اصغر نعمتی
نزدیک سه دهه ازرحلت بزرگترین انقلابی قرن بیستم حضرت امام خمینی می گذرد.دراین سه دهه با وجود آنکه این مرد افسانه ای تاریخ درمیان ما نیست اما رهنمودهای او ونیزخلف صالحش رهبرمعظم انقلاب این کشوررا ازبزنگاه ها وپیچ های بزرگی به سلامت عبورداده اندلیکن همواره بازشناسی اندیشه وافکارامام درهمایش ها وکتاب ها ومقاله ها درسراسر جهان دغدغه ای بزرگ بوده است.امام خمینی مجموعه و سپهری ازرشد یافتگی و توسعه و نیزتوجه به مدرنیته درعین وابستگی به سنت ها وآیین های اسلامی است.او از مدرنترین ابزاروفناوری های روز بدون گرفتن حالت تدافعی یا تحجری بهره می برد.نگاهش به تویعه مبتنی بر احکام اسلامی اما بروزشده ونوبودند.نقشی که برای توسعه قایل بود نقشی بی بدیل بودکه کمتر می توان درآن دوران درمیان مراجع همطراز او یافت.از همین نگاه ومنظر بود که اقتصاد را معنا و تبیین می کرد.او بر مفاهیم کلان اقتصادی سرمایه داری ومارکسیسم مسلط بود.می دانست زمانی که ازمالکیت دارد دفاع می کند چگونه مرزاندیشگی خود را با کاپیتالیسم باید تعیین کند؛همزمان به ورطه مارکسیسم هم نغلطد.امام خمینی درسال های آغازین مبارزه ازمستضعفین درسراسرعالم حمایت می کرد.این ویژگی را تا پایان عمر بابرکت خود حفظ کرد .البته به تولید گران وسرمایه دارانی که ازراه حلال وبا کاروتلاش ثروتی را اندوخته بودندهم احترام فراوان می گذاشت.او با انتخاب مهندس بازرگان برای نخست وزیری به همگان نشان داد که رویکردش به دولت رویکردی مدرن و در تعامل با توسعه است.بازرگان دانش آموخته دانشگاه و نیز استادی و مهندسی زبردست بود.امام می دانست که چه کسی را برای اجرای امور دولتی بر می گزیند.این نگاه در سال های پس از آن هم به کرات لمس شد.بنابراین هر که مدعی است راه اورا ادامه می دهد باید به اقتصاد نگاه توسعه ای همراه با حمایت ازاقشار مستضعف و محروم داشته باشد .امام به ما آموخت این نه جمع ضدین است و نه جمع نقیضین.بلکه ضرورتی اجتماعی واقتصادی درجهان معاصراست.درنظرامام نظام اقتصادي اسلام،نظامي كاملأ مستقل وجداي از نظامهاي سرمايهداري وسوسياليستي است وبا سرمايهداري و سوسياليسم موافقتي ندارد و هردو را محكوم ميكند. ايشان ميفرمايند:"يكي ازاموري كه لازم به توصيه وتذكراست آن است كه اسلام نه با سرمايهداري ظالمانه و بيحساب و محرومكننده تودههاي تحت ستم و مظلوم موافق است، بلكه آن را به طور جدي در كتاب و سنت محكوم ميكند و مخالف عدالت اجتماعي ميداند. گرچه بعضي كجفهمان بياطلاع ازرژيم حكومت اسلامي وازمسائل سياسي حاكم در اسلام در گفتار و نوشتار خود طوري وانمود ميكنند كه اسلام را طرفدار بيمرز و حد سرمايهداري غرب،مثل امريكا وانگلستان وديگرچپاولگران غرب به حساب آورند... و نه [اسلام موافق] رژيمي مانند رژيم كمونيسم وماركسيسم - لنينيسم است كه با مالكيت فردي مخالف وقائل به اشتراك است. بلكه اسلام يك رژيم معتدل با شناخت مالكيت واحترام به آن به نحو محدود در پيدا شدن مالكيت و مصرف [است] كه اگربه حق به آن عمل شود چرخهاي اقتصادي سالم به راه ميافتد وعدالت اجتماعي كه لازمه يك رژيم سالم است تحقق مييابد." درجاي ديگرميفرمايند: "ما بايد راه مستقيم اسلام را بگيريم كه آيا سرمايهداري تا چه حدودي دراسلام قبول شده است واسلام درباره او چه ميگويد و كمونيسم را اصلاً اسلام قبول دارد يا قبول ندارد.اگر يك مكتب انحرافي ما را درتحت تأثيرخودش قرار بدهدما ازاسلام غافل شدهايم."بنابراين يكي ازاصول اساسي ديدگاه اقتصادي امام كه درعين حال آن را جداي ازسايرمكاتب اقتصادي قرارميدهد اصل استقلال اقتصادي است كه برمبناي اصول اساسي اقتصاد اسلامي قرارميگيرد و دراين باره ازمتخصصين مي خواهد با بهرهگيري ازاصول اقتصادي اسلام طرح جايگزين اسلامي برسيستم اقتصادي ناصحيح حاكم را ارائه دهند.ايشان به كارشناسان توصيه مي كند:"اين برعهده علماي اسلام ومحققان وكارشناسان اسلامي است كه براي جايگزين كردن سيستم ناصحيح اقتصاد حاكم برجهان اقتصاد طرحها وبرنامههاي سازنده و دربرگيرنده منافع محرومين و پابرهنهها را ارائه دهند..."البته ايشان اين امر را مستلزم حاكميت اسلام ميدانند؛ اکنون بیش از هر چیز به بازنگری اندیشه ومنش او درراه پیش رونیازداریم.