کد خبر: ۸۸۶۳۱
تاریخ انتشار: ۰۵ آذر ۱۳۹۸ - ۱۶:۴۳
رویاهای برباد رفته در "شهر زیبا"
در این گزارش به ساختمان دیواره بلند سنگ نمای کانون اصلاح تربیت تهران درمحله شهرزیبا در غرب تهران رفته ایم، تا از وضعیت این زندان و زندانیان کوچک با خبر شویم.

پشت دیوارهای بلند کانون اصلاح و تربیت تهران چه می گذرد؟!

محمدخادمی: پیشرفت هر جامعه ای به نسل آینده آن بستگی دارد، کودکان و نوجوانان سازندگان آینده هر کشور محسوب می شوند. به همین خاطر توجه به کودکان یکی از مهم ترین دغدغه های نهادهای گوناگون شامل آموزش و پرورش، صدا و سیما، وزارت ورزش و جوانان، کانون پرورش فکری کودکان و...است، در این میان اگر این کودکان مورد ارتکاب جرم قضایی شوند با آنها به عنوان یک کودک برخورد می شود تا بعد از طی کردن مجازات شان دوباره بتوانند به آغوش جامعه برگردند و برای آبادانی کشورشان تلاش کنند.

 این افراد کوچک مجازات شان با افراد بزرگسال تفاوت دارد، به این شکل که کودکان دادگاه ویژه رسیدگی به شکایت شان دارند و در صورتی که مجازات شان ازسوی مراجع قضایی  تایید شود آن ها وارد زندان خاص خودشان می شوند.

این کانون در سال ۱۳۴۷ به منظور نگهداری از کودکان زیر ۱۸ سال معارض با قانون تاسیس شده است.  طبق کنوانسیون حقوق کودک، افراد زیر ۱۸ سال کودک محسوب می‌شوند و به همین خاطر قانون موظف کرده است تا افراد بزهکار و معارض با قانون که زیر ۱۸ سال سن دارند، در جایی جدا از بزرگسالان نگهداری شوند؛ تا آنها بعد از تربیت و آموزش دوباره وارد جامعه بشوند.

در این گزارش به ساختمان دیواره بلند سنگ نمای کانون اصلاح تربیت تهران درمحله شهرزیبا درغرب تهران رفته ایم، تا از وضعیت این زندان و زندانیان کوچک آن با خبر شویم.

 

زندانی های کوچک تمایلی به آزادی ندارند

هنوز نزدیک کانون اصلاح تربیت نشده ام که در بلوار آیت ا...کاشانی نوجوانی رو می بینم و ازش نشانی کانون را می پرسم، نشانی دقیق آنجا را می دهد؛ او که خود را «علی» معرفی می کند؛ می گوید:« خودم امروز از آنجا مرخص شده ام.» بهانه خوبی می شود تا با او هم کلام شوم؛ از او می پرسم چه شد که گرفتار کانون اصلاح تربیت شدی؟ پاسخ می دهد:«کارگر ساده ام؛ چند ماهی در یک رستوران مشغول به کاربودم تا این که کارفرما تصمیم گرفت مرا بیرون کند و قول داد که حقوقم را با کمی تاخیر برایم واریز کند، اما چند هفته ای که گذشت به سراغش رفتم او نیز با قلدری گفت حقوقت را نمی دهم این شد که من با او درگیر فیزیکی شدم.»

او درپاسخ به سوال خبرنگار «تجارت آنلاین» درباره اینکه در این کانون چه تعداد زندانی نوجوان وجود دارد؟ پاسخ می دهد:« مشخص نمی کند چرا که بندها فرق می کند یک بند برای دختران و چند بند برای پسران وجود دارد، پسران نیز بستگی به سن و جرمشان تفکیک می شوند مثلا برخی از افرادی که جرایمشان سنگین است در بند خاصی قرار می گیرند و برخی دیگر که سن کمتری دارند در بند جدا هستند؛ از سوی دیگر برخی موقت به این زندان می آیند، افرادی دو تا سه روز وارد این زندان می شوند و سپس به دلایل گوناکون آزاد می شوند، مثلا شاکی که دارند رضایت می دهد و آنها آزاد می شوند یا اینکه خانواده شان سند یا کسر از حقوق تهیه می کنند تا به عنوان ضامن از زندان آزاد شوند.»

این زندانی نوجوان که تنها 15 دقیقه است آزاد شده است، می افزاید:« بیشتر این افراد ساکن شهرهای حومه تهران مانند هشتگرد، پرند، پردیس، شهر ری، ورامین ، اسلامشهر و...هستند و کمتر زندانی وجود دارد که خانواده اش ساکن شهر تهران باشند.»

«علی» می گوید::« 90 درصد زندانی هایی که در این مرکز نگهداری می شوند از خانواده های ضعیف جامعه هستند به همین خاطر عده ای از این زندانی های کوچک خیلی تمایلی به آزادی ندارند، چون همه امکانات در این محیط فراهم است ومسئولان زندان برخورد خوبی دارند، جای خواب مناسب، کلاس های آموزشی، غذای گرم، باشگاه ورزشی و....در این مکان وجود دارد.»

«علی» تصمیم دارد در شهر جدید پرند خانه ای مجردی با چند نفراز دوستانش بگیرد، از من طلب 5 هزار تومن پول برای کرایه ماشین می کند، پول را می دهم و از او می پرسم خانواده ات کجا هستند؟ می گوید:« ما اهل جنوب کشور هستیم و خانواده ام اصلا از شکایت خبر ندارند 2 هفته در کانون بودم و بعد از تعهد که دادم حکم آزادیم صادر شد.»

 

چند نفر پشت دیوارهای "شهر زیبا" زندانی اند؟

رو به روی کانون اصلاح تربیت پارک کوچکی قرار دارد، کمی در آنجا می نشینم، این بار پسر ریز نقشی از در خروجی کانون بیرون می آید، گویا خانواده اش منتظرش هستند، پلاک خودرو را نگاه می کنم برای یکی از شهرهای غرب کشور است.

نزدیک می شوم  و خودم را معرفی می کنم، از خانواده اش می خواهم کمی با فرزندشان هم صحبت شوم، خانواده اش او را «میلاد» صدا می زنند؛ در ابتدای صحبتش رضایت کامل از وضعیت خدمات دهی در زندان دارد، اما معتقد است هرچه باشد زندان است.

او درپاسخ به سوال خبرنگار «تجارت آنلاین»درباره اینکه چه تعداد زندانی در این محیط وجود دارد؟ می گوید:« خیلی نیست، در بند دختران گویا کسی نگهداری نمی شود فقط شنیدم که 7نفر دختر هستند، اما در قسمت پسران 50 نفری هستند.»

وی که هنوز متوجه نشده که من خبرنگار هستم و همچنان تصور می کند که از کارکنان زندان هستم و برای نظرسنجی و ارزیابی سوال می پرسم، ادامه می دهد:« در کانون یک سوله بزرگی وجود دارد که از آن محیط برای ورزش کردن زندانیان استفاده می شود، همه نوع ورزشی وجود دارد؛ البته یکی از نیروهای خدمه زندان می گفت که قدیم ها استخر روباز هم در این مجموعه قرار داشت اما چندسالی است استخر روباز را تخریب کرده اند و جایگزین آن استخر سرپوشیده شده است.»

«میلاد» که به جرم سرقت گوشی دستگیرشده است، درادامه صحبت هایش می گوید:« جای خواب افراد کوچک تر با بزرگتر جداگانه است و مدرسه نیز بیشتر رشته های فنی و حرفه ای دارد، در مجموع محیط خوبی است.»

خانواده «میلاد» قصد رفتن دارند، با او خداحافظی می کنم.

 

آرزوی داشتن زندگی خوب

هنوز چند دقیقه ای از آزادی «میلاد» نگذشته که این باره نوجوان دیگر از در آهنی کانون بیرون می آید؛ به سوی او می روم تا با این نوجوان نیز هم صحبت شوم؛ او درقبال یک سیگار و عنوان نکردن نامش در روزنامه حاضر به صحبت می شود، تصمیم می گیرم به دکه روزنامه فروشی اطراف کانون بروم تا سیگاری برایش تهیه کنم، از او می پرسم چه نوع سیگاری می کشی؟ در جواب می گوید:« وینستون.» سیگار را روشن می کند چند پکی به آن می زند می پرسد از کجا برایت بگویم. از او می پرسم درون زندان به چه شکل است؟ پاسخ می دهد:" نوجوانان مجرم زیر 18 سال را اینجا می آورند چند وقتی نگه می دارند و بعد با وثیقه یا خرید زندان توسط خانواده های شان آنها را آزاد می کنند. در کانون اصلاح و تربیت برخلاف زندان های دیگر آموزش و شرکت در کلاسهای تربیتی حرف اول را می زند"

از او می پرسم ساعت ملاقاتی دارید؟ می گوید:«روزهای سه شنبه هر هفته 2ساعت خانواده ها می توانند بیایند بچه هایشان را ببینند، اما هستند خانواده هایی که با فرزندان شان قهر می کنند و حاضر نمی شوند به خاطر خلافی که آنها مرتکب شده اند به ملاقات بیایند.»

آن طور که این زندانی 17 ساله می گوید:«ما که در زندان هستیم بیشتر همدیگر را درک می کنیم،  گاهی که وقت آزاد داریم با یکدیگر صحبت می کنیم و از آرزوها و راز هایمان می گوییم، اما وقتی آزاد می‌شویم دوست داریم یک زندگی خوب داشته باشیم و لازمه زندگی خوب هم داشتن یک شغل است اما به یک نوجوان زندانی کمتر کسی اعتماد می کند.»
او در ادامه صحبت هایش می افزاید:« در این مجموعه کتابخانه قرار دارد و مسئولان زندان تلاش می کنند انشا نویسی را به مددجویان یاد دهند تا آرزوهایشان را بنویسند.»

او در پایان صحبت هایش می گوید:« در این محیط افراد گوناگونی با جرائم مختلف وجود دارند، از تخلفات رانندگی گرفته تا سرقت، قتل، زورگیری که هرکدام از آنها دوران محکومیت شان مختلف است.»

 

 

 

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار