کد خبر: ۴۸۵۰۹
تاریخ انتشار: ۲۷ تير ۱۳۹۶ - ۱۶:۵۶
در گفتگوی تفصیلی با "تجارت آنلاین" تشریح شد؛
تجارت آنلاین: این روزها نام‌های زیادی برای کلیدداری بهشت شنیده می‌شود. یکی از از لیست 35 نفره برای شهرداری تهران خبر می‌دهد و دیگری همه گزینه‌های منتشر شده را رد می‌کند. احمد ترک نژاد یکی از گزینه‌های جدی برای شهرداری پایتخت است و در گفت و گو با تجارت آنلاین از ویژگی های یک شهردار موفق برای تهران می گوید.
ویژگی‌های یک شهردار موفق برای تهران
‎نورا حسینی: این روزها نام‌های زیادی برای کلیدداری بهشت شنیده می‌شود. یکی از از لیست 35 نفره برای شهرداری تهران خبر می‌دهد و دیگری همه گزینه‌های منتشر شده را رد می‌کند. احمد ترک نژاد یکی از گزینه‌های جدی برای شهرداری تهران است. تاکید دارد شهردار تهران به جز فکر و ایده باید توانایی کار هم داشته باشد و این توانایی را درکارنامه کاری‌اش هم بتوان دید. به اعتقاد او انتخاب شهردار تهران یکی از مهم‌ترین و حساس‌ترین انتخاب‌هایی است که در این سال‌ها انجام داده‌اند زیرا جریان اصلاحات فرصت اشتباه ندارد. او به اصلاح تهران امیدوار ومعتقد است مشکلات مشابه تهران را حل کرده و بلد است چگونه از این چالش‌ها عبور کند. به اعتقاد ترک نژاد اگر همه چیز خوب پیش رود تهران از اواسط سال 98 روی ریل اصلی قرار خواهد گرفت.
 
* بسیاری از کارشناسان شهری معتقدند که مدیران آینده‌ی شهر تهران کار آسانی نخواهند داشت؛ محورهای متفاوتی را هم از موضوعات اجتماعی گرفته تا موضوعات مالی و عمرانی به عنوان چالش‌های اصلی شهر تهران مطرح می‌کنند. به نظرشما تحویل گرفتن این مجموعه از مدیریت قبلی کار ساده‌ای است؟

‎ تحویل گرفتن مدیریت شهری به همین ترتیبی که هست، کار ساده‌ای نیست. ما در این برهه‌ی تاریخی که مردم تهران و همچنین مردم ایران به رهبران اصلاح‌طلب اعتماد کرده و 100 درصد پیشنهاد رهبران اصلاح‌طلب را با رأی بالا و خیره‌کننده تأیید کردند و 21 نفر را برگزیدند؛ بایدبه این اعتماد کم‌نظیر مردم متعهد باشیم، تا آنجا که پس از یک دوره مردم به این انتخابشان افتخار کنند و رهبران اصلاحات هم به پیشنهادشان افتخار کنند.‎من این اتفاق را دور از دسترس نمی‌دانم، ولی اما و اگرهایی وجود دارد. اما و اگرهایش این است که ما در انتخاب شهردار باید مبانی و معیارهای درست ومتناسب با شرایط دنیای امروز داشته باشیم. دنیای امروز دنیای سخن درست گفتن و درست سخن گفتن است. دوران کار درست و کار درست انجام دادن است. دوران طراحی دقیق و اجرای صحیح است. بنابراین مجموعه اعضای منتخب شورای پنجم و تمام کسانی که به این بزرگواران مشورت می‌دهند و نظراتشان را می‌گویند باید در یک مدلی شهردار را انتخاب کنند که این مدل متناسب با شرایط امروز دنیا، ایران و تهران باشد.‎ ما حق اشتباه در این انتخاب را نداریم. انتخاب خودش اساساً یک کلمه‌ بسیار مهم و سرنوشت‌ساز است که در این مقطع زمانی سرنوشت‌سازتر می‌شود. پس از یک تجربه‌ی تلخ در شورای اول و پس از یک اعتماد گسترده، عمیق و همه‌جانبه‌ی مردم این انتخاب را سخت تر کرده است. برای اینکه این کار بسیار دشوار درست انجام شود نمی‌توان با رویکردهای سنتی آن را به سر انجام درست برسانیم، باید از رویکردهای علمی استفاده کنیم و ببینیم که معیارهای شایستگی یک شهردار به لحاظ دانش، مهارت، تجربه و شخصیت چیست و براساس آن گزینه‌ها را بررسی کنیم.‎آنقدر این مدل باید شفاف باشد که کاملاً قابل‌توضیح برای جامعه باشد. باید روزی که شهردار را انتخاب می‌کنیم، برای جامعه توضیح دهیم و بگوییم این بهترین انتخابی بوده که ما انجام دادیم. اگر این اتفاق انجام شود دستاورد بسیار بسیار بزرگی خواهد بود. مهم نیست که چه کسی به‌عنوان شهردار انتخاب می‌شود. برای اصلاح‌طلبان مهم انتخاب درست است نه اینکه چه کسی انتخاب می‌شود. اگر آن فرآیند درست اتفاق بیفتد ما موفق خواهیم بود چون همه‌ی کسانی که در معرض این انتخاب هستند وظیفه‌ ملی، وظیفه جریانی، وظیفه‌ی انسانی، وظیفه‌ی شهروندی و وظیفه‌نخبگی دارند که به آن شهرداری که از یک فرآیند شفاف بیرون آمده کمک کند. پس بنابراین مهم آن پروسه است که درست دربیاید نه اینکه چه کسی درمی‌آید. این یک تمرینی است برای اینکه به جامعه‌ای که به ما اعتماد کرده بگوییم چقدر متعهد هستیم. اگر این فرایند درست اتفاق بیفتد به نظر من حل و فصل مسائل شهر تهران دور از دسترس نیست اما حتماً مشکل است و دشواری‌های زیادی وجود دارد؛ زیرا هم شهر تهران چالش‌هایی مهمی دارد و هم شهرداری به‌عنوان سازمانی که این مسوولیت به پای اوست چالش‌های مهمی پیش رو دارد. ولی به شرطی که آن انتخاب درست انجام شود.‎ به صراحت می‌گویم هر کسی که با نیت ریاست جمهوری می‌خواهد، شهردار تهران شود فاجعه می‌آفریند. این یک واقعیت است. پس باید حواسمان باشد. فردی بیاید که قادر باشد از همه‌ ظرفیت‌های منابع انسانی استفاده کند، ظرفیت تعامل با تمام ذی‌نفعان شهر تهران را داشته باشد. این فرد قدرت تعامل بالایی می‌خواهد. ما ذی‌نفعانی داریم که باید آن‌ها را براساس مولفه‌های قدرت و رغبت طبقه‌بندی کنیم و برای همه جایگاه قائل شویم و برایشان مدل ارتباطی و تعاملی تعریف کنیم. این‌ها یعنی اینکه باید دانش ارتباطات و شناخت شهردار منتخب خیلی بالا باشد.
 
* آقای خاتمی اعلام کردند که شهردار تهران باید یک چهره‌ی ملی باشد. اما همیشه این ترس وجود دارد که یک چهره ملی که توانایی اداره شهری مانند تهران را دارد هوای پاستور هم به سرش بزند و بخواهد بعد از تهران، کشور را اداره کند.
‎ببینید! ما فکر می‌کنیم هر کسی که فقط در کابینه باشد یک چهره‌ی ملی است. این تعریف، برداشت غلطی است. خود اعضای شورای شهر تعریف کردند که چهره‌ی ملی یعنی چه و ازجمله وزرا، معاونین رئیس‌جمهور و استانداران این‌ها همه چهره‌های ملی هستند؛ ولی ما در این مجموعه حتماً افرادی می‌توانیم پیدا کنیم که صرفاً می‌خواهند بیایند شهردار مردم تهران بشوند نه مالک تهران. تهران به شهرداری نیاز دارد نیت اش از ورود به بهشت رسیدن به پاستور نباشد زیر اگر نیت دیگری داشته باشد، تمام پروژه‌های شهر تهران متمرکز می‌شود بر اینکه من چه می‌خواهم نه اینکه شهر تهران چه می‌خواهد.
 
* گفتید انتخاب شهردار باید انتخاب هوشمندانه‌ای باشد و روند شفافی داشته باشد و اینکه این انتخاب اگر دقیق نباشد ممکن است مردم این اعتماد عظیمی را به جریان اصلاحات از دست بدهند. شاخص‌های شهردار منتخب را در چه می دانید؟
‎ از نظر من این فرد اولاً باید در مدیریت تئوری داشته باشد و بگوید تئوری مدیریت من چه چیزی است. بدون دارا بودن تئوری مدیریت یعنی به هر جایی می‌توانی بروی؛ یعنی اداره‌ی شهری به این بزرگی و با این مشکلات به‌صورت سعی و خطا است. پس باید در مدیریت تئوری داشته باشد.
‎دوم اینکه دانش استراتژی را در طراحی، پیاده‌سازی و اجرا باید بلد باشد. بلد و نه اینکه صرفاً خوانده باشد، باید بگوید کجا پیاده کردم. سوابق اجرایی این آدم در هر سطحی بوده باید ارزیابی شود؛ این که من یک جا وزیر بودم و بگوید من 4 سال وزیر بودم درست نیست باید بگوید در دوران وزارتم چه کار کردم. باید آدرس بدهد که چه کار کرده است. ممکن است کسی براساس اتفاق استاندار بشود، وزیر بشود، مدیر یک شرکت بزرگ یا مدیرعامل یک بانک بشود. ما مواردی داریم که به صورت اتفاقی و آسانسوری، ناگهان یک جعبه‌ای باز می‌شود و طرف می‌شود استاندار يا حتي وزیر! این وجود دارد. از یک جهتی هم عیبی ندارد مشروط بر اینکه در آن دوران کارآمد و اثربخش باشد.‎سوم باید برای شهر تهران و شهرداری تهران برنامه داشته باشد. برنامه‌ای که قادر به اجرا باشد؛ یعنی باید ویژگی‌ای برنامه‌اش اثربخشی‌اش باشد. بلد باشد آنچه که می‌گوید را عمل کند همچنین بسیار مهم است که باید برنامه‌هایش متمرکز بر فرصت‌ها و همچنین متمرکز بر رفع تهدیدها باشد که این خودش یک رویکرد نظام تخصیص منابع خاص می‌خواهد که همه آن را بلد نیستند.
‎این شهردار بایستی دانایی و توانایی خلق درآمد داشته باشد و باید برای شهر تهران ثروت بسازد. امروز شهردار آینده‌ی تهران باید دانایی و توانایی مدیریت بدهی بلد باشد، اگر کسی در عمرش یک میلیارد تومان بدهی پرداخت نکرده چگونه می‌خواهد برای 15 هزار میلیارد تومان بدهی‌های سررسیدشده‌ی بانکی شهرداری را تصمیم‌گیری کند! 10 هزار میلیارد تومان بدهی‌های شهرداری تهران را به بیمه، به تأمین اجتماعی و به سازمان مالیاتی، احکامی که در دادگاه‌ها می‌خواهد بیاید و همچنین بدهی به پیمانکاران و ... این‌ها عدد کوچکی نیست، باید این عددها را بفهمد.‎باید دانش و توانایی مدیریت دارایی بلد باشد. منتخبان بهتر است از آقایان و خانم‌هایی که می‌خواهند کاندید بشوند سؤال کنند که در کجا مدیریت دارایی انجام داده‌اند به طورمثال یک پروژه نام ببرند که 10 میلیارد تومان یک بانک را تسویه کرده باشند.
 
* بسیاری از افرادی که به عنوان گزینه شهرداری تهران مطرح هستند شامل حال این تعریف نمی‌شوند.
‎ بله. پس می‌خواهند کجا بیایند! امروز شهر این را می‌خواهد. شهردار آینده حتماً باید اصلاح‌طلب باشد و نباید تردیدی در اصلاح‌طلبی‌اش باشد و خط اصلاح‌طلبی‌اش در تمام دوران اصلاح‌طلبی‌اش نباید تغییر کرده باشد؛ اگرروند اصلاح طلبی‌اش سینوسی بوده باشد به درد نمی‌خورد. حتماً باید شهردار تهران اصلاح‌طلب باشد چون انتظار و خواست جامعه این است. به اصلاح‌طلب‌ها رأی دادند که شهرداری اصلاح‌طلب بیاید. حالا درست است که این خودش یک فرصت است، ولی حالا اصلاح‌طلب‌ها باید رویکردهای نوین و امروزی‌ای را از مدیریت شهر تهران ارائه بدهند. فرصتی برای اشتباه وجود ندارد.‎یک نکته‌ی دیگر را هم بگویم و آن این است که دورانی که با نقشه‌های کهنه سرزمین‌های جدید کشف می‌کردند پایان پیدا کرده است. شهردار تهران باید دانایی و توانایی بهره‌وری عملیاتی را بلد باشد. شهردار تهران باید دانایی و توانایی افزایش بهره‌وری دارایی‌ها را بلد باشد. این توانایی‌ها را باید عملیاتی بداند نه اینکه این‌ها را خوانده باشد. شهردار تهران باید به نوآوری معتقد باشد. شهردار تهران باید بلد باشد با NGO ها کار کند. شهردار تهران باید باور داشته باشد به اینکه می‌شود مردم را که در شرایط فعلی از نظام برنامه‌ریزی شهری حذف شدند به داخل نظام برنامه‌ریزی شهری بیاورد. شهردار تهران باید معتقد به این باشد که سازمانش را شفاف کند.
 
* فکرمی کنید این ایده‌ها قابل اجرا باشد؟
‎تجربه بشری نشان می‌دهد که تمام آنچه را که من به شما گفتم قابل‌انجام است و ما هم باید انجام دهیم و می‌توانیم انجام دهیم. هرکس بیاید و حرف بزند و حرف‌هایش فقط از جنس هدف باشد، فایده‌ای ندارد. هر کسی حرفی می‌زند باید بگوید چرا این کار را می‌خواهد انجام دهد، دوم اینکه چگونه این کار را طراحی می‌کند. سوم اینکه چگونه اجرایش می کندوچهارم چه زمانی شروع و چه زمانی به پایان می‌رساند و با چه منابعی انجامش می‌دهدو با چه کسانی انجام اش می‌دهد. سرانجام با این کار چه نتایجی به دست خواهد آمد.‎ جنس حرف‌های من از دو ویژگی برخوردار است؛ یکی متمرکز بر یک برنامه‌ی خلاقانه که ناشی از یک اندیشه‌ی استراتژیک است ورویکرد سیستمی و مشارکتی دارد و نگاه آن به شهرداری به‌عنوان یک سازمان خدمات‌محور است. دوم اینکه دارد می‌گوید که این دیدگاه‌ها عملیاتی و قابل اجرا است.

* برای شفاف سازی روند انتخاب شهردار چه باید کرد؟
‎ ما در جریان انتخاب کاندیداهای جریان اصلاح‌طلب در شورا مدلی طراحی کردیم که گزینه‌های نهایی لیست براساس آن مدل بیرون آمد.
ویژگی‌های یک شهردار موفق برای تهران 

* که خیلی هم به آن انتقاد شد و برخی گفتند زد و بندهایی در جریان بستن لیست شده است و ...

‎این حرف‌ها واقعاً اتهامات ناروایی است و رد می‌کنم، ولی یک مطلبی را می‌گویم؛ ما اصلاح‌طلب هستیم. اصلاح‌طلبی یعنی تدریج. ما از اینکه این 21 نفر در یک پستو انتخاب می‌شدند آوردیم در صحنه‌ی جامعه و براساس یک معیارهایی انتخاب کردیم.
 
* بسیاری به شاخص‌های تعریف شده نقد داشتند.
‎بین آنچه در گذشته بوده و وضعیت جدید یک گام بلند‌ رو به جلو برداشته شده است. و ما گام‌های بعدی را هم می‌توانیم اصلاح کنیم. ما اصلاح‌طلب هستیم، ما اگر اصلاح‌طلب هستیم نمی‌توانیم صفر و صدی به ماجرا نگاه کنیم. به هر حال 600 تا 700 نفر با گرایش اصلاح طلب در شهر تهران کاندید شدند و از این تعداد هر ترکیب 21 نفری انتخاب می‌شد حتماً برخی به آن معترض بودند اما مهم آن است که برای این انتخاب مدلی طراحی شد و این مدل حاصل خلاقیت و نوآوری اصلاح‌طلبان بود که یک مبانی تعریف کرد که نقد هم برآن وارد است و هیچ اشکالی هم ندارد و در دور بعد اصلاحش می‌کنیم.‎در حالی که قبل از این انتخابات ملاک و معیار مشخصی برای قرار گرفتن افراد در لیست وجود نداشت، در این دوره یک لیست معیارمدار براساس ملاک‌های مشخص بسته شد، که البته برای دوره‌های بعد اصلاحات منطقی مورد نظر منتقدین در آن لحاظ خواهد شد و همچنین متناسب با سالهای آینده و شرایط آینده معیارهای نوین تری را هم می‌توان اضافه کرد، جریان اصلاح طلبی ادامه دارد و این روند به تدریج اصلاح می‌شود و در هر انتخاب اشتباهات را کاهش می‌دهیم تا به نقطه ایده آل برسیم. ما در انتخابات شوراها معیارمداری را تمرین کردیم و در ارتباط با انتخاب شهردار که انتخاب حساسی است نیز باید از همین روند معیارمدار پیروی کنیم و به‌ دور از هر گونه نگاه شخصی، فردی و حزبی باید وظیفه‌ی ملی و منافع ملی برای ما از هر موضوعی بااهمیت‌تر باشد. در هر حال علاوه ‌بر شورای اول، ما در انتخابات 84 هم اگر درست کاندیداهایمان را انتخاب می‌کردیم 8 سال سرنوشت کشوراین گونه نمی‌شد. مگر انسان مؤمن از یک سوراخ چند بار باید گزیده شود؟ ما این تجربه‌ها را پشت سرگذاشتیم پس چه زمانی می‌خواهیم این تجربه‌ها را به کار گیریم.
 
* فکر می‌کنید شهردار آینده‌ی تهران باید از چه راه‌هایی برای توسعه‌ی تهران کسب درآمد کند؟
‎در همه‌ی دنیا روش‌های مختلفی برای پایدارسازی درآمدهای شهری وجود دارد. که مدیران شهری ما تاکنون از این روش‌ها استفاده نکرده‌اند اما می‌شود الگوهای موفق پایدارسازی درآمد شهرداری را مطابقت داد و این الگوها را با شرایط خودمان بومی کرد. مثلاً مالیات کربن؛ آیا به نظر شما کسی که شهر را بیشتر آلوده می‌کند نباید هزینه این آلودگی را بدهد؟ کسی که بیشتر از شهر استفاده می‌کند نباید هزینه‌ی بیشتری بدهد؟ کسی که بی حساب و کتاب در اتوبان‌ها جولان می‌دهد نباید هزینه‌‌اش را بدهد؟!‎نکته‌‌ی دیگری که وجود دارد بحث دارایی‌های شهرداری است. مدیریت این دارایی‌ها می‌تواند هم تضمین منابع برای اجرای پروژه‌ها باشد و هم می‌تواند منابع خلق کند و هم می‌تواند تهاتر با بدهی‌ها شود. اما مهم‌تر از همه‌ی این‌ها، صرفه‌جویی است. هزار تومانی زیر پای فیل است و باید هزار تومان هزار تومان دربیاوریم و دیگر نمی‌توانیم سخاوتمندانه خرج کنیم. دوران هزینه‌ی بي حساب و كتاب به پایان رسیده است. امروزه همه‌ی دنیا هزینه‌هایشان را کاهش داده‌اند، ما هم می‌توانیم این کار را انجام دهیم. در ایران خیلی ظرفیت‌ برای کاهش هزینه‌ وجود دارد چون بسیار بی‌حساب‌و‌کتاب هزینه کرده‌ایم.
 
* این موضوع درستی است که کسانی که بیشتر از شهر استفاده می‌کنند هزینه‌هایش را بپردازند. من یک خاطره‌ای از دو سال پیش می‌گویم که شهرداری تهران به درست لایحه‌ی عوارض از معابر خاص تونل‌ها و پل‌های طبقاتی را به صحن آورد. موج مردمی علیه این لایحه ایجاد شد که چرا ما باید برای عبور از مثلاً پل صدر یا عبور از تونل توحید یا نیایش پول بدهیم و اینکه لایحه عاقبت هم برگشت خورد و دیگر شهرداری جرات آوردن این موضوع در صحن را نداشت و این گونه یک منبع درآمد پایدار شهری متوقف شد. فکر می‌کنید شهردار آینده تهران با این وضعیت می‌تواند بر اساس الگوهای جهانی می‌تواند کسب درآمد سالم کند؟
‎اول هم به شما گفتم همه ایده‌ها به لحاظ علمی و به لحاظ عملیاتی قابلیت اجرا دارند وروش اجرا نیز مشخص است. اما اولویت ما کاهش هزینه‌ها است. ‎اگر من الان به شما 10 میلیون تومان بدهم، شما ظرف کمتر از 5 دقیقه از طریق اسنترنت و موبایل آن را خرج می‌کنید. ولی آیا اگر بگویم 10 میلیون تومان دربیاور چه کار می‌کنی!؟

* خیلی سخت است.
‎پس همیشه خلق درآمد سخت است؛ گفتم هزار تومانی هنوز زیر پای فیل است. یک مدیر موفق اول باید هزینه‌هایش را کاهش دهد.‎باید شهروندان این شهر را به این باور برساند که درآمدهای این شهر صرف رفاه شهروندان می‌شود و آن‌ها را در اداره شهر سهیم کند من تجربه این کار را دارم و می دانم که شدنی است.‎من در کرمانشاه که استاندار بودم، نظام بودجه‌ی استان‌ها یک ضریب در سازمان مدیریت داشت که برمی‌گشت به اینکه چقدر استان درآمد دارد ضربدر آن ضریب می‌شد. این درآمد کجا بود؟ عمدتاً از مالیات بود. درحالی‌که صاحبان کسب و کار و صاحبان کارخانه اصلاً نمی‌دانستند این پول مالیاتی را که دارند می‌دهند به کجا دارد می‌رود. یک روز من یک مراسمی برای تمام مودیان مالیاتی عمده در اتاق بازرگانی کرمانشاه گذاشتم و از آن‌ها به‌عنوان خیرین گمنام دعوت کردم. خودشان هم نمی‌دانستند که دارد چه اتفاقی می‌افتد. در این دیدار من برایشان نظام بودجه‌ی استان را توضیح دادم. گفتم شماها این مالیات‌ها را دادید و هرچه شما مالیات بیشتری دادید من هم بیشتر توانستم از دولت بودجه بگیرم و تمام پروژه‌هایی که با پول آن‌ها ساخته شده بود را معرفی کردم. گفتم همه‌ی پروژه‌ها به نام شماست. نمی‌دانید چه قدر این حرکت بر روی مودیان مالیاتی تأثیر گذاشت. ما موفق‌ترین سازمان مالیاتی را در آن چند سال در استان کرمانشاه داشتیم و درآمدهای ما ظرف 4 سالی که 9 برابر شد. پس مهم این است که شما این اطمینان را به مالیات‌دهندگان و درواقع خدمات‌گیرندگان شهرداری یعنی تمام حامیان مالی شهرداری شامل کسانی است که مالیات می‌دهند به شهرداری، عوارض می‌دهند و خدمات از شهرداری می‌خرند و... را بدهید که پولشان ریال به ریالش درست هزینه می‌شود. ‎شما اگر بتوانید این را موضوع را درست منتقل کنید هیچ کس با شما مخالفت نخواهد کرد یا از شدت مخالفت‌ها کاسته می‌شود. این بخشی از فرآیند اعتمادسازی با جامعه‌ی شهری است و ما این کار را می‌توانیم انجام دهیم. من فقط یک مثال برای شما زدم که انجام دادم. ‎یک نکته جالب در این تجربه این بود که زمانی که گرفتاری مالی برای استان به وجود می‌آمد و با مودیان مالیاتی در میان می‌گذاشتم برخی زودتر مالیات‌ها خود را پرداخت می‌کردند. چون می‌دانستند می‌خواهم مثلاً فلان دستگاه بيمارستاني که به استان با ارز دولتی سهمیه داده بودند را تهیه کنم.
 
* درست است، اما شما نمی‌توانید کرمانشاه را که به هر حال یک اتحاد قومیتی در آن وجود دارد با تهران که کم تر تهرانی دارد و این طور اتحادها برای پیشرفت آن وجود ندارد مقایسه کنید.
 ‎من با عرض معذرت این را رد می‌کنم برای اینکه ما در محلی که زندگی می‌کنیم مثل شهر تهران که دارای تنوع قومی، فرهنگی و اجتماعی زیاد است اتفاقاً این تنوع فرصت ساز است که باید از آن استفاده کنیم و حکم خانه ما را دارد، بنابراین تهران خانه ماست و همه برای آبادانی آن تلاش می‌کنیم.‎بستگی دارد که ما چقدر صادقانه با مردم ارتباط برقرار می‌کنیم و بگوییم این پول شما را چه کار کردیم. این هم شعار نیست، بلکه باید آن را ملموس درک کنیم. ما وظیفه داریم اینگونه با مردم رفتار کنیم. مردم حتماً کمک می‌کنند. مردم حتماً پای کار می‌آیند. تردید نکنید.
 
* شما خیلی خوش‌بین هستید.
‎من خوش‌بین نیستم بلکه واقع‌بین هستم برای اینکه تمام مسایلی که مطرح کردم را اجرایی کردم و تجربه‌اش را دارم و اتفاق افتاده است.
 ویژگی‌های یک شهردار موفق برای تهران

* یک چیز ساده افزایش هر ساله کرایه‌های حمل و نقل عمومی است. اما همیشه یک دعوای ظاهری بین دولت، شهرداری و شورا وجود دارد برای آن که کسی نمی‌خواهد مسئولیت این گرانی را بر عهده بگیرد و مسئولان ما نمی‌خواهند بگویند شهروندان ما داریم پول اضافه ای از جیب شما بیرون می‌آوریم. سر انجام هم همان مصوبه اولیه با چند ماه تأخیر ابلاغ می‌شود.
‎شهروندان باید بدانند که مدیریت شهری قرار نیست جیبشان را بزند؛ بلکه در برابر دریافت هزینه‌ها، سرویس بهتری دریافت می‌کنند. اگر این رویکرد حاکم نباشد مانند مجلس هفتم که آمدند قیمت‌های انرژی را تثبیت کرد، فاجعه‌ای در حوزه‌ی آب، برق، گاز و مخابرات آفرید.‎اولویت اول کاهش هزینه است. مردم بدانند شهرداری خدم و حشم ندارد. مردم باورشان بشود با حداقل‌ها شهر به بهترین شکل اداره می‌شود.‎حقوق کارکنان و پرسنل و همه چیز باید سر جای خودش درست باشد. اتفاقاً باید کسانی که بیشتر در شهرداری کار می‌کنند بیشتر دریافت کنند. نظام دریافت در شهرداری باید این باشد که هر که بیشتر به مردم سرویس می‌دهد بیشتر بگیرد. ولی آ نقدر جای کاهش هزینه در پروژه‌ها وجود دارد ... ما پروژه‌هایی داریم که غلط اجرا می‌شود و گاهی انتخاب آن پروژه غلط است و این‌ها همه منابع بسیاری است.
 
* حق با شماست. حیف و میل در شهرداری خیلی زیاد است.
‎من با آن کلمه‌ حیف و میل موافق نیستم.
 
* هزینه‌ی اضافه زیاد است.
‎درواقع حیف زیاد باشد. ما عادت کردیم و بلد نیستیم هزینه‌هایمان را کم کنیم. گفتم که! ما بلد هستیم پول خرج کنیم...
 
* تمام پروژه‌های فرهنگ شهروندی در شهر تهران پیشرفتش کند است مثل همین جداسازی زباله‌های تر و خشک از مبدأ. در این سال‌ها مردم عادت کرده‌اند با جریمه تن به هر کاری بدهند. به طور مثال در حوزه فرهنگ ترافیک اگر جریمه برای کمربند ایمنی و عبور از میانه خط سفید نبود، باز هم این فرهنگ فراگیر نمی‌شد.

‎ نباید مطلق بگوییم مردم پای کار هستند یا نیستند. با حضور مردم نباید صفر و صدی برخورد کرد. اگر مردم با مصداق واقعی خدمتگذار «صادق» و «عملگرا» برخورد کنند، تردیدی نکنید که حمایت می‌کنند؛ ولی حتماً همه مردم را نمی‌توانیم پای کار بکشانیم، اما اگر اکثریت را همراه کنیم، کافی است. شما در بافرهنگ‌ترین کشور هم زندگی کنید، اگر چراغ قرمز جریمه نداشته باشد، درصدی از مردم از آن عبور می‌کنند. همیشه با فرهنگ‌سازی نمی‌توان مقابل هنجارشکنی رفت، بلکه قوانین، مقررات و جرائم نیز به کمک ما می‌آیند.

