گبي هينزليف
گاردين
خانه محلي امن است که درآن احساس آرامش ميکنيم. هر انساني بايد پناهگاهي براي دوري از همه نگرانيها داشته باشد اما وقتي ترس در برج گرنفل گسترش يافت هيچ پناهگاهي وجود نداشت. داستان حادثه آتش سوزي برج باورنکردني است مردم جيغ ميکشيدند و والدين کودکان خود را به بيرون ساختمان پرتاب ميکردند.اما بالاتر از هرچير خيانت بزرگ به اعتماد مردم از سوي دولت بود.بسياري در برجهاي مشابه در کشور نيز نسبت به عدم امنيت محل زندگي نگران هستند اما به دليل فقر قادر به جابجايي نيستند. احتمالا بازماندگان برج گرنفل به مکانهاي ديگر منتقل خواهند شد و مجبور به تصميم دولتي هستند که بارها بي مسئوليت بوده است و اين ساختمان نشانگر کامل "دام فقر" است.اما هيچ چيز حتي بازديد ترزا مينخست وزير انگليس از محل حادثه در وي درکي از شوک اين حادثه را ايجاد نميکند. در زمان حمله يازده سپتامبر يا طوفان کاترينا در آمريکا اين پرسش را مطرح کرد که چطور يکي از ثروتمندترين کشورهاي جهان نتوانست به کمک مردم خود بشتابد. اين درحالي است که لندن خوش شانس تر بود و سرويسهاي اضطراري هر کاري را که انتظار ميرفت انجام داد درحاليکه مردم عادي براي اهداي لباس ، غذا و آب و پول به صحنهامدند. محله کنزيکتون مترادف با ثروت است اما همچنان چيزي به سمبل ابتکار و خلاقيتهاي شهري و برجها نميرسيد که تصور نا امني آنها برود.آنچه از گذشته درس گرفتيم نتيجه گرفتن سريع نيست بلکه تحقيقات است. اما پرسشي که مطرح است اين است که چوطر ساختماني که با هدف توقف گسترش آتش طراحي شده بود با اين مشکل روبرو شود؟ چطور صاحبان منازل و مديران برج شکايت مستاجرين را ناديده گرفتند. سازمان مديريت مستاجران کنزينکتون و چلسي چه پاسخي به آنها داد؟ آيا گوين بارول مدير کارمندان دولت به راحتي لابيگري صاحبان خانه عليه قوانين سخت امنتيتي را پذيرفت و مقامات دولت محلي بودجه خود را کاهش داد. اکنون قهرمانان اين حادثه آتش نشانان هستند. نزديکترين موضوع در انتخابات مجلس درباره مسکن محدود به ارث رسيدن خانه به فرزندان بود. هرچه فقيرتر باشيد فرصت کميبراي فرار داريد سيم کشيهاي بد ساختمان ، صاحب خانههاي طمع کار ، اجارههاي بالا باعث به دام افتادن افراد بيشتري در پايين هرم شده است و اين درحالي است که بخش مسکن اجتماعي بايد راهکاري براي افراد فقير باشد که نتوانسته از اين امر برآيد. اين برج سوخته در غرب لندن يادآوري بر مسئوليت پذيري اخلاقي است که فراموش شده است.
ترجمه: فاطمه مهتدي