کد خبر: ۶۴۰۸۳
تاریخ انتشار: ۰۹ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۵۳
استمرارآشفتگي بازار و جهش بي سابقه قيمتها نشان داد؛
تجارت آنلاین: چند ماهي هست که آشفتگي بازار ارز آن‌چنان به پاي اقتصاد پيچيده است که همه بسته‌هاي پولي براي رفع آن يک به يک با شکست مواجه شده‌اند. شکي نيست که شيوه‌هاي غيرعلمي‌سياست‌گذاري دولت در برخورد با بي‌ثباتي‌هاي اخير منجر به بي‌ثباتي بيشتر شده است.
سندرم بي خيالي در اقتصاد

ايليا پيرولي: چند ماهي هست که آشفتگي بازار  آن‌چنان به پاي اقتصاد پيچيده است که همه بسته‌هاي پولي براي رفع آن يک به يک با شکست مواجه شده‌اند. شکي نيست که شيوه‌هاي غيرعلمي‌سياست‌گذاري دولت در برخورد با بي‌ثباتي‌هاي اخير منجر به بي‌ثباتي بيشتر شده است. در حالي‌که ارزش پول ملي کشور به دليل افزايش روزانه يا به عبارتي لحظه‌اي قیمت‌ها کاهش مي‌بايد و سرمايه‌هاي مردم روزانه آب مي‌رود؛ برنامه‌ريزان اقتصادي دولت نسخه‌هايي مي‌پيچند که شبيه نسخه‌هاي سوررئاليستي بوده که تنها به درد دنياي هري‌پاترها مي‌خورد. انگار بين مردم و برنامه‌ريزان اقتصادي ديوار چين وجود دارد. مسئله‌اي که حالا منتقدان همراه با مردم شده و مي‌گويند انگار گرد بي‌خيالي بر سر برنامه‌ريزان ريخته شده است. لبخندهاي ماسيده بر لب ... چهره‌هاي تکيده... پچ پچ‌هاي در گوشي نااميدکننده ... وضع حال اين روزهاي مردمي‌هست که تنها نظاره‌گر بي‌توجهي، انفعال يا به قول خودشان بي‌خيالي برنامه‌ريزان اقتصادي دولت هستند. موضوع وقتي برايشان نااميدکننده‌تر مي‌شود که آنها از لاک‌چري‌بازان سان مي‌بينند. مردم حالا بيش از پيش از دولتي‌ها شفاف‌سازي و پاسخگويي انتظار دارند؛ چرا که همين مردم به آنها اعتماد کرده‌اند. به باور کارشناسان اقتصادي و منتقدان دولت، براي مردم مهم نيست که چرا و به چه دلايلي قيمت‌ها گران شده يا چرا اوضاع اقتصادي آشفته شده است؛ آنها تنها يک انتظار از دولت يا هر دولتي که بر مسند قدرت قرار مي‌گيرد دارند؛ اقتصاد مطلوب و تآمين معيشت و رفاه.

حتي ژست همدلي را بلد نيستند!
در اين شرایط که همه آژيرهاي خطر بلندتر از هميشه به صدا در آمده‌ هيچ اتفاق و تصميم دلگرم‌کننده و يا اميدبخشي در کار نيست. انگار دولتي‌ها، اتفاقات پيش رو را درک نکرده‌اند. انگار متوجه نيستند کارد جنگ اقتصادي به استخوان رسيده. هنوز مثل قبل سونا و جکوزي شان را مي‌روند و پاي سلف سرويس‌ها گپ مي‌زنند. فقط اندکي طعم تريبون‌شان فرق کرده. و اندکي ژست همدلي گرفته‌اند و استندآپِ اميد بخش اجرا مي‌کنند. در همين باره سايت الف نوشته است: مدير نالايق اقتصادي را با سلام و صلوات و تحيات بدرقه مي‌کنند و به جايش مديري ديگري جايگزين مي‌کنند. مفسد اقتصادي که نامش مخفف شده را مي‌گيرند. پرده از ارتباطش با مدير دولتي بر ميدارند. و به مدير دولتي در مورد دوستان ناباب هشدار مي‌دهند. وزير اقتصاد به دلواپسي‌هاي مردم لبخند ژکوند مي‌زند وقتي سوال ترميم کابينه مي‌آيد جاخالي مي‌دهد. وزير صمت و نفت هم مثل قبل خوشحال و شاد و خندانند. به نظر مي‌رسد به سخره گرفته‌اند درد امروز و فرداي مردم را. گرچه "علاج واقعه قبل از وقوع " بايد کرد. اما به‌معني اين نيست که در دوران "پساوقوع" دست روي دست بگذاريم و منتظر غرق شدن باشيم. تا اينجا درد و دل بود، من بعد بايد از راه درمان بگوييم.

تذکر رهبر انقلاب
اين در حالي است که رهبر معظم انقلاب در روز يکشنبه 24 تيرماه امسال خطاب به دولت گفتند: همه مديران دولتي بايد در مقابل مشکلات با تحرک بيشتر و با احساس مسئوليت مضاعف عمل کنند. رهبر انقلاب اسلامي، تيم اقتصادي دولت را مياندار و محور اصلي کار و تحرک در کشور خواندند و همه دستگاه‌ها را به هماهنگي با آن فراخواندند. ايشان شرط ديگر غلبه بر تنگناها را ارسال تصويري مقتدر از دولت برشمردند و افزودند: تصوير دولت در چشم مردم بايد تصويري توانا، کارآمد و تلاشگر باشد، زيرا نفس تلاشگري براي مردم جذاب و اميدوارکننده است. حالا تصويري که از دولت بر ذهن‌ها حک شده نماي وارونه‎اي از اين تصوير هست. اما علت اينکه اعتماد مردم از دولت در حال از بين رفتن است و انگار مردم ديگر دولت را از خودشان نمي‌دانند چيست؟ فرشاد مومني، اقتصاددان و يکي از منتقدان دولت در اين باره گفته است: تعارض منافع و ديدگاه‌ها به ابعاد بسيار نگران کننده‌اي رسيده است. چون آن‌ها نمي‌توانند با هم به تفاهم برسند؛ به عبارتي نمي‌توانند به همديگر اعتماد کنند. بنابراين ما در حال حاضر دچار اين دور باطل شده‌ايم. از طرفي، معمولا نظام تصميم‌گيري ما يک نظام مبتني بر عمل کار‌شناسي نيست. مومني پارسال زماني که دولت دوازدهم مي‌خواست از مجلس رآي اعتماد بگيرد، نسبت با برنامه‌هاي کابينه انتقاد داشت، برنامه‌هاي وزاري پيشنهادي را يک آرزو توصيف کرده بود، بطوري که از تبعات اجراي اين برنامه‌ها هشدار داده بود. "طرز تلقي حاکم بر برنامه‌هاي کانديداها اين است که ابتدايي‌ترين واقعيت موجود ناديده گرفته شده است. گويي دولت در آستانه فروپاشي مالي قرار ندارد و همچنان مي‌تواند رانت توزيع کند و نيازي به تحولات جدي ندارد. مسئله مهم ديگر اين است که هيچ تحليلي در اين اسناد که در قالب برنامه وزرا منتشر شده است، درباره چرايي شکل‌گيري بحران‌هاي موجود وجود ندارد و فقط يک سري اعداد و ارقام با آرزوها و شعارها به چشم مي‌خورد. همين‌طور هيچ سازوکار مشخصي وجود ندارد که چطور مي‌توان به اين اهداف رسيد." حسن درگاهي اقتصاددان و عضو سابق ستاد هماهنگي اقتصادي دولت يازدهم و از حاميان دولت دوازدهم نيز در نامه‌اي سرگشاده به رئيس جمهور ناهننگي در تيم اقتصادي دولت، تناقش در سياست‌گذاري‌ها و دستوري بودن تثبيت نرخ ارز را از مهمترين عوامل ايجاد آشفتگي بازار ارز اعلام کرده است. درگاهي در بخشي از اين نامه آورده است: فقط کافي است شدت تغييرات سياست ارزي کشور را در فاصله سه ماه گذشته نگاه کنيد و تعداد بخشنامه‌ها و مصوبات ارزي را بشماريد آيا فکر مي‌کنيد دانش نظري و تجربي اقتصاد آنقدر بي‌خاصيت است که نتواند زمان سياست پولي انبساطي يا انقباضي را تشخيص دهد؟ يا آنقدر ناتوان است که از ارائه راه حل براي نظام ارزي مطلوب در شرايط مختلف عاجز باشد؟ مازاد عرضه پول، به‌ويژه در دوران شما، به‌شدت گسترش يافت. در چنين شرايطي انتظار مي‌رود که تقاضاي بخش خصوصي از کانال مصرف و سرمايه‌گذاري افزايش يابد. بانک مرکزي با محافظه‌کاري تمام و به‌رغم هشدار کارشناسان، هميشه منتظر زمان مناسب براي اجراي اصلاحات پولي، بانکي و ارزي بود. به اين جهت مصوبات کارگروه تخصصي عملا اثربخشي خود را از دست داد. وجود ناهماهنگي باعث شد که دولت نتواند از علل مشکلات اقتصادي و در نتيجه از راه‌حل‌ها به يک تحليل علمي‌واحد برسد. تيم اقتصادي شما در انبساطي يا انقباضي بودن سياست پولي، کاهش يا افزايش نرخ سود بانکي، نحوه مديريت نرخ ارز باهم توافق نداشت. موضوعي که حالا مردم در پي آن هستند و از دولت انتظار دارند، ثبات، شفافيت و عدالت هستند. شفافيت اقتصادي حلقه مفقوده در اين زمينه هست. آنطور که مهدي پازوکي، کارشناسي اقتصادي گفته است: اقتصاد ايران قرباني جهالت اقتصادي است که به معني عدم شفافيت در اقتصاد ايران است. در همه جاي دنيا اين شفافيت اقتصادي وجود دارد. بنده به عنوان کسي که اعتقاد دارد شفافيت از نان شب واجب‌تر است. حسين راغفر اقتصاددان نيز گفته است: کارکرد رشته فعاليت‌هايي که در ارتباط با آمار و اطلاعات هستند واقعيت تلخي است که اقتصاد ايران با آن روبرو است. براي مثال مقامات اجرايي چنان گزارش‌هايي مي‌دهند که گويي رشد اقتصادي در ايران رتبه نخست جهان است که البته در شکل صوري نامربوط نيست اما پشت آن ماجراهايي دارد که قابل تامل هستند. راغفر با تاکيد بر اينکه هيچ اراده‌اي براي شفاف‌سازي وجود ندارد، ادامه داد: در واقع شفاف‌سازي در کار نيست و منطقي نيست که اطلاعات بازار از نظر مقامات اصلي حوزه‌هاي اقتصادي و وزراي مربوطه پنهان بوده باشد. حالا آرزوي مردم، شبيه فيلم دنياي وارونه شده است؛ آنچا که دو نفري که در يک مؤسسه توليد مواد دفع آفات نباتي کار مي‌کنند متوجه مي‌شوند که رئيس شان قصد دارد مواد تاريخ مصرف گذشته و غيراستاندارد را براي سمپاشي مزارع استفاده کند. آنها با انجام اين عمل مخالفت ميکنند که منجر به اخراج شان از کار مي‌شود ولي آنها در ميابند اين مواد غير استاندارد آدم‌ها رو به راستگويي وادار مي‌کند و با هماهنگي هم و سرقت يک هواپيماي سمپاش از مؤسسه مواد رو در سطح شهر روي مردم مي‌ريزند و مردم به راستگويي موقت دچار مي‌شوند.

جمع‌بندی
عدم شفافيت، زندگي تجملاتي گونه برنامه‌ريزان اقتصادي، اقتصاد رفاقتي و رانتي، وجود تعارض در ديدگاه‌هاي برنامه ريزان، تجاري گرايي در ساختار دولت، نفوذ صاحبان سرمايه‌هاي تجاري و مالي در نظام تصميم گيري دولت از مهمترين دلايل بي‌توجهي مسئولان دولتي به وضع آشفته بازارهاي مالي و پولي است. حضرت آيت ا... خامنه‌اي، نيز در اين باره «اشرافي‌گري» را بلاي بزرگ کشور خوانده‌اند، و گفته‌اند: اگر خلق‌وخوي اشرافي جزو سبک زندگي ما شد، تبعات منفي آن از جمله ريزش‌ها پاياني نخواهد داشت و کار خيلي مشکل مي‌شود.

نام:
ایمیل:
* نظر: