در ادامه اين يادداشت به قلم علياکبر اشعري، ميخوانيم: امام خميني رضوانا... تعاليعليه در نخستين بند از وصيتنامة خود چنين ميفرمايند: «ما ميدانيم که اين انقلاب بزرگ که دست جهانخواران و ستمگران را از ايران بزرگ کوتاه کرد، با تأييدات غيبي الهي پيروز گرديد. اگر نبود دست تواناي خداوند امکان نداشت يک جمعيت 36 ميليوني با آن تبليغات ضداسلاميو ضدروحاني بخصوص در اين صد سال اخير و با آن تفرقه افکنيهاي بيحساب قلمداران و زبان مُزدان در مطبوعات و سخنرانيها و مجالس و محافل ضداسلاميو ضدملي به صورت مليت، و آنهمه شعرها و بذله گوييها، و آنهمه مراکز عياشي و فحشا و قمار و مسکرات و مواد مخدره که همه و همه براي کشيدن نسل جوان فعال که بايد در راه پيشرفت و تعالي و ترقي ميهن عزيز خود فعاليت نمايند، به فساد و بيتفاوتي در پيشامدهاي خائنانه، که به دست شاه فاسد و پدر بيفرهنگش و دولتها و مجالس فرمايشي که از طرف سفارتخانههاي قدرتمندان بر ملت تحميل ميشد، و از همه بدتر وضع دانشگاهها و دبيرستانها و مراکز آموزشي که مقدرات کشور به دست آنان سپرده ميشد، با به کار گرفتن معلمان و استادان غربزده يا شرقزده صددرصد مخالف اسلام و فرهنگ اسلاميبلکه ملي صحيح، با نام «مليت» و «مليگرايي»، گرچه در بين آنان مرداني متعهد و دلسوز بودند، لکن با اقليت فاحش آنان و در تنگنا قرار دادنشان کار مثبتي نميتوانستند انجام دهند و با اينهمه و دهها مسائل ديگر، از آن جمله به انزوا و عزلت کشيدن روحانيان و با قدرت تبليغاتْ به انحراف فکري کشيدن بسياري از آنان، ممکن نبود اين ملت با اين وضعيت يکپارچه قيام کنند و در سرتاسر کشور با ايدة واحد و فرياد «ا... اکبر» و فداکاريهاي حيرتآور و معجزهآسا تمام قدرتهاي داخل و خارج را کنار زده و خود مقدرات کشور را به دست گيرد. بنابراين شک نبايد کرد که انقلاب اسلاميايران از همهٔ انقلابها جدا است: هم در پيدايش و هم در کيفيت مبارزه و هم در انگيزه انقلاب و قيام. و ترديد نيست که اين يک تحفه الهي و هديه غيبي بوده که از جانب خداوند منان بر اين ملت مظلوم غارتزده عنايت شده است».
اين تحفة الهي حاصل مجاهدت مردان و زناني از اين ملت بود که با نام خدا و اعتماد به وعدة او که: «يا أَيهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا ا... ينصُرکُم وَيثَبِّت أَقدامَکُم » (محمد7) و به تبعيت از دعوت امام خميني رضوانا... تعالي عليه بهپا خاستند و توانستند با اتکال به خداوند تبارک و تعالي رژيميرا که شرق و غرب عالم از او حمايت ميکردند، از پا درآورند.
انگيزههاي ايماني مردم در اين انقلاب را نيز ميتوان در تبعيت از رهبري مرجع دينيشان و همچنين شعارهاي انقلاب که همه برگرفته از آموزههاي مکتب عاشورا بود جستوجو کرد. به نمونهايي از شعارهاي مردم در راهپيماييهاي دوران مبارزه توجه نماييد:
الف. شعارهاي ملهم از عاشوراي حسيني:
- نهضت ما حسينيه، رهبر ما خمينيه
- خميني خميني، تو وارث حسيني
- تا خون مظلومان به جوش است، آواي عاشورا به گوش است
ب شعارهايي که عدالت علوي را فرياد ميزدند:
- هر کس که عدالتخواه است، از عدل علي آگاه است
- ظلم شاهنشاهي نابود بايد گردد
- ايران ما درياي خون است رژيم ظالم شاه سرنگون است
ج. شعارهايي که حکومت بر پايهٔ اسلام را فرياد ميزدند:
- استقلال، آزادي، حکومت اسلامي
- نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي
- نه سازش سياسي، نه قانون اساسي، به گفته خميني جمهوري اسلامي
د. شعارهايي که رهبري امام خميني را فرياد ميزدند:
- راه ما راه خدا، رهبر ما روح خدا
- ما همه سرباز توايم خميني، گوش به فرمان توايم خميني
- امام ما خميني، رهبر انقلاب است، جمهوري اسلامي، مظهر عدل و داد است تصويري که مردم به يمن آموزشهاي امام و شاگردان مکتب ايشان از عدالت علوي و ظلم ستيزي حسيني پيدا کرده بودند، چنان بصيرتي در آنها ايجاد کرده بود که به خوبي به ماهيت رژيم وابستة پهلوي پي برده بودند. گر بخواهيم به مهمترين دستاوردهاي سياسي انقلاب اسلاميايران بپردازيم ميتوانيم از جمله به موارد زير اشاره کنيم: 1. انقلاب اسلاميفرصتي شد تا اعجاز قرآن در جامعه رخ بنمايد. خداوند که مؤمنان را از دنيا گرايي برحذر ميدارد و آنها را به جهاد در برابر ظلم فرا ميخواند: «يا أَيهَا الَّذِينَ آَمَنُوا مَا لَکُمْ إِذَا قِيلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ ا... اثَّاقَلْتُمْ إِلَي الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآَخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِي الْآَخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ (توبه38)، به آنها وعده ميدهد چنانچه در اين مسير گام برداريد از نصرت الهي برخوردار خواهيد شد. «ِانَّ ا... مَعَ الَّذينَ اتَّقَوا وَ الَّذينَ هُم مُحسِنُون» (نحل128). و حتي به آنها ميگويد در اين راه از بازماندگي سست عنصران و آنها که در ميانة راه شما را رها ميکنند نيز نگران نباشيد که «...کم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَت فِئَةً کثِيرَةَ بِإِذْنِ ا... وَ ا... مَعَ الصابرِينَ» (بقره249).
ملت ايران با به پا خاستن در برابر ظلم حکام رژيم پهلوي به عنوان گوشهاي از ظلم جهاني و استقامت در اين مسير عليرغم همة مشکلات ناشي از تقابل جريان سلطه و ايادي داخلي آنها و نيز از راه ماندگان انقلاب آيات الهي قران را تفسير کرد و اعجاز قرآن را متجلي نمود.
2. از دستاوردهاي مهم انقلاب اسلاميشکلگيري حکومت اسلاميبود. عليرغم تأکيد اسلام به ضرورت برقراري قسط و عدل در همة شئون جامعة اسلامي، و اين که استقرار قسط و عدل جز در ساية تشکيل حکومت محقق نميشود، و عليرغم تلاش و کوشش همة انبيا و اولياي الهي، انديشة تشکيل حکومت اسلاميجز در برهههايي از تاريخ آن هم نه بهطور کامل شکل نگرفته بود.
3. شکل گيري گفتمان ولايت فقيه به عنوان امامت مستمر و نيابت امام معصوم براي ادارة جامعه در ادبيات سياسي اسلام از نقاط درخشان سياسي و دستاوردهاي مهم انقلاب اسلامياست. در اين نگاه، علاوه بر رابطة امت و امام که نمونة منحصر به فردي از رابطه بين مردم و زمامدار جامعه است، اجتهاد مستمر ولي فقيه موجب افزايش ظرفيت حکومت در مواجهه با شرايط جديد و مسائل مستحدثه شده؛ همانطور که امام راحل پس از گذشت مدتي از شکلگيري حکومت اسلاميو تجربيات به دست آمده، در بارة برخي کاستيها در قانون اساسي نخستين، به اصلاح و تغييراتي در آن همت گماشتند تا بخشهاي مختلف نظام بتوانند با نشاط و قدرت بيشتر به راه خود ادامه دهند.
4. استقلال ملت ايران که يکي از شعارهاي اصلي انقلاب تحت عنوان نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلاميبود شکل گرفت. به نحوي که به جرأت ميتوان گفت امروز تنها حکومت دنيا که مستقل از مناسبات سلطة جهاني در جهت منافع ملت خود تصميم ميگيرد، جمهوري اسلاميايران است. 5. آزادي يکي ديگر از دستاوردهاي انقلاب اسلاميبراي ملت ايران بود. خوشبختانه آنچه به عنوان آزادي در نظام اسلاميمطرح است، نه آن بي بند و باري است که جريان سلطه به عنوان ابزار توسعة قدرت به دنبال رواج آن است؛ بلکه به معناي رهايي از همة بندها و حصارهايي است که مانع رشد و سعادت انسان است. 6. انقلاب اسلاميموجب عزت و سربلندي ملت ايران در نظر جهانيان شد که اين خود نيز تفسير آية ديگري از قرآن است که خداوند فرمود: «وَلا تَهِنوا وَلا تَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ إِن کُنتُم مُؤمِنينَ» (ال عمران139). قبل از پيروزي انقلاب دولت ايران چيزي درحد عروسک خيمه شب بازي آمريکا بيشتر نبود. در همة شئون وابسته به آنها بود و بدون اين که اين وابستگي کوچکترين ارمغاني براي ملت ايران دربر داشته باشد، هرجا منافع آنها ايجاب ميکرد، از ثروت و حيثيت ملت ايران هزينه ميکردند که نمونههاي روشن آن را ميتوان در حمايت رژيم شاه از رژيم جعلي اسراييل در هنگامة جنگ با اعراب و همچنين سرکوب نهضتهاي منطقهاي دانست. پادشاه ايران نخستين رئيس دولتي بود که هربار پس از انتخاب رئيس جمهور جديد آمريکا براي دستبوسي و اظهار ارادت و وفاداري نسبت به او به آمريکا سفر ميکرد. سفارت خانة کشورهاي غربي به ويژه امريکا در اين کشور فعال مايشاء بودند و ... درحالي که امروز نه تنها ايران عزتمند روي پاي خود ايستاده، بلکه به عنوان يکي از محورهاي اصلي قدرت در منطقه و جهان فعال است و ايران عزيز ما در بسياري از مناسبات و معادلات سياسي جهان نقش فعال و تعيين کنندهاي دارد.7. يکي از ثمرات مهم سياسي انقلاب اسلاميوحدت ملي بود. درجريان انقلاب اسلاميملت ايران به نداي رهبر خويش مبني بر وحدت پاسخ دادند و با حلقه زدن جمعي پيرامون پير جماران به عنوان عمود خيمة انقلاب اسلامي، مفسر آية «وَاعتَصِموا بِحَبلِ ا... جَميعًا وَلا تَفَرَّقوا» (ال عمران103) شدند؛ چه آنها باور داشتند که نزاع و تفرقه همانطور که در آموزههاي الهي آمده آنها را سست و در مقابل دشمنان آسيبپذير ميکند؛ «وَأَطيعُوا ا... وَرَسولَهُ وَلا تَنازَعوا فَتَفشَلوا وَتَذهَبَ ريحُکُم وَاصبِروا إِنَّ ا... مَعَ الصّابِرينَ» (انفال46). تجلي تداوم اين وحدت علاوه بر نقشآفريني مردم در هنگامههايي چون دفاع از مرزهاي ميهن اسلاميو خاموش کردن فتنهها و حضور در فراخوانهاي ملي همچون انتخابات و راهپيماييها، در مشارکت در طرحهايي چون دفاع از حريم اسلام و کشور و محروميت زدايي و ... نيز ديده ميشود.
8. از ديگر آثار سياسي انقلاب اسلاميشکل گيري قدرت ملي بود. قدرتي که ناشي از وحدت مردم و برخورداري از معيت خداوند تبارک و تعالي است؛ «إِنَّ ا... مَعَ الَّذينَ اتَّقَوا وَالَّذينَ هُم مُحسِنونَ»(النحل 128) و «إِنَّ ا... يدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا»(حج38)؛ چه حتي اگر اين اتحاد، اتحاد ايماني نبود، به مصداق آية 29 سورة عنکبوت که: « مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ ا... أَوْلِياءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيوتِ لَبَيتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا يعْلَمُونَ»، آسيبپذير و شکننده ميشد. بنابراين يکي از موضوعاتي که امام خميني رضوان ا... تعالي عليه وارد ادبيات انقلاب کردند، نقش وحدت، يکپارچگي و حضور مردم در صحنه، در شکل گيري قدرت ملي صرفنظر از تواناييها اقتصادي و نظاميکشور بود.
9. احياي معنويت در جهان يکي ديگر از دستاوردهاي سياسي انقلاب اسلاميايران بود. در دوراني که انسان سرخورده از مکاتب شرقي و غربي به دنبال روزنهاي براي قرارگرفتن در معرض نور حقيقت بود، ناگهان خورشيد انقلاب ظهور کرد و جهاني را به تفکر و تأمل واداشت. حقيقتي که نقاب از چهرة واقعي سياستمداران سلطه طلب برداشت. اين انقلاب موجب جلب توجه بسياري به اسلام و معارف اسلاميشد. تا آنجا که در برهههايي از تاريخ پس از پيروزي انقلاب اسلاميقران درميان ساير کتب از بيشترين اقبال در جوامع غربي برخوردار شد.
10. از ديگر آثار و پيامدهاي انقلاب اسلامي، بيداري اسلاميبود. ايستادگي ملت ايران دربرابر زيادهخواهيهاي جريان سلطه و پيروز بيرون آمدن از بسياري ميدانهاي آزمون همچون کودتاهاي مکرر و برخي شورشهاي منطقهاي و هشت سال جنگ تحميلي و پس از آن مقاومت در برابر انواع تحريمها و ... از انقلاب اسلاميو ملت ايران الگوي موفقي در تقابل با ظلم جهاني ترسيم کرد. نشانههاي اين بيداري را در فرو ريختن ابهت کاخنشينان سفيد و سرخ و ... نزد بسياري از ملتهاي منطقه و جهان ميتوان مشاهده کرد. و بدين ترتيب نه تنها بيداري اسلاميشکل گرفت، بلکه بسياري به اين نتيجه رسيدند که انسان جز در پناه اسلام به سعادت نميرسد.
11. امروز به برکت انقلاب اسلاميجمهوري اسلاميايران با عمل به آية «وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَيلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ ا... وَعَدُوَّکُم وَآخَرينَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ ا... يعلَمُهُم» (انفال60) نه تنها به خوبي قدرت دفاع از مرزهاي ميهن اسلاميرا دارا است بلکه به يکي از مؤلفههاي اصلي امنيت و ثبات سياسي منطقه تبديل شده است.
12. يکي ديگر از دستاوردهاي انقلاب اسلاميارائة يک الگوي موفق مبارزه با ظلم بود. اعتراض به حکام ستمگر و مبارزه با آنها در تاريخ تشيع و به ويژه در دو سه سدة اخير کشور خودمان بي سابقه نيست؛ اما آنچه مبارزات اخير ملت ايران را به عنوان نقطة تکاملي اين اعتراضات برجسته ميکند، الگوي مبارزه است. عناصر اصلي اين الگو عبارتند از:
- انقلاب به نام خدا و براي پياده سازي احکام الهي به عنوان بستر رشد انسان در جامعه
- تکيه بر ايمان مردم و تلاش بر تقويت روحية ايماني آنها تا مشمول نصرت الهي شوند؛
- تکيه بر ظرفيت مردميجامعه و شکل دادن قدرت ملي در مقابل جريان ظلم
- وجود وحدت رهبري ديني با مشخصاتي از قبيل اجتهاد، مديريت، تدبير و آشنا با مسائل ملي، منطقهاي و جهاني