* شهردار آینده تهران دو مشکل عمده بدهی‌های نامشخص و ساختار غیرقانونی مواجه است؛ راهکار شما برای حل این دو مشکل چیست؟
‎ استراتژی شهرداری است، که ساختار را تعریف می‌کند؛ نه مصوبات. ما باید ببینیم چشم‌انداز شهر تهران چیست و قرار است مقصدش کجا باشد. وقتی که مقصد مشخص شد و راه نیز تعریف شد، باید ریل‌گذاری کنیم تا تغییر مسیر ایجاد نشود؛ بین مبدأ و مقصد نیز ایستگاه‌هایی تعریف کنیم. وقتی سند چشم‌انداز تهران خلق شود و در این مقصد از نخبگان، متخصصان، مشاورین بین‌المللی و جوانان برای طراحی کمک گرفته شود و یک چشم‌انداز روشن تعریف شود، می‌توانیم بر اساس آن مشخص کنیم چه افرادی را با چه تخصص‌ها نیاز داریم؛ نمی‌شود روی هوا حرف زد، باید همه چیز کاملاً مشخص باشد. در خصوص میزان بدهی‌ها نیز ابزار تدقیق وجود دارد و این کار به خوبی قابل انجام است.

* برخی پیمانکاران در شهرداری وجود دارند که در بیشتر پروژه‌های بزرگ شهری رسوخ کرده‌اند، اما نه ابزار حسابرسی از آن‌ها وجود دارد و نه محدوده فعالیتشان؛ مانند شرکت جهان. شهردار آینده برای رهایی از این شرکت‌ها چه کارهایی باید بکند.

‎ شما باید کانون این مشکلات را شناسایی کنید و بدانید در کدام نقاط فعالیت می‌کند و وقتی شهردار انتخاب شد، به اطلاعات قبلی خود عمق داده و در خصوص آن تصمیم‌گیری کند. در حال حاضر کلیاتی از این مشکلات شناسایی شده و هنوز از ریز فعالیت‌های این نوع شرکت‌ها اطلاعاتی در دست نیست.

* فکر می‌کنید تهران چه مشکلات و نیازهای دیگری جز مشکلات گفته شده دارد؟
‎اصلاح اداری، اصلاح ساختاری، اصلاح قوانین، شفاف‌سازی و ساده‌سازی قوانین مهم است. همچنین باید به کالبد شهر نیز توجه کنیم؛ مشکلات زیست محیطی و ترافیک که با تمام خدمات شهروندی در ارتباط است، از مهم‌ترین چالش‌های پایتخت است. اما نباید فراموش کنیم که ما نباید به جنگ معلول برویم، بلکه باید عوامل خلق معلول را شناسایی کرد. باید بدانیم این آلودگی و ترافیک خسته‌کننده و آزاردهنده و این محیط‌زیستی که در حال نابودی است، معلول چه عواملی است. با آبپاشی به جنگ آلودگی هوا نباید رفت.

* فکر می‌کنید این تهران با این میزان چالش و مشکل، کِی به ریل اصلی خود بازمی‌گردد؟

‎این بستگی به فعالیت شش ماهه اول شهرداری و شورا دارد و اینکه چقدر بتوانند نگاه مردم را به شهرداری، شهردار و شورا تغییر دهند؛ دور از دسترس نیست بازگشت به ریل اصلی. اگر این تغییر نگاه ایجاد شد، می‌توان گفت تهران از اواسط سال ۹۸ روی ریل اصلی قرار خواهد گرفت و این 24 ماه نیاز به تلاش شبانه روزی برای استفاده از تمام ظرفیت‌های متخصصین دانشگاهی و حرفه ای، دیدگاه‌ها و نظرات اعضای محترم شورا، سازمان‌های مردم نهاد (NGO ها) و نظرات آحاد مردم و مدیران شهرداری را دارد.


نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار