کد خبر: ۱۸۲۸۰
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۲
ویروس تورم رکودی که یک بیماری اقتصادی است به سرعت به بطن جامعه سرایت می کند و آن را نیز دچار بیماری‌های صعب العلاج می کند. تورم رکودی یا ترکودی برای ما ایرانیان نامی آشناست و محصول این دولت یا آن دولت نیست اما مسئله بر سر تلاش دولت‌ها برای مهار و یا گسیختن افسار این ویروس برای سرایت به دیگر ابعاد جامعه است. این ویروس اقتصادی که ناشی از افزایش حجم پول در بخشهای غیر تولیدی و همزمان با کاهش توان تولیدی جامعه به علت‌های متفاوت مثل عدم مدیریت و سرمایه گذاری و بالاخره وارادات بی برنامه است ؛ موجب می شود که در جامعه ای قیمتها به طور مستمر افزایش و درآمدها به دلیل رکود در توان تولیدی یک اقتصاد کم و یا کم اثر شود. در دولت نهم و دهم به دلایل متفاوتی که مجال بحث بر سر آن نیست تورم به شدت افزایش و با هدفمند کردن بی برنامه یارانه‌ها و دریغ کردن حمایت از تولید داخلی، رکود بی مانندی بر بخشهای تولیدی حکم فرما شد. در این میان روند رو به رشد دلال بازی و اقتصاد غیر شفاف سایه ای باعث شد که توان تولیدی جامعه ایرانی در سایه بخش واسطه ای و پول‌های باد آورده غیر تولیدی محو شود ؛ در برابر هر کارخانه ای که تعطیل می شد یک یا چند بنگاه معاملات املاک و چند صرافی و چند پراید و پژو مسافر کش به جامعه اضافه می شد و این شمای کلی اقتصاد غیر تولیدی بود که بر جامعه ایرانی تاثیر منفی شگرفی گذاشت.
اگر از بحث‌های اقتصادی بگذریم باید به جامعه بپردازیم که در 4 - 5 سال گذشته با رها شدن مدیریت آورده‌ها و داده‌های اقتصادی دچار ویروسی شد که بخش اقتصادی بیمار به جامعه آبرومند ایرانی وارد کرد. اگر فراموش نکرده باشیم درفاصله سال‌های 1389 تا 1390 به دلایل مختلف اعم ازمدیریت جزیره ای ، ورود نقدینگی و بالا خره تاثیر موج اول تحریم‌ها به ناگهان قیمت دلار و دیگر ارزهای خارجی سه برابر شد البه این ارزش پول ملی بود که ناگهان یک سوم خودش شد . در چنین وضعیتی مردم ناگهان خود را در زیر خط فقر یافتند در حالی که آمار سازی‌ها همچنان اصرار داشتند تا بگویند وضع مردم با ماهی چهل و خورده ای هزار تومان یارانه بهتر و بهتر شده است.
در این شرایط قیمت‌های کالاهای اساسی و مسکن افسار گسیختند و رکود در بخش تولیدی برای مردم اعم از کارگر و کارمند و کاسب ،فضایی را به ارمغان آورد که مانند جعبه ای بدون روزن بود. جامعه ایرانی در حالی که احساس می کرد طبقه ای از مردم همین جامعه، سوار بر رانت و پول‌های باد آورده در حال برج سازی در مناطق بالای شهر و تکیه زدن به صندلی‌های چرمی اتومبیل‌های لوکس وارداتی هستند طبقه خودشان به شدت در حال سقوط به زیر خط و خطوط فرضی و نادیدنیست که حاصل آن کوچک شدن سفره و خالی شدن آن از گوشت و لبنیات و نان و بالاخره محصولات فرهنگی بود.
در کنار آن به دلیل فضای رکود ،هر گونه تلاش برای تن زدن از این شرایط بی اثر می شد چرا که اقتصاد غیر مولد تنها به کسانی توان رشد می دهد که یا به رانتی وصل باشند و یا با دلال بازی و زرنگی حق خود را از پول باد آورده نفت به زور ترفند و کلاه گذاشتن بر سر هموطنان کم تر زرنگ ،به دست آورد. این وضعیت اخلاق مثال زدنی جامعه ایرانی اعم از فقیر نوازی ، جوانمردی ، سفره داری ، مهمان نوازی ، رافت و خشونت گریزی و راستی و معرفت را به شدت مورد حمله قرار داد و مصداق شعر سعدی، مردم در قحط سال ،عشق را فراموش کردند.
عارضه دیگر ضربه خوردن امید و خلاقیت جوانان ایرانی بود مسئولین دولت قبل با عوض کردن اسم فرار مغزها به مهاجرت نخبگان، اصرار بر عادی جلوه دادن مهاجرت دانش آموختگان و نخبگان دانشگاهها به دیگر کشورها داشتند اما حقیقت این بود که همین رکود تورمی از یک سو با فشار زندگی بر جوانان و دانشجویان و از طرف دیگر با نبود شرایط تولید فکر و خلاقیت اقتصادی ،نخبگان را وا می داشت که جامعه دیگری را برای رشد و بروز خلاقیت و استعداد خود برگزینند. این موضوع به نوبه خود تاثیرکاهنده بزرگی بر جمعیت جوان ،با هوش و مولد جامعه گذاشت که اتفاقا همان مسئولین با مطرح کردن خطرات پیر شدن جمعیت ،افزایش نرخ تولد به هر قیمت را پیشنهاد دادند و با طرحهای خوش بینانه ای مثل دادن یک میلیون تومان به هر فرزند عملا نشان دادند که هیچ برنامه دقیقی برای مدیریت جمعیت مولد جامعه ندارند.مسئولین دولت دکتر روحانی و بزرگان تصمیم گیرنده کشور به نیکی در یافته اند که بزرگترین مجاهده جمهوری اسلامی ایران در این مقطع مجاهده اقتصادی است ؛گرچه سو تفاهم‌هایی در مورد نحوه توسعه اقتصادی وجود دارد اما حقیقت این است که راه برون رفت اقتصاد بسته ایران از عارضه انحصار، پول نفت و بالاخره رکود تورمی؛ افزایش سرمایه گذاری داخلی و خارجی ، خروج کشور از فرهنگ دلالی و کسب معاش با دروغ و پشت هم اندازی و ورود به فرهنگ کار و تولید سازنده است درست مانند کره ،ژاپن و آلمان که همگی از درون همین فضای جنگی اکنون به مطمئن ترین کشورهای جهان بدل شده اند. در چنین شرایطی که دولت یازدهم قرار دارد هر گونه نگرانی و دلواپسی که شرایط مردم و جوانان را در نظر نگرفته و بر طبل ارزشهای شخصی ، گروهی و حزبی خود بکوبد تفکری ضد توسعه و جزئی نگر است . چنان که اگر در آینده دولت دیگری از حزب و مرام سیاسی دیگری هم سرکار بیاید لاجرم باید همین راه را برود چرا که آزموده را آزمودن خطاست. لذا به نظر می رسد در حال حاضر منتقدان اقتصادی و سیاسی دولت دکتر روحانی باید انتقادات خود را با خواسته‌های عموم مردم به محک آزمون گذارند که اگر روزگاری خودشان در مسند تصمیم گیری کشور نشستند شرمنده اظهار نظر‌ها ی سابقشان نشوند.
نام:
ایمیل:
* نظر: