آرمان- حمید شجاعی: چهارشنبه گذشته ۱۸اردیبهشت سالگرد خروج ایالات متحده آمریکا از برجام بود و از چندی پیش از آن همگان منتظر حرکتی از سوی جمهوری اسلامی ایران بودند، بنابراین در همین روز در بیانیهای که شورای عالی امنیت ملی صادر کرد و سپس رئیسجمهور درباره آن در هیأت دولت به صحبت پرداخت، ایران اقدامات داوطلبانه خود در بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام مبنی بر فروش آب سنگین و اورانیوم غنیشده را متوقف کرد. این تصمیم که با تسلیم نامه رئیسجمهور توسط معاون سیاسی وزیر امور خارجه به سفرای کشورهای اروپایی همراه بود واکنشهای داخلی و خارجی بسیاری داشت. گرچه مقامات، مسئولان، سیاسیون و مردم در داخل از این اقدام دولت تمجید و حمایت کردند، اما در طرف مقابل و در سطح بینالمللی اروپاییها از این رویکرد ایران ابراز نگرانی کرده و ایران را به انجام تعهدات کامل خود ذیل برجام توصیه کردند. در بیانیه شورای عالی امنیت ملی ۶۰روز به اروپاییها فرصت داده شده تا دست از صدور بیانیههای سیاسی و ابراز تاسف برداشته و اقدامات عملی خود را در قبال تعهدات خود ذیل برجام عملی نمایند. گرچه اروپاییها نسبت به این ۲ماه روی خوشی نشان ندادهاند، اما در این ۶۰روز طلایی مشخص خواهد شد که اروپاییها واقعا تمایل به حفظ برجام دارند یا صرفا در حرف برجام را میخواهند. برای بررسی بیانیه اخیر شورای عالی امنیت ملی برای توقف اقدام در بندهایی از برجام، واکنشهای بینالمللی و رویکرد اروپاییها نسبت به مهلت ۶۰روزه ایران «آرمان» با فریدون مجلسی دیپلمات پیشین و تحلیلگر مسائل بینالمللی به گفتوگو پرداخته که در ادامه میخوانید.
با توجه به اتفاقات چند روز گذشته و اظهارات مقامات آمریکایی، ایرانی، شرایط را چگونه ارزیابی میکنید؟
من معتقدم به این موضوع باید از دیدگاه عاقلانه و منطقی پرداخته شود و مسائل را با واقعیتهای آماری ببینیم. گرچه ایران با معضلات و مشکلاتی در حوزههای مختلف بهخصوص اقتصاد روبهرو است، اما ظرفیتها و توانمندیهایی دارد که برای اداره امور کشور لازم است. این نکتهای بارز و مشخص است که غربیها و بهخصوص آمریکا درصدد تضعیف ایران هستند تا با فشار توانایی ایران را در تعامل با دنیا کم کنند بهنحوی که توانایی روابط بانکی، گشایش اعتبار و خرید و فروش نداشته باشد. از اینرو با برنامهریزی اقتصادی و تبلیغات پشت پرده بدینصورت درصدد کنارگذاشتن ایران هستند. درحالیکه کشورهای دیگر منطقه بهسرعت در حال رسیدن به توسعه اقتصادی و اجتماعی هستند. بدین جهت است که گفته میشود ایران باید با توجه به این مسائل به اتخاذ تصمیمی درست بپردازد. شکی نیست که ایران نیز مثل سایر کشورها باید به فکر رفاه، آسایش مردم و دفع شر باشد، لذا حتی اگر چنانچه توانمندی رویارویی با آنها را داشته باشیم باید واقعیتهای موجود به دقت رصد و بررسی شود. لذا من امیدوارم که شرایط بهگونهای پیش برود که این شر و بلاهایی که ترامپ و اطرافیانش ایجاد کردهاند دفع و صلح و ثبات ایجاد شود و کشورها به پایینکشیدن فیتیله جنگ در منطقه بیندیشند. مسئولان نیز باید به فکر توسعه و پیشرفت کشور باشند و در دام تحریکات جنگطلبانه آمریکاییها نیفتند. البته ایران هوشمندانه در خارج از کشور موفقیتهای نسبی به دست آورده و باید با دیپلماسی مناسب و کارگشا برای همکاریهای سیاسی و اقتصادی بیشتر برنامهریزی کند. این دیدگاهی است که میتواند جایگزین جنگ شود. نباید در شعله این جنگ دمیده شود، چراکه اگر آتش جنگ روشن شود شاید هر کسی از پس خاموشکردن آن برنیاید.
بسیاری معتقدند که حرکت اخیر ایران مبنی بر توقف عملکرد داوطلبانه در برخی بندهای برجام بهدلیل عدم عمل اروپاییها به تعهدات و وظایف خود در قبال ایران و برجام بوده است؛ اساسا این رویکرد را چطور ارزیابی میکنید؟
گرچه برجام اکنون در شرایط بدی بهسر میبرد و هیچیک از طرفین از عملکرد طرف مقابل راضی نیستند، اما ایران از برجام سود بسیاری بهدست آورده است. با انعقاد برجام ایران درصدد بازسازی ناوگان فرسوده هوایی کشور برآمد و هواپیماهای بوئینگ و ایرباس خریداری شد، اما اکنون که این مسائل با برخی مشکلات و مسائل روبهرو شده نمیتواند ضامن ناکارآمدی برجام برای ما تلقی گردد. شاهد بودید با انعقاد برجام اروپاییها برای برنامهریزی، توسعه اقتصادی و سرمایه گذاری به ایران هجوم آوردند، اما متغیرهای دیگری بر این روند تاثیر گذاشت تا روند موفقیت برجام به شرایط فعلی برسد. البته میتوان گفت که این متغیرها دوجانبه بود یعنی هم اتفاقاتی از داخل ایران برای عقیمماندن برجام رخ داد و هم بدعهدیهای ایالات متحده آمریکا و در نهایت خروجش از این توافق موجبات بروز چنین شرایطی را فراهم آورد. برجام موفق و در حال پیشروی بود، اما از سویی عناصر داخلی که این شرایط را به نفع خود نمیدیدند برجام را رو به انفعال و ناکارآمدی کشاندند و از سوی دیگر نیز عدم پایبندی اروپاییها و آمریکا به تعهدات خود باعث شد که برجام توافقی ناموفق دیده شود. در حال حاضر وضعیت بهگونهای است که آمریکاییها با رویکردهای یکجانبهگرانه به تحریم ایران دست میزنند و چون اقتصاد قوی دارند از ابزار تحریم بهره سیاسی خود را میبرند، اما ایران با وجود اهرمهای قدرت منطقهای بهدلیل برخی مشکلات در عرصه اقتصاد خود نمیتواند به مقابله اقتصادی روی بیاورد و آمریکا یا بانکهای اروپایی را تحریم کند. ایران در عرصه اقتصاد نیازمند بهینهسازیهای کارآمدتر برای حضور موثرتر است.
چندی پیش رئیسجمهور اذعان داشت که در سه موضوع مواد مخدر، تروریسم و مهاجرت اروپاییها تهدیدات مضاعفی داشتند که ما از آن جلوگیری کردیم، اما درصورت ادامه روند فعلی این اقدامات تعطیل خواهد شد؛ این رویکرد را چگونه تحلیل میکنید؟
در چنین شرایطی باید با زبان دیپلماتیک و اتخاذ دیپلماسی پویا با اروپاییها سخن گفت تا در عرصه عمل به نتایج بهتری دست یافت. من معتقدم با اروپاییها باید زبان دیپلماسی و مذاکره در پیش گرفته شود تا هرچه بیشتر بتوان میان اروپا و آمریکا شکاف ایجاد کرد و با استفاده از این شکاف منافع کشور را پیش برد. به نظر من اگر آنها را تهدید کنیم چهبسا این رویکردها اروپا را نیز از ایران دور کرده و به سمتوسوی آمریکا روانه کند؛ اصلا به صلاح نیست و مساله ما را حل نخواهد کرد. فرصت 60روزه ایران به اروپاییها چندان نتیجهبخش نخواهد بود و شاید موجب اتخاذ رویکرد دیگری از سوی اروپاییها شود و بیآنکه قدمی برداشته شده باشد. باید به سمتی حرکت کنیم که این شرایط پایان پذیرد و ثبات بر روابط میان ایران و اروپا حاکم شود، چون فقط در این شرایط است که سرمایهگذاری در ایران صورت خواهد گرفت. جامعه نیز همین رویکرد را طلب میکند. مساله ایران فقط توسط خود ما با اتخاذ تصمیم شجاعانه و با در نظر گرفتن شرایط جامعه حل میشود. سیاست، علم تلاش در جهت منافع ملی در حدود امکانات است. توانمندیهای سیاسی و پارامترهای حقوق بینالملل باید در کنار هم معنا کرد.
اروپاییها همواره از لزوم بهرهمندی ایران از خود در برجام و انجام تعهدات خود گفتهاند؛ اما در این راستا صرفا به دادن بیانیههای سیاسی قناعت میکنند؛ حتی اینستکس هم با کارشکنیهای آمریکا روبهرو است؛ از دید شما نباید اقدام عملی شجاعانهتری از سوی اروپاییها صورت پذیرد؟
فرض کنید اینستکس هم همانطور که ایران میخواهد اتفاق میافتاد، اما شرکتهای اروپایی بهخاطر ترس از تحریمهای آمریکا از تجارت با ایران و ایرانهراسی که آمریکا در دل آنها انداخته چندان حاضر به تجارت با ایران نیستند. از طرف دیگر بانکهای خصوصی نیز بر همین محور با ایران کار نمیکنند. سازوکار اینستکس هم به این دلیل بود که از بخش خصوصی گرفته شود و در قالب دولتها به انجام کارهایی بپردازد که آن هم گاها با برخی تهدیدات آمریکا مواجه و تاکنون موفقیتی از آن حاصل نشده است. یک نکته را باید در نظر گرفت شش قطعنامهای که در زمان دولت احمدینژاد از سوی شورای امنیت بر ایران تحمیل شد ما را در بنبست جهانی قرار داد و کشورمان را به ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل متحد برد. مهارت تیم مذاکرهکننده در دولت آقای روحانی در این بود که با کمترین بها ما را از شر آن شش قطعنامه رهانید و برجام را با قطعنامه دیگری رقم زد. لذا اکنون آنهایی که از این توافق ناراضی بوده و هستند درصددند که با ملتهبکردن فضا ایران را به سمتوسوی خروج از برجام و بازگشت به شرایط پیشابرجام بکشانند. اینکه اکنون نیز به روحانی و تیم مذاکرهکنندهاش حمله میکنند از این جهت است که تاکنون با وجود برجام نتوانستهاند تمایلات خود را پیش ببرند و فشار میآورند که ایران هرچه سریعتر از این توافق خارج شود، اما مسئولان دولت و تیم مذاکرهکننده نباید به هیچوجه زیر بار خروج از برجام بروند.
با توجه به اقدام اخیر ایران و رویکردهای مقامات اروپایی و ابراز نگرانی نسبت به کاهش تعهدات ایران، شرایط پیش رو را چطور میبینید؟
همانطور که اروپاییها اذعان داشتهاند پیشنهاد60روزه ایران را نمیپذیرند و همچنان خواستار همان روال قبلی اجرای تعهدات ایران ذیل برجام خواهند بود. البته این بستگی به رویکرد ایران دارد که چه میزان در این موضوع با جدیت وارد شود، چراکه اگر شرایط به همین روال پیش برود احتمالا اروپاییها نیز رویکرد دیگری پیش گرفته و شاید بازگشت تحریمهای خود را در دستور کار قرار دهند.
برخی تحلیلگران بر این عقیدهاند که اروپاییها میخواهند از طرفی برجام را حفظ کنند و از طرف دیگر ارتباط خود با آمریکا را از دست ندهند.
روابط اروپا و آمریکا رابطه خویشاوندی نزدیک است. در بین خویشاندان کدورتها و مسائل داخلی نیز وجود دارد، اما قطع ارتباط در کار نیست. منافع اقتصادی اروپا در ارتباط با آمریکا قابل مقایسه با جمع دادوستد منافعش با ایران نیست. اروپا برای خود سیاستهایی دارد و نمیخواهد این خویشاوند تبدیل به برادر بزرگتر آنها شود و ناچار باشند که همیشه از او حرفشنوی داشته باشند. اروپاییها خواهان این هستند که بتوانند در شرایط مختلف از ایران و دیگر کشورها در شرایط مختلف استفاده کنند، با ارتباط از بازار بکر آنها استفاده کنند و از سود ایران نیز بهرهمند شوند، چرا که میدانند اینجا بزرگترین مرکز تجمع انرژی جهان است، لذا قطعا علاقهمند به ارتباط با ایران هستند. احساس اروپاییها این است که دولتهای اروپایی بر مبنای عقلانیت بودجهگذاری کرده و با حساب درآمدها و توانمندی خود اقدام کرده و از آنها استفاده میکنند تا برای ساخت صنایع برتر به ایران کمک کند. مسلما ایران برای آنها اهمیت دارد، اما این مساله با نوع ارتباط آنها با آمریکا قابل مقایسه نیست. لذا با توجه به ایرانهراسی که آمریکا در اروپاییها بهوجود آورده آنها کجدار و مریز به ارتباط خود با ایران ادامه میدهند، اما تردیدی نیست که دید اصلی آنها در ارتباط با آمریکا است.
با توجه به رویکردهای ایالات متحده احتمال میرود که آنها در جایی اروپا را وادار به انتخاب میان ایران و آمریکا کنند. با توجه به شرایط جهانی تحلیل شما از این مساله چگونه است؟
آمریکاییها هدف و قصد نهایی خود را خیلی صریح اعلام میکنند. از این جهت است که گفتهاند باید ایران خود را به کشوری عادی طبق معیارهای آنها تبدیل کند. لذا سازوکاری مثل اینستکس که میتواند به ایران مقداری توانمندی تجارت و مبادله بدهد برنمیتابند و سعی میکنند از آن جلوگیری کنند. از این جهت است که اخیرا آقای پمپئو وزیر خارجه آمریکا سفرهایی به کشورهای خاورمیانه و اروپایی داشته تا شرایطی را فراهم کند که به لحاظ عملیاتی مطمئن باشد که هر کدام از اینها چکار خواهند کرد. اگر اروپا بخواهد در معرض انتخاب میان ایران و آمریکا قرار گیرد چون به منافع ملی خود میاندیشد ارتباطات خود را با ایران قطع خواهد کرد و حتی اگر آمریکا بخواهد سفارتخانههای خود را نیز در ایران میبندند.
جان کری و دموکراتها بر این عقیدهاند که اگر ایران تا انتخابات 2020 آمریکا صبر کند با تغییر هیات حاکمه در این کشور، آمریکا به برجام بازخواهد گشت و به انجام تعهدات خود خواهد پرداخت؛ اساسا این رویه را تا چه حد محتمل میدانید؟
من چنین صراحتی را ندیدم، گرچه آقای جان کری تلویحا بدین مساله اشاره داشته، اما به نظر من این تصوریست که برخی محافل ایرانی دارند که این دست و آن دست کنند تا شاید دموکراتها روی کار بیایند و با توجه به روابط نسبتا نزدیکی که در مدت مذاکرات بود بتوانند با آنها کنار بیایند. این در حالی است که دموکراتها نیز میدانند که حتی آن مذاکرات و نزدیکیها مورد حمایت گروههایی که در آمریکا قدرت اصلی را در اختیار دارند نیست و ثانیا دموکراتها شاید رویه ترامپ و اطرافیانش را پیش نگیرند، اما مسلما از در دوستی با ایران وارد نخواهند شد و همه چیز بر سر جای خود ثابت خواهد ماند. اگر دموکراتها روی کار بیایند مذاکرات جدیدی را مطرح خواهند کرد.