کد خبر: ۵۶۴۲۲
تاریخ انتشار: ۰۶ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۶:۵۲
مسعود یوسفی
روزنامه نگار

حدود یکصد و نود سال قبل، یعنی در روز 26 می 1828، در شهر نورنبرگ آلمان، سر و کله نوجوانی پریشان و مضطرب، با لباس هایی شلخته و  نامرتب پیدا شد. پاهایش ورم کرده بود و به سختی راه می رفت و روشنایی روز چشمهایش را آزار می داد. پلیس او را پیدا کرد و با خود برد. در طول مدتی که در اختیار پلیس بود، رفتارهای عجیب و غریب از خود نشان می‌داد. او به سختی می‌توانست به سوالات پاسخ دهد، با این حال خودش را « گاسپار هاوزر» معرفی کرد.
فرانک ادواردز در کتاب « عجیب تر از علم» در این باره می نویسد: «هاوزر ادعا کرده که در یک زیرزمین و در یک اتاق تاریک و کوچک زندانی بوده که در آن فقط یک تخت حصیری برای خوابیدن و نشستن وجود داشته است. تا جایی که یادش می‎آمد، هرگز کسی که او را اسیر کرده، ندیده بود. هاوزر همچنین ادعا می‌کرد، هر از گاهی به او داروی بیهوشی خورانده می‌شد و وقتی که از خواب بلند می‌شد، متوجه می‌شد که موها و ناخن‌هایش کوتاه شده‌اند. کاسپار هاوزر پس از آزادی نتوانست خود را با جهان اطرافش مطابقت دهد و مدتی بعد مرد».
«ورنر هرتسوگ» کارگردان شناخته شده آلمانی در سال 1973از روی کتاب « عجیب تر از علم» فیلمی به نام  « معمای کاسپار هاوزر» ساخت. البته معمای کاسپار هیچ گاه حل نشد اما فرضیه های زیادی از او  بر سر زبان ها افتاد از جمله اینکه کاسپار نسبی اشرافی داشته و وارث ثروت و اموال زیادی بوده است اما برای آن که اموالش را تصاحب کنند از همان نخستین سال های تولد ارتباطش را با جهان خارج قطع و او را در زیرزمینی تاریک زندانی کرده اند.
همان بلایی که حدود 190 سال پیش بر سر « گاسپار هاوزر» آمد ، امروز بر سر اقتصاد کشور آمده است؛ یک اقتصاد نامتوازن، بیمار و شکننده. در اینجا اما، به عکس ماجرای « گاسپار هاوزر»، دیگر معمایی در کار نیست؛ آشکارا هرچه هست رانت است و انحصار و پدر خواندگی که در همه شریان های اقتصادی مملکت ریشه دوانده و معیشت مردم را با مشکل جدی مواجه کرده است. رقابتی در کار نیست و ملت مجبورند همان چیزی را که پدرخوانده ها در اختیارشان می گذارند استفاده کنند. اقتصاد به تیول یک عده خاص در آمده است و با اقتصادهای پویا و زنده دنیا ارتباطی ندارد و به همین دلیل بیمار است. تورم، گرانی، انباشت نقدینگی، رکود، بیکاری، ورشکستگی و ... از عوارض این بیماری است. اساسا هر چیزی که ارتباطش را با جهان اطراف از دست بدهد دستخوش عارضه و بیماری می شود و رشد مطلوب و مناسب نخواهد داشت. حسن روحانی رئیس جمهور در مراسم گشایش دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در خرداد امسال تصریح کرد: کشوری را سراغ ندارد که بدون تعامل با جهان به رشد اقتصادی مناسبی دست یافته باشد.
بهمن آرمان اقتصاددان در همین رابطه می گوید: برای توسعه اقتصادی و جبران عقب ماندگی، ناچار به تعامل با جهان برای واردات فناوری های پیشرفته هستیم.
مهدی تقوی تحلیلگر اقتصادی و مدرس دانشگاه نیز گفته است: مراوده اقتصادی موتور رشد اقتصاد است و به کشورها در استفاده از مزیت های اقتصادی شان کمک خواهد کرد.
و بالاخره دکتر محمود سریع القلم استاد دانشگاه شهید بهشتی از یک دیدگاه کلی تر به این معضل توجه داشته و در مصاحبه با «عصر ایران»  گفته است: طي 3 دهه گذشته، به يك پاسخ در رابطه با اين سئوال، پايبندي علمي و استدلالي داشته‌ام: علت‌العلل ناكارآمدي در ايران، فقدان ارتباطات بين‌المللي است.
با توجه به آنچه ذکر شد به این نتیجه می رسیم که راه نجات و پویایی اقتصاد، افزایش ارتباطات بین المللی و مراوده و تعامل با جهان خارج است. در این صورت انحصار و پدرخواندگی در حوزه اقتصاد رنگ می بازد و معیشت مردم اصلاح می شود.




نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار