کد خبر: ۷۶۶۴۹
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۵

مسعود یوسفی

روزنامه نگار

فردا روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه ای است، ورزشی که دیگر نام و یاد چندانی از آن نمانده است، وگرنه تا همین سه، چهار دهه پیش همین زورخانه و فرهنگ پهلوانی، پیشکسوتان و جوانان محله ها را گرد هم می آورد و مانع از آن می شد تا آن ها به سراغ ...روزمرگی ها و کارهای عاطل و باطل بروند و یا به انواع مسکرات و مخدرات و دخانیات روی بیاورند. زورخانه ها با مدد گرفتن از اولیاء دین، به خصوص شاه مردان و مولای متقیان علی (ع) و بزرگان و نام آورانی همچون پوریای ولی و غلامرضا تختی، باعث اشاعه منش پهلوانی و دستگیری از ضعیفان و دفاع از حق مظلوم و ترویج غیرت و مرام و مردانگی در کوچه ها و خیابان ها و سطح شهر ها و همه مملکت می شد و در مقابل دزدی و ضعیف کشی و حق مظلوم خوری و دست اندازی به اموال عمومی که متاع رایج این روزها شده است، رنگ می باخت. طی سال های اخیر زورخانه های بسیاری تعطیل شدند و به موازات این تعطیلی ها بدبختی ها و بی معرفت ها و بی مروتی های زیادی دامنگیر جامعه شد.

شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

یک وقتی دزدها هم در این سرزمین مرام و معرفت داشتند. دیالوگ ماندگار قلی خان در سریال روزی روزگاری را که یادتان هست: "«قلي خان دزد بود، خان نبود، لابد تو هم اسمشو شنفتي؛ وقتي سن و سال تو بود به خودش گفت تا آخر عمرم، ببينم مي تونم تنهايي هزار تا قافله رو لخت كنم. با همين يه حرف با جونش وايساد و هزار تا قافله رو لخت كرد. آخر عمري پشت دستشو داغ ز دو به خودش گفت هزار تا تموم شد، حالا ببينم عرضه اش رو داري تنهايي يه قافله رو سالم برسوني مقصد؟ ... نشد! ...نشد و نتونست و مشغول الذمه ي خودش شد . تقاص از اين بدتر ؟». بعد از این صحبت ها بود که قلی خان دوام نیاورد و از فرط غیرتی که داشت جان به جان آفرین تسلیم کرد. اما دزدهای امروز چطور؟ دریغ از یک جو غیرت و معرفت، آش را با جایش می برند، اصلا طوری می دزدند که سوزنی هم به جا نمی گذارند، آن هم از چه کسی؟ از کارمند ضعیف، از کارگر، از زن سرپرست خانوار و از معلم. طرف که تا دیروز راننده تاکسی بود و امروز به مدد فرصت طلبی و زرنگ بازی رخت دامادی فلان وزیر را پوشیده است، ته صندوق ذخیره فرهنگیان و معلم های حقوق بگیر و مستضعف را درآورده و بعد با گستاخی و وقاحت تمام چشم در چشم قاضی و رسانه ها و مردم می دوزد و منکر همه چیز می شود. یک، دو تا هم نیستند و تعدادشان دارد زیاد و زیادتر می شود؛ برادر مسئول و دختر وزیر و خواهر وکیل و همسر ... راستی چه شد که مرام و معرفت در این دیار رنگ باخت؟ آه که چقدر این روزها کوچه ها و محله ها شهرهای مان به وجود زورخانه ها و ضرب مرشد ها و طنین نام مقدس علی (ع) و میانداری پهلوان ها نیازمنداست؛ به قول جناب مولانا:« شیر خدا و رستم دستانم آرزوست».

پانوشت: به بهانه روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه ای

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار