کد خبر: ۸۰۵۱۹
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۴:۲۴

حسین خدنگ

روزنامه نگار

بچه که بودم تابستان ها هر سال چند روزی را به روستای مادری ام می رفتیم و همان وقت ها بود که برای اولین بار صدای خاص و مسحور کننده کوبیده شدن "دفتین" را بر تار و پور قالی دستباف شنیدم. دفتین ابزار شانه مانندی از فلز بود که بافندگان بعد از بافتن رجهای فرش و قالی با کوبیدن آن تار و پودها را در دل هم می تنیدند. صدایش به کوبش قلبی پرطنین می مانست که همنوا با آواز دختران قالی باف روستایی انگار لالایی غریبی بود که مرا به دنیای طرح ها و رنگ ها می برد. طرح هایی از بز کوهی و درخت و پیچ و تابهای اسلیمی و کوه های زاگرس که با سرانگشتهای هنرمند دختران بافنده در کارگاه های قالی بافی خانگی جان می گرفت و روایتی بود از فرهنگ و هنری بومی و بکر. در تب و تاب همان سفرها بود که عاشق فرش های دستباف و قالی های هزار رنگ شدم و شب و روزم به قصه های چهل گیس و دختر شاه پریان و آوازهای بافنده ها گره خورد. رسم بود همه دختران قالی و سیاه چادر و زیرانداز و فرش ببافند و جهازشان را از همان فرش ها و قالی ها جور کنند. مادربزرگ می گفت وقتی بافنده ها به خواب می روند چهل گیس که الهه نگهبان دختران بافنده است شبانه می آید و پشت دار قالی دختران دم بخت می نشیند و برایشان تا صبح نقش می زند تا فرششان زودتر تمام شود. ما بچه ها بسیاری از شبها سعی می کردیم زیر آسمان پرستاره روستا خوابمان نبرد شاید بتوانیم صدای کوبش دفتین چهل گیس را از کارگاه بشنویم و او را ببینیم. همان سالها با مرگ مادربزرگ و موج ورود کالاهای شهری به روستا کم کم نه از دارهای چله ابریشم قالی و فرش اثری ماند و نه از کودکی رنگارنگ ما. حالا خانه های روستا پر شده است از فرشهای ماشینی و قالی های ترک و پاکستانی. اکثر خانه های کاه گلی خالی مانده و جز چند پیرزن و پیرمرد مابقی از روستا به شهر کوچ کرده اند. این روزها در ایرانی که روزگاری مهد صنایع دستی بود باید دست آفریده ها را فقط در موزه ها ببینی. با مرگ کارگاه های بافندگی و آهنگری و درودگری دوره تولید صنایع دستی و دست آفریده ها انگار گذشته است. تغییر سبک زندگی هم سبب شده تنها انتخاب دختران و پسران در رسیدن به دانشگاه و تحصیل در رشته های نظری خلاصه شود. برخلاف دختران و پسران دیروز که در کارگاه های بافندگی آموزش می دیدند یا شغل پدرها را دنیال می کردند این روزها مدام به لشکر بیکارها اضافه می شود. البته درست نیست که در سنت ها و گذشته ماند اما بی شک می توان از سنت ها برای چراغ راه آینده استفاده کرد. افزودن رشته های تولید محور همچون صنایع دستی به رشته های دانشگاهی و جلوگیری از توجه بیش از حد به علوم نظری یکی از ضرورتهای این روزهای ماست.همه می دانیم کلید اقتصاد مقاومتی در تولید محوری است و فرهنگ ما نمونه درخشانی از تولید محوری بوده که نباید به واسطه مدرن شدن آن را به فراموشی بسپاریم . اتفاقی که اگر بیفتد موجی از کارآفرینی راه انداخته و ایران را به کارگاهی بزرگ تبدیل می کند.

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار