کد خبر: ۷۳۰۸۴
تاریخ انتشار: ۱۴ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۱:۳۴
جمشید مشایخی در یکی از آخرین گفت و گوهای زندگی اش در جشن تولد 84 سالگی از شایعات پیرامون زندگی‌اش و حضور بازیگران غیر حرفه‌ای در عرصه هنر گفت.
آخرین گفت وگوی ویژه جمشید مشایخی در شب تولدش + فیلم
جمشید مشایخی یکی از ماندگارترین چهره‌های عرصه بازیگری متولد ۶ آذر ۱۳۱۳ در تهران بود و از سال ۱۳۳۶ با نمایش "وظیفه پزشک" فعالیت بازیگری خود را آغاز کرد و با فیلم کوتاه "جلد مار" در سال ۴۲ مقابل دوربین رفت و دو سال بعد با فیلم "خشت و آینه" وارد سینما شد.

در یکی از روز‌های پاییزی، مهمان خانه گرم و مهربانی‌های او بودیم، خانه‌ای که از بدو ورود به آن با وجود کلی تابلوی رنگارنگ عطر و بوی هنر در آن موج می‌زد.

در کنار همه این‌ها ویترینی توجه من را به خود جلب کرد، جایی که در آن لوح‌ها، تندیس‌ها، تقدیرنامه‌ها و ... خودنمایی می‌کردند و حضورمان را در کنار یک استاد پیشکسوت پیش از پیش یادآور می‌شدند، حضور چند ساعتی که از خاطرات لبریز شد و برایمان این حضور را ماندگار کرد.

جمشید مشایخی متولد آذر ماه سال ۱۳۱۳ در تهران بازیگر صاحب سبک و پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون ایران  است. از جمله آثار سینمایی او می‌توان به «پدر آن دیگری»، «خانه‌ای روی آب»، «روز واقعه»، «مکافات» و ... اشاره کرد. همچنین از آثار تولید شده در تلویزیون که او در آن نقش آفرینی کرده می‌توان از «در جستجوی آرامش»، «معمای شاه»، «تبریز در مه»، «ستایش» و «امام علی(ع)» و ... نام برد.

در کنار این بازیگر پیشکسوت نشستیم و به نمایندگی از طرفداران بی شمارش احوال او را جویا شدیم:

استاد مشایخی

آقای مشایخی از حال این روزهایتان برایمان بگویید.

دو سه سالی است که گاه و بی‌گاه خبر فوت من به گوش خانواده، عزیزان و دوستانم می‌رسد. این اتفاق برای من مهم نیست چراکه اشخاص برجسته‌ای در این مملکت و در کشور‌های دیگر بودند که از دنیا رفته اند و مرگ حق است اما در کار خدا دخالت کردن بد است. به آن عزیز می‌گویم اگر از من خوشت نمی‌آید، بگو دوست ندارم مشایخی را ببینم اما این شایعه‌ها باعث رنج عزیزانم می‌شود.

من مدت هاست بیمار هستم و چند عمل داشتم؛ البته این روز‌ها بهتر شده‌ام. با امید باید زندگی کرد و در برابر مشکلات و درد‌ها می‌توان پایداری کرد و موفق هم شد.

همکارانتان می‌گویند که استاد مشایخی در بیشتر شرایط بر عکس جوانان پر انرژی هستند، این انگیزه شما از کجا نشات می‌گیرد؟

وظیفه یک هنرمند غیر از کار هنری این است که نهال عشق و امید را در دل مردم بکارد و این استعداد را داشته باشد. زمانی که هنرمند ناامید باشد چگونه می‌تواند جوانان نازنین مملکت را هدایت کند. البته از لحاظ روحی عرض می‌کنم چرا که دانش جوانان امروز از ما بیشتر است، اما ما تجربیاتی داریم که مربوط به سن است؛ بنابراین وظیفه هنر‌مند این است که رفتاری داشته باشد که جوانان امید پیدا کنند.

استاد مشایخی

من از تئاتر شروع کردم و معتقدم بازیگری در تئاتر از سینما بالاتر است چراکه جلوی دوربین می‌توانید خیلی از افراد را بیاورید اما روی صحنه تئاتر امکان ندارد.

برخی‌ فکر می‌کنند وقتی عکسشان روی جلد مجله است، خیلی مهم شده اند اما اینطور نیست. آن لحظه دقیقا لحظه بدبختی است. وقتی انسان به لحظه‌ای برسد که فکر کند آدم بزرگی شده، بدبخت است. به عقیده من باید انسان بداند که خاک شو پیش از آنکه خاک شوی.

استاد مشایخی

در روز تولدتان دوست دارید به زندگی چه بگویید؟

خیلی سخت است؛ به نظرم اگر هزار سال عمر می‌کردم نمی‌توانستم جواب قانع کننده‌ای به شما بدهم چراکه زندگی پستی و بلندی دارد. خیلی حوادث و اتفاقات باعث می‌شود که انسان راهش تغییر کند و به آرزویش نرسد اما باید امید داشته باشید. افرادی را دیدم که با یک اتفاق کوچک ضعیف و نا امید می‌شوند من به آن عزیزان می‌خواهم بگویم که من اتفاقات تلخ داشتم اما به زندگی امید دارم.

بازیگر برای خلق یک نقش چه وظیفه‌ای دارد؟

ابتدا باید آن نقش را بشناسد و برای شناخت آن باید مطالعه بسیار داشته باشد و دائم با نقش زندگی کند. همچنین برای نقش مقابل هم ارزش قائل شود نه اینکه فقط به فکر نقش خودش باشد که در این صورت بازی بی فایده است.

استاد مشایخی

اگر به گذشته برگردید چه کاری انجام می دادید؟

زمانی که به زندگی فکر می‌کنم در بسیاری از مواقع، زمان من به بطالت گذشته و اگر دوباره متولد می‌شدم سعی می‌کردم تمام تلاش خود را روی حرفه خودم بگذارم و از زمان بیشتر استفاده می‌کردم.

جوایز بسیار در طول این سال ها چه تعهد و وظیفه‌ای برای شما ایجاد کرده است؟

وظیفه بسیار سنگین است و اگر برگردم به گذشته محال است که اشتباه کنم. اما من در زندگی ام اشتباه کردم و ادعایی ندارم.

شما را به عنوان کمال الملک سینمای ایران می‌شناسند، چی شد به این نام شناخته شدید.

مرحوم علی حاتمی چند طرح داشت و من گفتم زندگی کمال الملک را کار کن. ما قرار داد بستیم و من آن روز‌ها خواب دیدم که در سالن ضبط صدا در کنار یکی از اقوام استاد کمال الملک نشسته‌ام. او گفت مصاحبه‌ای با استاد انجام شده است. زمانی که مصاحبه پخش شد، کمال الملک کنار ما آمد و من برای تعظیم بلند شدم و او گفت: «تو میخواهی نقش مرا بازی کنی؟» گفتم: اگر اجازه بفرمایید. گفت: «کار نانوا چیست؟» گفتم: خب نان می‌پزد. در این لحظه به من گفت: «تو نمی‌توانی بازی کنی». دوستم که نسبتی هم با ایشان داشت، با تعجب گفت: «استاد بگذارید مشایخی توضیح بدهد».

من در عالم رویا ناراحت شدم و گفتم شما استاد منحصر به فرد و بزرگی هستید اما من هم در کارم نیمچه استاد هستم. بعد کمال الملک گفت حالا شد و با من دست داد.

جریان خواب را برای خانمم تعریف کردم که او گفت: «استاد راست گفته مگر شما که قرار است نقش استاد را بازی کنید، نقاشی کرده‌اید؟» از این رو برای من یک نقش متفاوتی بود و تمام تلاش خود را برای ایفای نقش انجام دادم.

استاد مشایخی

توصیه‌ای برای حضور جوانان در عرصه بازیگری دارید؟

این روز‌ها دو گروه بازیگر داریم؛ یک گروه بازیگران توانا هستند و گروه دیگری که بازیگر نیستند بلکه با پارتی بازی به این حرفه آمده اند. این اتفاق بدی است چرا که حق به حقدار نمی‌رسد و یکی از گلایه‌های من این است که بعضی از بازیگران واقعی دیده نمی‌شوند.

وضعیت بازیگران و محتوای فیلم‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در گذشته برای ورود به حرفه بازیگری عشق حاکم بود و فرد در کنار استعداد و علاقه تلاش می‌کرد و فریب شهرت را نمی‌خورد اما این روز‌ها فقط بازیگران به دنبال شهرت هستند. سریال خوبی مثل «شهرزاد» واقعا زیباست اما در مقابل آن کدام اثر خوب است چرا باید مردم ما شبکه جِم را تماشا کنند مگر ما کارگردان خوب نداریم.

وظیفه یک هنرمند این است که به جامعه‌ خود، تعهد داشته باشد. باید کاری کند که وجودش در جامعه در حوزه‌هایی مثل سریال، سینما و تئاتر تاثیر گذار باشد.

           

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار