محمد نیشابوری
فراخوان شوراي نگهبان براي آشنايي با ديدگاهانديشمندان وصاحب نظران براي تعيين معناي رجال سياسي هرچند تا حدودي دير رس است ولي به هرحال اقداميجدي و قابل توجه است.ازسوي ديگراين فراخوان نشان ميدهد درساخت سياسي کشورخلا و شکافهايي وجود دارد که سير خودانگيخته سلايق ورويدادها آنها را جلوبرده است وهيچ به ميدان نظريه سازي رسوخ نکرده است و به همين دليل هيچوقت در موردشان اجماع شکل نميگيرد و باعث شکافهايي ميشوند که بسياري از زمانها کنترل ناپذيرند.رجال درمعناي لغوي دومعنا دارد که سالهاست ازمنظرهاي مختلف توليد مشکلات ساختاري کرده است،يکي ازاين معناها تفکيک جنسيتي را نشانه ميرود ومترادف مرد بودن است ودرمعناي ديگرش رجال به کساني ميگويند که جزو بزرگان باشد. معناي اول نصفي ازجامعه را از ورود به عرضه رقابت بازميدارد، ولي معناي بزرگان آنچنان بي مرزاست که به ناچار به صورت عرفي حد ميخورد.
درکشورما بزرگان تنها از ميان کساني انتخاب ميشوند که دربعد ازانقلاب داراي مناصب مذهبي ، سياسي ، نظاميو اقتصادي بودند و درخارج اين چارچوب جزانتخابات سالهاي اول هيچ وقت چهره اي نامزد رياست جمهوري نشده است و در حقيقت کساني شانس رياست جمهوري دارند که پيشاپيش مسئوليتهاي حساس داشته باشند و بقيه افراد از اين امکان محروم ميمانند و اين نوع تفسير تبعيضي ساختاري و ماندگار در جامعه ايجاد ميکند.
شايد توجيه گران اين عرف نانوشته وقوام يافته بگويند رياست جمهوري بايد مدير و مدبر باشد و کساني که آزمون پس دادهاند شايستگي خود را از قبل اثبات کردهاند. اين توجيه يک غلط ساختاري دارد وآنهم اين است که درادبيات مديريتي بحثي وجود دارد با عنوان سقف عدم شايستگي. مثلا ميگويند اگر کسي درسطحي کارآمد وماهر بود ممکن است درسقف توانايي خود قرار گرفته است و بالاتر ازآن ميدان و حيطه ناشايستگي اش آغاز ميشود. يک نظامي، شهردار و وزيرخوب الزاما رئيس جمهوري نخواهد بود و به همين اين مکانيزم درعمل دشواريها وبحرانهاي فراواني براي کشورايجاد کرده است.دليل اين امرهم کاملا مشخص است ، متاسفانه درايران سبستميارزيابي کننده براي سنجش عملکرد مديران وجود ندارد وبه همين دليل خوب وبد عملکرد افراد کاملا ناشناخته ميماند وحتي اگراجماع عموميآنرا تاييد نکند باز شانس گذرازفيلتر تاييد صلاحيت وجود دارد.نکته اصلي آنست که بسياري ازياد ميبرند ريييس جمهور ونمايندگان مجلس نيازي نيست که تکنوکرات باشند واز تخصص سطح بالايي برخورد باشند و به همين دليل سالها درکشور و حتي ديگرکشورها داشتن توانايي خواندن و نوشتن براي ورود به اين مشاغل کافي بود، چرا که آنها بايد تصميمات حاکميتي بگيرند وبا تشخيص مصلحت عام ملت وکشورمنابع وامکانات را درجهت درست هدايت کنند و کار تکنوکراتها و سيستمهاي تخصصي آنست که به اين جهت گيري خصلت تخصصي وکارشناسي بدهند . به همين دليل رجال درمعناي حقيقي اش شامل کساني بايد باشد که مقبوليت عام داشته باشند واز وزن اجتماعي کافي بهره ببرند.
به همين دليل در بعضي کشورها جمع آوري يک مقدارامضا شرط ورود به انتخابات است ويا يک حزب قوي پشت اوايستاده باشد. ما هم بايد اين نگاه را جدي بگيريم وهم ازاين واژه جنسيت زدايي کنيم وهم آنرا ازانحصار مقامات خارج کنيم وشموليت بيشتري به آن بدهيم.