کد خبر: ۳۹۳۴۸
تاریخ انتشار: ۰۷ آذر ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۹
محمد نیشابوری
m.neyshabory@gmail.com

نمادبارزانقلابي‌گري درآمريکاي لاتين براي هميشه اين ديار فاني را ترک کرد."فيدل آلخاندرو کاسترو روث"درسال 1926 (۱۳۰۵ شمسي)درشهربيران استان اورينته کوبا به دنيا آمد.وي علاوه بررهبري انقلاب کوبا،ازسال ۱۹۵۹ تا ۱۹۷۶ به عنوان نخست وزير وسپس ازسال۱۹۷۶تا۲۰۰۸به عنوان رئيس جمهوراين کشورمشغول به فعاليت بود.اوازسال 1965 تا 2011 نيزرهبري حزب کمونيست کوبا را برعهده داشت.کاستروهمچنين به مدت دو دوره دبيرکل جنبش عدم تعهد بود.در دوران زمامداري او،‌ بسياري از صنايع اين کشور"ملي" شد وبه گفته حاميانش، کوبا به مردمش بازگردانده شد. وي به خاطر تلاش‌ها و مبارزات خود،‌ جوايز مختلفي را درعرصه بين‌الملل به دست آورد ودرکشورکوبا ودرکلِ آمريکاي لاتين به عنوان يک شخصيت ضدامپرياليسم و قهرمان مبارزه با استکبارجهاني آمريکا شناخته مي‌شد. کاسترو درسال 1959 پس ازخلاصي ازتبعيد وزندان،‌درحالي که تنها 32 سال داشت،به عنوان جوانترين رهبرآمريکاي لاتين الهام‌بخش استقلال وآزادي‌خواهي درآمريکاي جنوبي وآفريقا شد و براي ده‌ها سال يک تنه پرچم مبارزه با آمريکا را درآمريکاي لاتين به دوش کشيد.وي به گفته خودش درزمان حيات از634 فقره سوءقصد که ازسوي سازمان جاسوسي سيا و کوبايي‌هاي ساکن آمريکا سازماندهي شده بودند،‌جان سالم به دربرد .کاسترودرسال 2008 پس ازحدود نيم قرن زمامداري،به دليل بيماري ازمسئوليت خود کناررفت وقدرت را به برادرش "رائول" واگذارکرد.وي پس ازآن به دليل بيماري چندان درانظار عمومي‌ظاهرنشد وتنها درماه ارديبهشت بود که براي آخرين باردرکنگره حزب کمونيست کوبا به ايراد سخنراني پرداخت. شايد بشود ادعا کرد که با رفتن اين چريک پيرپرونده مبارزات چريکي در جهان بسته شد.پرونده اي که هنوزمجهولات زيادي درظهور،رشد وانفعال چريک‌ها درجهان مطرح است.کوبا،اگرچه نماد پيروزي چريک‌ها وپارتيزان‌ها است اما فقراقتصادي و فرهنگي هنوز دراين کشوربيداد مي‌کند.کاسترودرنهايت براي آنکه مجبورنشود دربرابرشورش‌هاي داخلي شبيه آنچيزي که در ليبي صورت گرفت قرار گيردخود از قدرت کناره گيري کرد.هرچند برخي تحليلگران سياسي معتقدند علت کناره گيري اوازقدرت براي ننشستن مقابل دشمن درجه يک خود يعني آمريکا بود اما آنچه شواهد وقراين نشان مي‌دهد خانه نشين شدنش بيشتر فراربه جلويي براي پيشگيري ازبحران‌هاي بزرگ اجتماعي و سياسي بوده است.حتي اگرهريک ازدودليل فوق را بعنوان علت العلل قلمداد کنيم درهوش و درايت کاسترو نمي‌توان ترديدي را وارد کرد.اوازبسياري ازرهبران شبيه خود باهوشتربود.رهبراني مانند صدام،قذافي،بن علي و...چراکه آنها تا پاي سقوط و درگيري مقابل مردم وجهان ايستادند اما فيدل،چريک پيروانقلابي به محض دريافت نخستين علايم اعتراضي مردم کوبا با يک تاکتيک سياسي از قدرت کنار رفت و برادرش با دکترين جديد سياسي حکومت را بدست گرفت.اگرچه فيدل تا آخرين روز حيات همچنان دربرابر آمريکا استقامت کرد اما همزمان برادرش باب مذاکره و رفت و آمد را گشود تا برادر همچنان اسطوره باقي بماند.مردان سياستمدار در چنين بزنگاه‌هايي از تاريخ خود را به ملت‌هايشان مي‌شناسانند.شايد اگر فيدل در سال 2008 از قدرت کنار نمي‌رفت امروز با يک عراق،ليبي و يا يمن ديگري مواجه بوديم.مردم کوبا اکنون هرچقدر هم در فشار اقتصادي باشند اما حتما دلشان براي سخنراني‌هاي چند ساعته فيدل و يا تصاوير زنده او در تلويزيون کوبا تنگ خواهد شد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار