کد خبر: ۷۱۴۱۶
تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۳:۵۰
دکترعلي سعدوندي
اقتصاددان

در آستانه 40 سالگي انقلاب اسلامي‌ضروري است برآوردي واقع بينانه از دستاوردها و نقاط قوت و ضعف در عرصه اقتصاد داشته باشيم؛ باشد که از اين پس گذشته را چراغ راه آينده قرار دهيم. به‌راستي نسبت ما با دنيا در اين 40 سال چگونه بوده است؟ براي پاسخ به اين سوال مي‌توان به بررسي تطبيقي دست زد و جايگاه ايران امروز را با ايران 57 مقايسه کرد. براي اين مهم شاخص‌هايي را مد نظر قرار مي‌دهيم تا تصوير روشن‌تري از آنچه گذشت ارائه کنيم.

يکي از جامع‌ترين شاخص‌ها در بررسي‌هاي اقتصادي که مورد وثوق همگاني است «شاخص توسعه انساني» است که محبوب الحق اقتصاددان پاکستاني پايه گذاشت و برنده شهير نوبل اقتصاد آمارتياسن، آن را رواج داد. شايد بسياري از ايرانيان ندانند که بيشترين رشد اين شاخص در جهان متعلق به ايران است به‌طوري که کشور ما با 38 درصد رشد از 577/ 0 در سال 1990 به سطح 798/ 0 در سال 2017 رسيده است. در خلال اين سال‌ها، اميد به زندگي در ايران 4/ 12 سال و متوسط سال‌هاي تحصيل 6/ 5 سال و سال‌هاي تحصيل مورد انتظار 7/ 5 سال جهش داشته است. همچنين توليد ناخالص داخلي بر مبناي قدرت خريد بين سال‌هاي 1990 و 2017 تقريبا 5/ 67 درصد رشد داشته است. جالب توجه است که رتبه کنوني ايران در ميان 189 کشور 60 است که موفقيت بزرگي است. در ميان سه عنصر تشکيل دهنده شاخص توسعه انساني براي ايران، متوسط سال‌هاي تحصيل مورد انتظار به سطح 9/ 14 سال رسيده است که نويدبخش آينده درخشان نسل جوان است. طرفه آنکه اين شاخص در ژاپن 2/ 15 سال است.

در ميان کشورهاي مسلمان، امارات متحده عربي در رتبه 34 قرار دارد و پس از آن کشورهاي قطر، عربستان، بحرين، عمان، کويت، مالزي، قزاقستان، ايران و ترکيه قرار دارند. حال اگر نابرابري را نيز در شاخص توسعه انساني وارد کنيم، رتبه ايران به 47 در دنيا و دوم در ميان کشورهاي مسلمان پس از قزاقستان صعود مي‌کند. بنابراين انقلاب اسلامي‌به‌عنوان يک تحول فکري و فرهنگي موفقيت سترگي در عرصه توسعه انساني کسب کرده است. مثلا در شاخص‌هاي بهداشتي نيز مانند شاخص‌هاي آموزش، ايران به پيشرفت‌هاي بزرگي نائل آمده است. اميد به زندگي از حدود 62 سال در سال 1990 به 75 در سال 2017 رسيده است. واقعيت آن است که ايران اسلامي‌با توجه به شرايط مساعد جمعيتي، احتمالا در آينده از لحاظ شاخص‌هاي آموزشي، بهداشتي، جمعيتي، امنيت اجتماعي، فقر و نابرابري به پيشرفت خود ادامه داده و به جمع کشورهاي پيشرفته خواهد پيوست. همه اينها در صورتي است که پاشنه آشيل جامعه ايران که همانا رشد توليد و اشتغال باشد از رکود به در‌آيد. توصيه اکيد نگارنده اين است که در 40 سال دوم انقلاب، توجه و تمرکز سياست‌گذار بر شاخص‌هاي رشد اقتصادي معطوف شود. برآوردها حاکي است اگر در خلال اين سال‌ها، توليد ناخالص داخلي ايران با همان روند ساير شاخص‌هاي اجتماعي رشد مي‌کرد، شاخص توسعه انساني ايران اکنون به سطحي در حدود 90/ 0 درصد مي‌رسيد که معادل کشورهاي کره جنوبي، ايتاليا و اسپانيا مي‌بود. شايسته است کشوري که از لحاظ توسعه انساني به جرگه کشورهاي تراز اول جهان رسيده است تلاش بيشتري براي ايجاد شغل کند. آيا بهتر نبود اگر نرخ بيکاري جوانان مستعد ايراني کمتر از 30 درصد مي‌بود؟ اين مهم ميسر نخواهد شد، مگر اينکه تلاش‌هاي جدي در جهت بهبود فضاي کسب و کار صورت گيرد. به راستي چرا بايد «شاخص سهولت کسب و کار» ما از رتبه 108 در سال 2006 به 128 در سال 2019 سقوط کند؟ عرصه ديگر تعالي اقتصادي توجه به کيفيت است. اين درست است که توسعه آموزشي و بهداشتي کشور از نظر کميت به موفقيت‌هاي چشمگيري نائل آمده است. اما آيا کيفيت آموزشي ايران و ژاپن يکي است؟ کيفيت خودروسازي ايران در مقايسه با رقبا در چه سطحي است؟ کيفيت جاده و ابنيه چطور؟ آيا ايرانيان خدمات کيفي از دولت دريافت مي‌کنند؟ کيفيت خدمات بخش خصوصي چگونه است؟ آيا توريست‌هاي خارجي که همواره مجذوب فرهنگ و تاريخ غني ايرانيان هستند همان کيفيت خدماتي را دريافت مي‌کنند که در کشورهاي مجاور نظير ترکيه و امارات ارائه مي‌شود؟

اگر 4 دهه اول انقلاب در عرصه‌هاي انساني و کمي‌فعال بوده ايم؛ شايسته است در دهه‌هاي آينده اقتصاد، اشتغال و کيفيت کالاها و خدمات سرلوحه سياست‌گذاري‌ها قرار گيرد.

منبع: فصل اقتصاد

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار