس وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ایران را با
وزارتخانه مشابهاش در انگلستان مقایسه میکند: «در انگلستان وزارتخانهای
با عنوان کار و بازنشستگی(Work And Pensions) دارند که به دو مساله اساسی
اجتماعی میپردازد که مربوط به رفاه است. تعریف کشورهایی مثل انگلستان از
رفاه و شغل طوری است که رفاه از میان شغل میگذرد، ولی ما این تعریف را از
رفاه نداریم و دو موضوع شغل و رفاه را با هم ارتباط نمیدهیم. بنابراین
دولتی را تعریف میکنیم که بایستی هزینههای رفاهی را پرداخت کند و هر موقع
هم کمبود بودجه داشته باشد، این هزینهها را کاهش میدهد.»
در ادامه خلاصهای از گفتوگوی تجارتفردا با این استاد دانشگاه را که در شماره 172 این مجله منتشر شده میخوانید:
*شاخصهای رفاه به یکدیگر مرتبط هستند؛ یعنی اگرچه وضعیت ما در آموزش و
سلامت بهتر از امنیت، آزادی فردی و سرمایه اجتماعی است، اما این طور نیست
که این موارد کاملاً مستقل باشند؛ همه اینها بر یکدیگر تاثیر دارند.
بنابراین اگر وضعیت ما در زمینه آزادیهای فردی بهتر بود و اگر وضعیت
حکمرانی و اداره کردن سازمانهایی که خدمات بهداشتی یا آموزشی ارائه
میکنند بهتر بود و این سازمانها پاسخگو بودند، مسلماً جایگاه ما در زمینه
آموزش و بهداشت هم بهتر از آنچه هست میشد.
*در زمینه شاخص بهداشت و سلامت، ما در سالهای گذشته درباره ایمنسازیها
در برابر اپیدمی بیماریهای عمومی وضعیت نسبتاً خوبی داشتهایم. البته این
موضوع مربوط به این دولت نبوده است؛ ما از اول انقلاب تا به حال روی بعضی
از این شاخصهای سلامت کار کردهایم. من فکر میکنم اگر وضعیت ما در بعضی
از این موارد مانند تعداد تختهای بیمارستانی، وضعیت بهداشت، ایمنسازی
علیه بیماریهای عفونی و بیماریهای صعبالعلاج مانند ایدز و همچنین کیفیت
آب آشامیدنی بهبود پیدا میکرد، وضعیت شاخصهای ما بسیار بهتر از آنچه
اکنون هست میشد.
*درباره طرح تحول نظام سلامت، هدف اصلی طرح این بوده که پرداختی از جیب
بیمار کمتر شود و چندان روی این شاخصها مانور نداده است. البته نمیتوان
گفت این طرح با شاخصها بیربط بوده، ولی هدف آن بیشتر این بوده که بیماران
در بیمارستانهای دولتی کمتر پول پرداخت کنند. علاوه بر این برنامهای
گذاشته بودند که فعالیت پزشکان در مناطق محروم و حضور پزشکان متخصص در
بیمارستانهای دولتی بیشتر شود. در این میان تنها اقدامی که به نظر میرسد
روی این شاخصها تاثیر گذاشته، مقداری حفاظت مالی از بیماران صعبالعلاج
بوده که به احتمال قوی اثر مهمی داشته است. به عنوان مثال برنامه ترویج
زایمان طبیعی ربط چندانی به کاهش میزان مرگ و میر نوزادان نداشته است و حتی
شاید اثر معکوس هم در این زمینه داشته باشد. به طور کلی طرح تحول نظام
سلامت تاثیر زیادی روی این شاخصها نداشته است. بلکه همانطور که هدفش کاهش
هزینههای درمانی مردم بوده، راه دیگری را رفته است.
*تغییرات سیاسی میتوانند بهسرعت روی شاخصهای رفاه اجتماعی هم اثر
بگذارند. چون این شاخصها با یکدیگر مرتبط هستند. رفاه، مسکن، آموزش،
بهداشت و... همه تحت عنوان سیاست اجتماعی شناخته میشوند. سیاست اجتماعی
یکی از محورهای مهم در دولت و سیاست است.
*چشمانداز آینده ما هم تا اندازه زیادی به این برمیگردد که ما در زمینه
شاخصهای سیاسی به چه صورتی جلو برویم چون این موضوع بر تمام شاخصها و از
جمله بر آموزش، بهداشت و سرمایه اجتماعی تاثیر میگذارد؛ مثلاً در
شاخصهایی که برای سرمایه اجتماعی آمده، شاخصهایی است که به رفاه مرتبط
است مثلاً کمکهای خیریه و درک مردم از حمایت اجتماعی از موارد اثرگذار
است.
*مثلاً در انگلستان وزارتخانهای با عنوان کار و بازنشستگی(Work And
Pensions) دارند که به دو مساله اساسی اجتماعی میپردازد که مربوط به رفاه
است؛ تعریف کشورهایی مثل انگلستان از رفاه و شغل طوری است که رفاه از میان
شغل میگذرد، ولی ما این تعریف را از رفاه نداریم و دو موضوع شغل و رفاه را
با هم ارتباط نمیدهیم. بنابراین دولتی را تعریف میکنیم که بایستی
هزینههای رفاهی را پرداخت کند و هر موقع هم کمبود بودجه داشته باشد، این
هزینهها را کاهش میدهد. در مجموع شاید این حرف خیلی کلی باشد، ولی اساس
اشکال کار ما این است که فاقد یک برنامه رفاهی جامع هستیم.
فاطمه شیرزادی