کاسبان تحريم
اين روزها به دنبال چه هستند؟
روزنامه شرق در يادداشتي نوشت: با خروج آمريکا از برجام شرايط اقتصادي کشور تغيير کرده است. انتظار مي‌رود در ماه‌هاي آينده درآمد ارزي حاصل از صادرات نفت کاهش يابد و بر عرصه‌هاي مختلف زندگي مردم تأثير بگذارد. محدوديت در مناسبات بانکي بين‌المللي و دشواري ورود درآمدهاي ارزي به کشور شرايط نامساعد کنوني را تشديد کرده است. مردم هم درباره آينده نگران هستند. تجربه سال‌هاي 1391 و 1392 و واردات لوازم آرايشي و بهداشتي به جاي دارو، تخصيص‌نيافتن ارز براي واردات دارو که سبب اعتراض خانم دستجردي، وزير بهداشت و درمان دولت احمدي‌نژاد نيز شده بود و فربه‌شدن «کاسبان تحريم» که فرياد آقاي روحاني، رئيس‌جمهور، نيز از عملکرد آنان به آسمان بلند شد؛ همه‌و‌همه در حافظه مردم زنده است. بسياري از خانواده‌ها نگران عزيزان بيمار خود هستند. خانمي‌65‌ساله گلايه مي‌کرد که همسرش مبتلا به آب سياه است و براي جلوگيري از نابينا شدن او بايد روزانه سه بار قطره مخصوصي را در چشمش بريزد و پسرش هم گرفتار بيماري‌ ام‌اس است. او در هفته‌هاي اخير براي تهيه قطره چشم همسر و داروهاي ‌ام‌اس فرزندش با مشکل مواجه شده است. حتي در داروخانه 13 آبان نيز قطره چشم را پيدا نکرده است. اين مادر به‌حق نگران است که اگر پسرش داروي دوره‌اي‌ ام‌اس را به‌موقع تهيه نکند، با خطر فلج پا مواجه خواهد شد. او از آنهايي که مردم را به صبر و تحمل دعوت مي‌کنند، مي‌پرسد داروهاي ضروري را از کجا بايد تأمين کرد؟
بسياري از خانواده‌هاي ايراني با مشکل بي‌کاري سرپرست خانوار يا فرزندان دست‌به‌گريبان هستند. با افزايش نرخ تورم و کاهش قدرت خريد نگران‌اند که چگونه بايد اجاره خانه را بپردازند و هزينه‌هاي روز‌افزون زندگي را تأمين کنند.
ديپلماسي فعال براي جلوگيري از گسترش تحريم‌ها از مهم‌ترين راهکارهاي دولت براي کاهش نگراني‌هاي مردم است. در‌عين‌حال اعمال سياست‌هاي مناسب براي جلوگيري از بروز بحران در تأمين کالاهاي اساسي، از‌جمله دارو، ايجاد شفافيت و اعتماد‌سازي براي گذر از اين دوران دشوار ضروري است. هرچند اختصاص ارز چهارهزارو 200 توماني براي واردات انواع کالاهاي غيرضروري سود هنگفتي را به جيب وارد‌کنندگان سرازير کرد؛ ولي ايجاد شفافيت و اعلام اسامي‌وارد‌کنندگان و نوع کالاهاي وارداتي گامي‌اساسي در راستاي تصحيح رفتار فرصت‌طلبانه وارد‌کنندگان و جلب اعتماد مردم در شرايط حساس کنوني است. دولت بايد به‌روشني تأمين دارو و ديگر کالاهاي اساسي مورد نياز مردم را در اولويت قرار داده و از طريق همکاري گسترده با سازمان‌هاي مردم‌نهاد و مطبوعات و رسانه‌ها براي انتشار اخبار واردات و تخصيص ارز و البته کمبودهاي مردم، مانع از آن شود که «کاسبان تحريم» از شرايط کنوني و نگراني‌هاي بحق مردم سوء‌استفاده کنند.
سرقت از طـريق قبـض تلفن همراه
پرداخت WAP، يک روش پرداخت موبايل است که هزينه‌ها را به صورت مستقيم به قبض تلفن همراه کاربر منتقل مي‌کند به نحوي که کاربر نيازي به ثبت کارت بانکي يا تعيين اطلاعات ورود به حساب کاربري ندارد؛ تروجان‌ها با سوءاستفاده از اين قابليت مي‌توانند مبالغي را از کاربران به سرقت ببرند.
به گزارش ايسنا، اخيرا رومن اونوچک، محقق آزمايشگاه کاسپرسکي، يک افزايش ناگهاني در تعداد تروجان‌هاي کليک کننده را برروي سيستم‌هاي پرداخت WAP شناسايي کرده است که از سوي گروه‌هاي مختلف مجرمان سايبري راه‌اندازي شده‌اند و کاربران روسيه و هند را هدف قرار مي‌دهند.
به گفته وي، اين بدافزارها قادرند پول کاربران را با استفاده از شيوه پرداخت WAP به سرقت ببرند. پرداخت WAP، يک روش پرداخت موبايل است که هزينه‌ها را به صورت مستقيم به قبض تلفن همراه کاربر منتقل مي‌کند، به نحوي که کاربر نيازي به ثبت کارت بانکي يا تعيين اطلاعات ورود به حساب کاربري ندارد.
اين شيوه کلاهبرداري مشابه روش‌هاي سرقت از طريق پيامک‌هاي نرخ افزوده است که هزينه زيادي را به قبض موبايل کاربر اضافه مي‌کنند، اما لازم نيست که کاربر، پيامکي را ارسال کند و تنها بايد برروي کليدي روي يک صفحه وب که مجهز به سيستم پرداخت WAP است، کليک کند.
از ديد کاربر، اين صفحه درست مانند تمام صفحات عادي وب به نظر مي‌رسد. گرچه اين روش مدت زيادي است که وجود دارد، اما به تازگي موج جديدي از اين حملات از جانب تروجان‌هاي مختلف ظاهر شده است که توسط گروه‌هاي متفاوتي به کار گرفته مي‌شوند. بيشتر اين تروجان‌ها از اواخر سال ۲۰۱۶ به بعد توسعه يافته‌اند و شيوع آن‌ها از سه ماهه دوم سال ۲۰۱۷ ميلادي افزايش يافته است.
اين تروجان‌ها از شيوه‌هاي مشابهي استفاده مي‌کنند؛ ابتدا اينترنت دستگاه‌هاي همراه را روشن مي‌کنند، زيرا براي استفاده از شيوه پرداخت WAP، نياز به دسترسي به اينترنت است. در گام بعدي، يک نشاني اينترنتي را باز مي‌کنند و کاربران به صفحه پرداخت WAP هدايت مي‌شوند. در اغلب اين صفحات از فايل‌هاي JavaScript استفاده شده است.
سپس اين تروجان‌ها مي‌توانند پيامک‌هاي دريافتي که حاوي اطلاعات مرتبط با آبونمان اپراتور شبکه است را پاک کنند.
به گفته اونوچک، تمام اين تروجان‌ها خارج از فروشگاه گوگل توزيع شده‌اند و ظاهري مانند برنامه‌هاي کاربردي مفيد دارند که از وب‌سايت‌هاي آلوده يا تبليغاتي دانلود مي‌شوند. بر اساس اطلاعات سايت افتا، از ابتداي جولاي ۲۰۱۷ تا اواخر آگوست، بيش از ۳۰ هزار کاربر آلوده مشاهده شده‌اند؛ هرچند تعداد واقعي موارد آلودگي مي‌تواند بيشتر باشد، چراکه بسياري از افراد از آنتي ويروس استفاده نمي‌کنند. اين تروجان‌ها پول کاربران را به سادگي و تنها از طريق کليک کردن روي صفحات وب مي‌دزدند.
وي افزود: ميزان سرقت پول توسط اين تروجان‌ها کمتر از تروجان‌هاي بانکي است، اما اطلاع يافتن از سرقت پول توسط کاربران در آن‌ها دشوارتر است. حتي مواردي بوده است که اين تروجان‌ها مقادير کمي‌را هر روز تا چند ماه از کاربران دزديده‌اند.
آموزش
طرح‌هاي بلاتکليف در مجلس کم نيستند، طرح‌هايي که يک روز با آب و تاب نوشته شدند و بعد از مدتي به ورطه فراموشي افتادند نيز کم نيستند، طرح‌هايي که حتي زيرشان مملو بود از امضا ولي بازهم بايگاني شدند هم فراوان‌اند.
طرح فروش مدارس خالي از دانش‌آموز نيز به همين رسم شايد به سرانجام نرسد (و شايد هم برسد) ولي تا همين جا که فقط طرحي است درکميسيون آموزش مجلس، نمي‌شود ساده از کنارش گذشت.
عنوان رسمي‌اش، «طرح يک‌فوريتي تنظيم برخي از مقررات مالي آموزش و پرورش» است و آنچه که دنبال مي‌کند فروش مدارس بي‌دانش‌آموز در گوشه و کنار ايران و زدن پول آن به زخم بقيه مدارس همان منطقه است.
اينها را جبار کوچکي‌نژاد، نايب‌رئيس کميسيون آموزش گفته و اضافه کرده منظور اين طرح، مدارسي است که از دهه70 به اين سو به واسطه افزايش مهاجرت‌ها، بي‌دانش آموز مانده و سال‌هاست تعطيل شده‌اند البته رئيس سازمان نوسازي مدارس کشور به ما مي‌گويد اين طرح چيز تازه‌اي نيست و هماني است که بند«ه» تبصره 9 قانون بودجه سال 97 به آن پرداخته و مجوز تغيير کاربري و نقل و انتقال اموال را به آموزش و پرورش داده، بندي که فروش مدارسي را که در گذشته بي‌توجه به آمايش سرزمين و جابه‌جايي جمعيت ساخته شده‌اند، مي‌شود از آن استنباط کرد.
تا به حال هيچگاه آماري از مدارس خالي از دانش‌آموز ايران منتشر نشده، با معاون ابتدايي وزير آموزش و پرورش هم که حرف زديم او گفت فقط آمار مدارس فعال را در اختيار دارد، ولي بنابرآنچه که تابه حال شنيده‌ايم و دنبال کرده‌ايم مدارس بي‌دانش آموز تقريبا همه جاي کشور هستند، حتي به قول رئيس سازمان نوسازي مدارس، تعدادي از مدارس خوب در روستاها و حاشيه شهرها (حتي برخي مدارس در قلب تهران) خالي مانده‌اند و حتي يکي‌شان تبديل به انبار علوفه شده است.
مهاجرت، ماجراي تلخي که سه سال پيش معاون توسعه روستايي و مناطق محروم دفتر رياست جمهوري گفت 37 درصد از روستاهاي کشور را خالي از سکنه کرده حالا پشت پرده تعطيل شدن مدارس روستايي نيز ايستاده است.
خير مدرسه‌سازي با افسوس مي‌گفت سال‌ها پيش با کلي پرس و جو، روستايي را در خراسان جنوبي يافت که بچه‌هايش مدرسه نداشتند و او ميليون‌ها تومان خرج ساخت يک مدرسه عالي کرد ولي دو سه سال بعد، خشکسالي به جان مردم روستا افتاد و آنها را تاراند،‌ مدرسه هم ماند بي‌دانش‌آموز و حالا فقط باد و خاک است که در راهروهايش جولان مي‌دهد.
مدارسي که انباري مردم روستا شده‌ است، مدارسي که شده‌است طويله، مدارسي که درشان را قفل زده‌اند و فقط شده‌است موزه خاطرات دانش‌آموزاني که اگر گذرشان به محل زندگي کودکي‌شان بيافتد فقط لبخند و شايد اخمي‌تحويل مدرسه بدهند، حکايت مدارسي است که بيکاري و فقر و دست آخر نيز مهاجرت کارشان را ساخته است.
اگر طرح مجلس به سرانجام برسد و کميسيون آموزش بتواند اهالي خانه ملت را به فروش و تبديل به احسن کردن مدارس متروک ترغيب کند، آن وقت شايد وضعيت بهتر شود، مخصوصا اين‌که جبار کوچکي‌نژاد گفته است دنبال آنيم تا پول حاصل از فروش اين مدارس را صرف تجهيز، توسعه و ارتقاي وضعيت مراکز آموزشي همان منطقه کنيم.
حتي يک دانش‌آموز
سال‌ها بحث بر سر اين بود که برخي مدارس در جاي درستي ساخته نمي‌شود، مثلا در شهرهاي بزرگ، برِ اتوباني پر رفت و آمد سبز مي‌شود يا جاهايي که دسترسي‌شان خوب نيست، در شهرهاي کوچک‌تر و روستاها هم در جاهاي پرت، شايد حتي در نقاطي که هر لحظه بيم مهاجرت مردمانش مي‌رود.
به پيروي از اين نقدها حالا در سازمان نوسازي مدارس کشور، «مکان‌يابي اصولي پروژه‌هاي آموزشي»، تکرار و بازهم تکرار مي‌شود به اين اميد که در ايران مدارس ماندگار ساخته شود نه مدارسي که خيلي زود از ريخت مي‌افتد يا جمعيت‌شان را در بازه‌اي کوتاه به کلي از دست مي‌دهد.
مهراله رخشاني‌مهر، رئيس اين سازمان به ما مي‌گويد براساس سند تحول بنيادين آموزش و پرورش و زيرنظام ِ مکان‌يابي آن بايد بدانيم تا 50 سال آينده به چه مدارسي و در کجاها نياز داريم.
او مي‌گويد چه لزومي‌دارد مدرسه‌اي که 40 سال قبل در نقطه‌اي ساخته شده و امروز براي اهالي محل دردساز است دوباره بعد از تخريب در همان منطقه ساخته شود يا چرا نبايد به فکر ساخت مدارس شبانه‌روزي يا مجتمع‌هاي آموزشي در روستاها به جاي ساخت مدرسه به ازاي هر روستا باشيم.
در سال‌هاي گذشته در مکان‌يابي ساخت مدارس و تشخيص اين‌که جمعيت در کدام مناطق ماندگار خواهد بود، اشتباهاتي رخ داده که نتيجه‌اش شده مدارس خالي که حالا بايد چوب فروش بخورند و خرج بقيه مدارس بشوند.
تا آنجا که به رضوان حکيم‌زاده، معاون ابتدايي وزير آموزش و پرورش مربوط است او نظر مثبتي به اين اقدام دارد و به ما مي‌گويد اگر اين اختيار به آموزش و پرورش داده شود تا متناسب با شرايط و اقتضائات هرمنطقه خودش تصميم بگيرد و منابعي براي بهبود کيفيت فرآيند ياددهي و يادگيري به دست بياورد، مطلوب است.
او در واقع به طرح مجلس به چشم يک فرصت نگاه مي‌کند و مي‌گويد اگر از مدارس خالي از دانش‌آموز در حاشيه شهرها و مناطق محروم استفاده بهينه شود اتفاق خوبي است.
حکيم زاده اما يک «اما» مي‌گذارد کنار حرف‌هايش و مي‌گويد هر مدرسه‌اي در هر جاي کشور ولو اين که فقط يک دانش‌آموز داشته باشد پابرجا خواهد ماند و به هيچ وجه و با هيچ توجيهي به واگذاري‌اش رضايت نخواهيم داد، فقط به خاطر افزايش پوشش تحصيلي در کشور و به نفع باسواد شدن فرزندان ايران. رخشاني‌مهر هم نظر مساعدي به فروش مدارس خالي دارد و مي‌گويد اکنون مدارس بي‌دانش‌آموزي وجود دارد که اگر فروخته شود، مي‌توان با پول آن چند مدرسه ساخت که اتفاق ميموني است.
خداحافظ مهاجرت معکوس
مدارس خالي روستاها و سکونتگاه‌هاي حاشيه‌اي به يک چشم اگر فروخته شوند، به همان چشمي‌که مجلس و آموزش و پرورش به آن نگاه مي‌کنند، سرمايه‌اي خوابيده را زنده مي‌کنند ولي به چشم ديگر، به چشم فرهنگ و اميد اگر به اين فروش نگاه کنيم، معني حراج مدارس خالي چيزي جز قطع نقطه اتصال روستاها و حاشيه‌ها با يکي از نمادهاي فرهنگ نيست؛‌ شايد اين مهم‌ترين نقطه ضعف باشد. مدارس بي‌دانش‌آموز که انباري و طويله شده‌اند، يا گذر زمان پوک و فرسوده‌شان کرده اگر فروخته شوند يک معني ديگر هم مي‌دهند، اين‌که مسئولان به احتمال زياد از مهاجرت معکوس به روستاها نااميد شده‌اند.
بهمن پارسال بود که خبر رسيد معاونت اجتماعي و پيشگيري از وقوع جرم قوه قضاييه مي‌خواهد در700 روستاي مهاجرفرست در هفت استان، طرح‌هاي توانمندسازي را پياده کند، از لرستان گرفته تا اردبيل و کرمانشاه و خراسان‌شمالي و جنوبي و سيستان و بلوچستان و کرمان.
طرح‌هاي توانمندسازي قرار بود در سه حوزه مديريت يکپارچه منابع آب و خاک، حرفه‌آموزي به روستاييان و توسعه صنايع‌دستي و گردشگري با تمرکز بر گردشگري اکوکمپ اجرا شود که البته از بهمن پارسال تا امروز ديگر خبري از آن در رسانه‌ها نيست.
اگر فرض بگيريم که اين طرح‌ها، چراغ خاموش درحال توسعه‌اند، آن وقت خواهيم ديد که اگر به روستاها توجه شود، مردمانش به ديار اجدادي بازخواهند گشت و آن وقت بازهم مثل هميشه به مدارس نياز خواهند داشت. پس اگر مدرسه‌اي فروخته شود بعد از مهاجرت معکوس به آبادي بايد دوباره مدرسه‌اي ساخت که مي‌شود چندباره کاري.
نگارش و تنظيم: مريم خباز
بازار
با يک چرخيدن در بازار متوجه افزايش قيمت‌ها مي‌شويم، بهاي کالاهاي مصرفي که در چهار سال اخير تقريبا در مداري ثابت حرکت مي‌کردند، حالا روندي افزايشي را طي مي‌کنند.بعد از تک‌نرخي‌شدن ارز، تعيين قيمت چهارهزارو 200 تومان از سوي دولت براي هر يک دلار و ممنوعيت هرگونه خريد و فروش ارز در صرافي‌ها، بازار آزاد ارز به شکل مهارناپذيري روند قيمت ارز را صعودي کرد. تا جايي که مابه‌التفاوت قيمت ارز دولتي و آزاد به بيش از صددرصد رسيد. در جريان همين بالارفتن قيمت ارز بود که قيمت کالاها در بازار به طور ناگهاني وارد خيز افزايشي شد.
در گروه لبنيات کره پاستوريزه با بيشترين افزايش قيمت همراه بوده و نسبت به بهاي آن در سال قبل 52.2 درصد گران‌تر شده است. کره جزء همان کالاهايي بود که طبق اطلاعات فهرست ارزي واردکنندگان، ارز دولتي معادل 65 ميليون يورو را به خود اختصاص داده بود اما با وجود اين ميزان ارز که نسبت به سال قبل 25 ميليون يورو بيشتر بوده، امسال بيش از 50 درصد افزايش قيمت داشته است.برنج وارداتي غيرتايلندي هم با افزايش قيمت 45درصدي همراه بوده و هر خانوار براي يک شانه تخم مرغ امسال بايد 47 درصد بيشتر از پارسال هزينه کند. لوبياچيتي يکي ديگر از کالاهايي که ارز دولتي بالايي دريافت کرده و اکنون در جدول قيمت عرضه کالاهاي اساسي بانک مرکزي جزء خوراکي‌هاي گران‌شده است.کالايي که واردات آن مورد استقبال بسياري از شرکت‌هاي نامربوط قرار گرفت؛ براي مثال دو شرکتي که يک ماه قبل از تعيين نرخ ارز دولتي اساسنامه خود را تغيير دادند و واردات دام و خوراک را اضافه کردند، پس از تغيير اساسنامه خود به ميزان 120 هزار يورو لوبيا چيتي وارد کرده‌‌اند يا شرکت رهروان خودرو پيشگامان نگين جنوب هم در کنار خودرو، ارز دولتي براي واردات لوبيا چيتي دريافت کرد. اما گويا تمامي‌اين ارزها تبديل به لوبياچيتي نشده و قيمت اين کالا در‌حالي‌که در سال گذشته تقريبا روند ثابتي در قيمت داشته، در نيمه اول تيرماه افزايش قيمت بيش از 20 درصدي داشته است.ميوه‌هاي تازه اما در گراني دست بالا را ميان ديگر کالاها دارند و امسال در مجموع 52 درصد نسبت به سال پيش گران‌تر شده‌‌اند و ميوه‌هايي مانند هندوانه افزايش قيمت 148درصدي را تجربه کرده‌اند. گيلاس هم امسال به قيمتي دوبرابر سال پيش فروخته مي‌شود.
منبع: شرق
هنر
قربان محمدپور کارگردان فيلم سينمايي عاشقي در‌هانوي گفت: به دليل افزايش قيمت ارز در صورت عدم حمايت دولتي، نمي‌توانيم از حضور بازيگران سرشناس کره و چين استفاده کنيم.محمدپور کارگردان فيلم سينمايي عاشقي در‌هانوي که پروانه ساخت اين فيلم را دريافت کرده است، در خصوص آخرين روند توليد اين فيلم گفت: طبق زمان بندي صورت گرفته در نيمه دوم سال تصويربرداري فيلم را در کشور ويتنام آغاز خواهيم کرد و به احتمال فراوان تا انتهاي سال تصويربرداري کار ادامه خواهد داشت.وي در خصوص حضور لي يونگ آئه بازيگر نقش يانگوم که قرار بود در اين فيلم حضور داشته باشد، اظهار کرد: زماني که ما تصميم به حضور اين بازيگر گرفتيم ارز قيمت ديگري داشت و در حال حاضر با وجود افزايش دو برابري آن به تنهايي نمي‌توانيم از پس هزينه‌هاي اين قرارداد برآييم.وي تصريح کرد: با شرايط کنوني اگر از طرف دولت و نهادهاي فرهنگي مورد حمايت قرار نگيريم، نمي‌توانيم از حضور بازيگران سرشناس کره و چين استفاده کنيم و اکران‌هاي فيلم در اين کشورها را نيز از دست خواهيم داد. در حال پيگيري هستيم تا در روزهاي آينده اين مشکل با کمک و مساعدت نهادهاي سينمايي برطرف شود و بتوانيم از حضور اين بازيگران در فيلم استفاده کنيم.
مرجع : برترين‌ها
زندگی
 اميررضا واعظ‌آشتياني - رهنمود مقام معظم رهبري درباره پيوند بين مردم و مسئولان، سخن امام، شهيد بهشتي و السابقون انقلاب اسلامي‌بود. مسئولان نبايد اجازه دهند که فاصله‌اي بين آنها و مردم ايجاد شود. اين اتفاق نخواهد افتاد مگر آنکه نحوه و شيوه برخورد، کار و زندگي مسئولان به اکثريت اقشار جامعه نزديک باشد و مردم احساس فاصله نکنند.
متأسفانه امروز مي‌بينيم برخي مسئولان سبک زندگي متفاوت از عموم جامعه دارند. برخوردشان هم به گونه‌اي است که گويا مردم مکلف هستند که آنها را انتخاب يا تحمل کنند، پس هرآنچه آنها تصميم مي‌گيرند مردم ملزم به پذيرش هستند. اين مسئله نگاه مردم را به مسئولان تغيير مي‌دهد و باعث فاصله مي‌شود. وقتي فاصله ايجاد شد، نه تنها آينده خوشي براي اين دسته از مسئولان رقم نخواهد خورد بلکه به نظام نيز صدمه وارد مي‌شود.
اگر شايسته سالاري ملاک باشد و افراد براساس دانش، تخصص، توانايي‌ها و تعهد به انقلاب سرکار بيايند هيچ گاه شاهد فاصله بين برخي مسئولان و مردم نخواهيم بود بنابراين مسئولان ارشد هر دستگاهي بايد نشان دهند که آيا انتخاب شان درست بوده است يا خير؟ متأسفانه از بعد جنگ تا امروز هر گروهي مسئوليت پيدا کرده، گروه خود را سرکار آورده و تجربه گروه قبلي را کامل کنار گذاشته است. حال آنکه بايد سرمايه‌هاي مديريتي را در کشور پاس داشت چون از بيت المال براي چنين سرمايه‌اي هزينه شده است. حداقل از بيگانگان و دشمنان خود بياموزيم که براي اداره کشور خود سعي مي‌کنند دانش و تجربه گذشته را به کار گيرند تا ضعف‌ها را به نقاط قوت تبديل کنند و همچنين قوت‌ها را استمرار بخشند.
بارها در دولت و ساير دستگاه‌هاي حاکميتي مشاهده کرديم مسئولي مي‌آيد و تيم مديريتي قبل را متهم به ويرانگري مي‌کند و مي‌گويد «قبلي‌ها توانايي نداشتند». اين عوامل تأثير منفي بر ذهن مردم مي‌گذارد و مردم را به قضاوت وا مي‌دارد که نظام ناکارآمد است. مثلا شخصيتي گفت «مدير از خارج بياوريم چون ما فقط بلديم قرمه سبزي و آبگوشت درست کنيم». اين ادبيات فاصله مسئولان و مردم را بيشتر مي‌کند.