مینا ابراهیمی بسابی
جامعه شناس
زندگي مدرن و پرشتاب امروز تغييرات اساسي را در نگرشها، ارزشها، هنجارها و
درنهايت روابط و تعاملات انساني ايجاد نموده است. بهگونهاي که
بياعتمادي غريبي در جامعه گسترشيافته است. اين دورافتادگي و بياعتمادي
زندگي را به صحنه رقابت تبديل کرده و تماميارتباطات بر پايه سودجويي و کسب
فرصتهاي مناسب براي رسيدن به سودهاي شخصي شکل گرفته است. اين روند که بسياري از آن بهعنوان هشداری براي ارزشهاي اجتماعي ياد
ميکنند در روزگار کنوني که جامعه در برابر انواع فشارها و هجمههاي خارجي
قرارگرفته است بيشک پاشنه آشيل آسيبپذيري ايران است. جامعهاي که در
دوران انقلاب و جنگ تحميلي نشان داده است بهعنوان يک پيکره واحد ميتواند
مرهم زخمهاي آسيب ديدگان و صحنه نمايش انواع فداکاريها و ازخودگذشتگيها
باشد حالا چه شده است که اين روزها از آن نگاه آرماني خود فاصله گرفته و به
وضعيت کنوني دچار شده است؟ ايجاد فاصله ميان مردم و مسئولان و کشيدن ديوار
از بياعتمادي در سطح جامعه بدون شک توطئهاي است که از سوي دشمنان و
بهعنوان مکمل فشارهاي اقتصادي و سياسي به کار گرفته ميشود تا از درون
ايران اسلاميرا بشکند. رويکردي که با بزرگنمايي مشکلات و ترويج
بياعتمادي در فضاي جامعه با سياه نمايي درصدد است مردم را نه بهعنوان يک
پيکره واحد بلکه گروههايي تک افتاده و جدا از هم به جان يکديگر بيندازد.
انتشار خبرهايي نظير سودجويي واردکنندگان از ارز دولتي، فعاليت گسترده
دلالان در بازار مسکن، گراني لجامگسيخته مواد غذايي و هجوم به بازار سکه و
ارز ازجمله خبرهايي است که اين روزها در روي ديگر سکه خود نشان از تغيير
در منش و رفتار ما ايرانيها و تلاش براي رسيدن به سود شخصي با استفاده از
زيان دهي ديگراني دارد که هموطن و همشهري و گاه حتي همخون ما هستند. اين
روند که با شانتاژخبري شبکههاي ماهوارهاي و سياه نشان دادن فضاي داخلي
ايران درصدد است جامعه را با آرمانهاي والاي خود بيگانه کند بيشک
ميتواند موريانه وار وحدت ايرانيها را در شرايطي که به آن بيش از پيش
نياز احساس ميشود در هم بشکند و اعتماد را در جامعه قرباني مطامع شخصي
کند. بايد توجه کرد اين اتفاق دارد در شرايطي ميافتد که ايران در آستانه
دور تازهاي از تحريمهاي ظالمانه و غيرقانوني آمريکا قرار گرفته است و گذر
از اين دوران بدون همبستگي ايرانيها بدون شک سخت و طاقت فرسا خواهد بود.
کليد رسيدن به اين همبستگي بيشک بازگشت دوباره اعتماد بهعنوان يکي از
سرمايههاي مهم اجتماعي به جامعه است. اين رويداد البته با پاک کردن صورت
مسئله و تکذيب تمام اتفاقهاي بد و سو مديريتهايي که در اين سالها اتفاق
افتاده ممکن نخواهد شد بلکه بايد يکبار براي هميشه همه ما از خود بپرسيم"
من در به وجود آمدن اين شرايط چه نقشي داشتهام؟" پاسخ به اين سؤال در کمال
صداقت بدون شک نشان ميدهد هنوز راههايي براي تغيير شرايط موجود و ساختن
دوباره اعتماد در بطن جامعه وجود دارد و هر يک از ما ميتوانيم در اين ميان
نقشآفرين باشيم. ايرانيها اگر ببينند مسئولان آنان در صف نخست
اعتمادسازي قرار دارند و گفتار و کردارشان صادقانه و در خدمت سود جمعي
جامعه است بار ديگر همچون دوران انقلاب و جنگ تحميلي نشان خواهند داد اين
بار هم بهعنوان يکتن واحد مقابل تيغ تيز تحريمها خواهند ايستاد و از
آرمانهايشان پا پس نخواهند کشيد. اينگونه اگر باشد شک نبايد داشت تحريم
ايران از سوي تمام جهان هم نميتواند خم به ابروي ايرانيها بياورد و از
همين حالا بايد شکست سياستهاي خصمانه آمريکا و همپيمانانش را جشن گرفت.