جزئیات پاداش‌های نجومی دولت
عضو کميسيون برنامه و بودجه مجلس در مورد گزارش پاداش پايان خدمت کارکنان دولت گفت: ۱۳۵۲ نفر بالاي ۳۰۰ ميليون تومان پاداش دريافت کرده‌اند و بالاترين پاداش هم حدود يک ميليارد تومان است. محمد حسيني ادامه داد: اين گزارش با اين رويکرد تهيه شده که اسامي‌کساني که بالاي ۳۰۰ ميليون تومان پاداش پايان خدمت و مانده مرخصي استفاده نشده دارند را در سراسر کشور اعلام کند؛ البته به جز قوه مقننه، قضائيه و نيروهاي نظامي‌و سپاه، ۱۳۵۲ نفر بازنشسته شده‌اند که بالاي ۳۰۰ ميليون تومان پاداش و مرخصي مصرف نشده داشته اند. وي افزود: شب عيد امسال، بر اساس حکم تبصره ۱۲ قانون بودجه سال ۹۷ سقفي حدود ۲۵۰-۲۴۰ ميليون براي پاداش پايان خدمت کارکنان دولت در نظر گرفته شد.بسياري از اين افراد بر اساس قانون قبلي پاداششان رقم بالاتري مي‌شد و به سن بازنشستگي رسيده بودند، تقاضاي بازنشستگي دادند که حقشان هم بوده و مي‌توانستند استفاده کنند، ميانگين اين ۱۳۵۲ نفر حدود ۴۷۶ ميليون تومان پاداش دريافت کرده‌اند.
عاقبت يک کارخانه معروف چاي
سال ۹۴ در آتش سوخت و هرگز به توليد ملي بازنگشت. کارخانه‌اي که طعم چاي ايراني لاهيجان را زنده نگه مي‌داشت.
کارخانه چاي توکلي که يکي از معروف‌ترين کارخانه‌هاي چاي ايران است، پس از فوت صاحب کارخانه و آتش سوزي سال ۹۴ از کار افتاد.
چاي توکلي شهرتي ملي داشت و حالا کارخانه‌اي که سالهاي دهه ۲۰ شمسي تا دهه ۹۰ چاي لاهيجان را به فروش مي‌رساند رو به تخريب کامل است. کارخانه‌اي که به عنوان نماد توليد ملي ارزشمند بود و حالا ديوارهايش آخرين رمق‌هاي ايستادگي را از دست داده اند.
به گفته اهالي و کسبه همسايه کارخانه چاي توکلي، اين ساختمان هم اکنون در حال تخريب است؛ ساختماني که ارزش ثبت در فهرست ميراث ملي را هم داشت.
منبع: عصر ايران
سودجويي برخي پزشکان از تصاوير برهنه بيماران
برخي از افراد با سو استفاده از نبود نظارت دقيق بر فضاي مجازي، با انتشار تصاوير برهنه از مشتريان به دنبال جذب مشتري و رونق کسب و کارشان هستند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛صفحه اينستاگرام را که باز مي‌کني با هزاران تبليغ رنگارنگ درباره لاغري زود هنگام مواجه مي‌شوي؛ از مصرف داروهاي معجزه آسا گرفته تا رژيم‌هاي گياه خواري و آب درماني! يکي از رايج‌ترين تبليغاتي که اين روزها گل سرسبد آگهي‌هاي لاغري شده «پيکر تراشي» است؛ تبليغاتي که در آن اندام يک فرد پيش و پس از جراحي به نمايش گذاشته شده و پزشک جراح ادعا دارد به صورت معجزه آسايي در دوره زماني کوتاه، لاغري را براي فرد به ارمغان آورده و روياي باربي شدن را محقق مي‌سازد! نکته قابل تأمل در ميان انبوه تبليغات زيبايي نمايش تصاوير برهنه زنان و مرداني است که در زمان انجام جراحي روي تخت اتاق عمل از آنها گرفته شده؛ عکس و فيلم‌هاي مستهجني که در فضاي مجازي بدون رعايت حريم خصوصي افراد به آساني دست به دست مي‌شود.
برخي از افراد با سو استفاده از نبود نظارت دقيق بر فضاي مجازي، با انتشار تصاوير برهنه از مشتريان به دنبال جذب مشتري و رونق کسب و کارشان هستند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛صفحه اينستاگرام را که باز مي‌کني با هزاران تبليغ رنگارنگ درباره لاغري زود هنگام مواجه مي‌شوي؛ از مصرف داروهاي معجزه آسا گرفته تا رژيم‌هاي گياه خواري و آب درماني! يکي از رايج‌ترين تبليغاتي که اين روزها گل سرسبد آگهي‌هاي لاغري شده «پيکر تراشي» است؛ تبليغاتي که در آن اندام يک فرد پيش و پس از جراحي به نمايش گذاشته شده و پزشک جراح ادعا دارد به صورت معجزه آسايي در دوره زماني کوتاه، لاغري را براي فرد به ارمغان آورده و روياي باربي شدن را محقق مي‌سازد! نکته قابل تأمل در ميان انبوه تبليغات زيبايي نمايش تصاوير برهنه زنان و مرداني است که در زمان انجام جراحي روي تخت اتاق عمل از آنها گرفته شده؛ عکس و فيلم‌هاي مستهجني که در فضاي مجازي بدون رعايت حريم خصوصي افراد به آساني دست به دست مي‌شود.
کشف الماسي شبيه توپ فوتبال
کارشناسان مي‌گويند شکل عجيب و نامتعارف الماس، ساخته دست طبيعت است و به توپ‌هاي کلاسيک آديداس تلستار که نخستين بار در جام قهرماني ملت‌هاي اروپا در سال ۱۹۶۸ و جام جهاني ۱۹۷۰ ميلادي به کار رفت، شباهت دارد.
به گزارش جام جم آنلاين از ميزان، کارشناسان روسي الماسي را شبيه به توپ فوتبال کشف کردند.
اين الماس تقريباً سفيد با لکه‌‌هاي سياه است و در معدني در شهر آرخانگلسک روسيه پيدا شده است.
کارشناسان مي‌گويند شکل عجيب و نامتعارف الماس، ساخته دست طبيعت است و به توپ‌هاي کلاسيک آديداس تلستار که نخستين بار در جام قهرماني ملت‌هاي اروپا در سال ۱۹۶۸ و جام جهاني ۱۹۷۰ ميلادي به کار رفت، شباهت دارد.
روس‌ها اسم دروازه بان تيم ملي شان «ايگور اکينفيف» ۳۲ساله را روي اين الماس گذاشته اند، زيرا با درخشش خود در رقابت با اسپانيا نقش مهمي‌در رسيدن تيمش به مرحله يک چهارم نهايي داشت.
به گزارش جام جم آنلاين از ميزان، کارشناسان روسي الماسي را شبيه به توپ فوتبال کشف کردند.
اين الماس تقريباً سفيد با لکه‌‌هاي سياه است و در معدني در شهر آرخانگلسک روسيه پيدا شده است.
کارشناسان مي‌گويند شکل عجيب و نامتعارف الماس، ساخته دست طبيعت است و به توپ‌هاي کلاسيک آديداس تلستار که نخستين بار در جام قهرماني ملت‌هاي اروپا در سال ۱۹۶۸ و جام جهاني ۱۹۷۰ ميلادي به کار رفت، شباهت دارد.
روس‌ها اسم دروازه بان تيم ملي شان «ايگور اکينفيف» ۳۲ساله را روي اين الماس گذاشته اند، زيرا با درخشش خود در رقابت با اسپانيا نقش مهمي‌در رسيدن تيمش به مرحله يک چهارم نهايي داشت.
سفر
در حاليکه قطارهايي همانند شينکانسن ژاپن براي سرعت فوق‌العاده زياد خود شهرت جهاني دارند، قطارهاي ديگري نيز در سرزمين آفتاب تابان ساخته شده که بسيار مشهورتر و جذاب‌تر از نمونه‌هاي سريع‌السير هستند. به دليل بالا بودن ميزان تقاضا براي سفر با قطارهاي لوکس و باامکانات در کشور ژاپن و همچنين به خاطر محدود بودن فضاي داخلي اين وسايل نقليه، مسافران گاهي مجبور مي‌شوند تا براي خريد بليط در قرعه‌کشي شرکت کنند و اگر بخت يارشان بود، بليط لوکس‌ترين و مدرن‌ترين قطار جهان را خريداري کنند. مسافراني که در ايستگاه‌هاکاتا در شهر فوکائوکا در انتظار قطار مسافربري ۷ ستاره ايستاده‌اند، اين را مي‌دانند که قرار است پا در دنياي ديگري بگذارند و سفري را تجربه کنند که تاکنون نمونه‌اش را نديده‌اند. قطار کروز سون استارز داراي ۱۴ سوئيت است. طراحي تمامي‌اتاق‌ها تلفيقي از فرهنگ غربي و شرقي است. طراحي داخلي اين قطار ۷ ستاره کاملا چوبي است و به سبک کلاسيک ساخته شده است و دورانِ تاريخي ديگري را براي بيننده تداعي مي‌کند. طراح ۷۰ ساله قطار کروز سون استارز موسوم به «ايجي ميتوکا» در رابطه با اين قطار گفته: «همه قسمت‌هاي لوکس‌ترين قطار جهان منحصربه‌فرد و بي‌نظير است؛ از صندلي‌ها گرفته تا نورپردازي، مبلمان و نقاشي‌هاي مندالا (که ترکيبي از دايره‌هايي حاوي پيکره‌هاي خدايان و اشکال هندسي هستند) با الهام از فرهنگ‌هاي شرق و غرب جهان ساخته شده‌اند و چشم‌اندازي را پديد آورده‌اند که تا پيش از اين هرگز شاهد نبوده‌ايد
کسب‌وکار
کار ساختماني برايش سخت است، اما براي مريم هر کاري که نان حلال سر سفره خانواده‌اش ببرد عار نيست و با جان و دل انجام مي‌دهد.
مسير اين بار ما را به جاده‌اي مي‌کشاند که انتهايش روستاي «خانقاه حسن گاوگير» است، روستايي از توابع بخش کلاترزان شهرستان سنندج در استان کردستان است. آوازه مردانگي‌هاي «مريم» را از چند نفر شنيده بودم دختر 27 سالهاي که براي بيرون کشيدن گليم خود و خانواده‌اش از ميان سختي‌هاي روزگار لباس مردانه به تن کرده و در ميان مردان روستا تن به هر کار سخت و طاقت‌فرسايي داده است. دو ماهي براي يک شرکت کار کرده بود، بدون اينکه همکارانش به او شک کرده باشند، سر آخر وقتي که کار سخت بيرون شرکت به پايان رسيد و براي حساب و کتاب رفت، متوجه زن بودن مريم مي‌شوند. روزي که با لباس مردانه وارد شرکت شد و درخواست کار کرد تا روزي که فهميدن که او نه يک پسر جوان بلکه شيرزني است که به خاطر تامين مخارج زندگي مادر، خواهر معلول و پدر مريض به تخت چسپيده‌اش مجبور به تن دادن به کارهاي سخت مردانه شده است و الحق و انصاف به قول يکي از همکاران آن دورانش مردانه‌تر از هر مردي کار کرده دو ماه طول کشيده بود. روزهاي سخت از مريم مرد ساخته بود مردي که مردانه آستين همت را بالا زده تا بخشي از مشکلات خانواده را بر دوش بکشد. مريم برگ‌هاي خاطرات آن روزهايش را در ذهن ورق مي‌زند به روزهاي سخت دانشگاه و اينکه براي تامين مخارج ادامه تحصيل مجبور شده بود براي روزي 10 هزار تومان در يک بوفه ساعت‌ها کار کند تا موفق به اخذ فوق ديپلم در رشته مديريت شود تا روزي که مريضي بر اندام پدرش پنجه انداخت و با وجود گذراندن چند ترم در مقطع کارشناسي لقاي دانشگاه را به بقاي زندگي پدر بخشيد پي انصراف از دانشگاه آن هم در رشته مورد علاقه‌اش «مهندسي صنايع غذايي» را بعد از گذارندن سه ترم به تنش ماليد و تصميم گرفت براي درمان پدر و تامين هزينه‌هاي زندگي مادر و خواهرش شبانه‌روز مردانه کار کند که برمي‌گردد اشک در قاپ چشمانش جمع مي‌شود. اما مريم سخت‌تر از آن است که سختي‌هاي روزگار بتواند کمرش را تا کند روزهاي سخت را به قول خودش يکي پس از ديگري پشت سر گذاشته روزهاي سختي که مرگ پدرش تلخ‌ترين آن بوده است. مريم براي چند لحظه به فکر فرو مي‌رود ذهنش را در ميان خاطرات سفر مي‌دهد دنبال واژه‌اي مي‌گردد تا اميد به فردا را برايمان تعريف کند اميد به فردايي که خيلي‌ها با وجود تمام امکانات و خوشي‌هاي فراوان روزگار هنوز هم جاي خالي‌اش را با تمام وجود احساس مي‌کنند.
کار براي مريم عار نيست
دستي به روز لباس‌هاي خاک گرفته‌اش مي‌کشد از اينکه با اين وضعيت و ريخت و لباس پذيراي مهمان شده سخت در عذاب است رگه‌هاي سيماني که هم چند لحظه پيش براي بناي ساختمان آماده کرده هنوز روي دست‌هاي ترک خورده‌اش باقيمانده است. کار ساختماني برايش سخت است، اما هر کاري که نان حلال سر سفره خانواده‌اش ببرد براي مريم عار نيست و با جان و دل انجام مي‌دهد.
اينکه چگونه توانسته بود خود را جاي مرد در جمع اين مردان قالب کند به گونه‌اي که حتي يک نفر هم متوجه زن بودنش نشود نخستين سوالي بود که براي پرسيدنش حتي لحظه‌اي درنگ را جايز ندانستم. برايمان از روزهاي کار در شرکت گفت، وقتي صاحب شرکت مي‌داند که مريم مرد نيست، به خانه آنها آمد و با ديدن شرايط سخت پدر مريض و از کارافتاده که حتي قادر به انجام کوچکترين نيازهاي خودش نيست و خواهري که به لحاظ جسمي‌معلول و مادر پير و سن کرده‌اش بي‌هيچ بهانه‌اي با ادامه کارش موافقت مي‌کند و مريم با همين ديد بلند صاحب کار از کار بي‌کار نمي‌شود! تلاش‌هاي شبانه‌روزي مريم و حديقه خواهرش براي مراقبت پدري که بيماري روز به روز ضعيف و ضعيف‌ترش کرده بود به ثمر ننشست و اتفاقي که نبايد بيفتد افتاده بود. نگهداري از پدرشان در آن خانه کلنگي که حتي حمام و سرويس بهداشتي درست و حسابي نداشت براي دو خواهر مشکلات زيادي داشت تا جاييکه تنها اتاق خانه هم محل استراحتشان بود و هم پدر را در آن استحمام داده و ساير احتياجاتش را برآورده مي‌کردند.
مريم در گيرودار ضمانت بانکي
مريم در چنين شرايطي تصميم بزرگي گرفت و با تلاش فراوان و متقاعد کردن کميته امداد تسهيلات بلاعوض در حد 15 ميليون تومان و تسهيلات چند درصدي هم از بنياد مسکن گرفت تا سقف مطئمن براي پدر و مادر مريض و خواهر معلولش بنا کند.
تصميمي‌که مريم را با سختي‌هاي جديدي مواجه کرد که به قول خودش هر کدام از اين سختي‌ها کمر مرد را مي‌خواباند ولي او توانست با تلاش و کمک برخي از اهالي همين آبادي آجرها را يکي پس از ديگري روي هم بگذارد و خانه را به سقف برساند و الان مشغول شيب‌بندي خانه است...
8 ميليون تومان تسهيلات بلاعوض را کميته امداد پرداخت کرده و مريم الان زير بار 30 ميليون تومان بدهکاري در انتظار دريافت تسهيلات 18 ميليون توماني بنياد مسکن براي صاف کردن طلب طلب‌کاران است و گويا نبود ضامن گره در کارش انداخته است. تسهيلات بلاعوض بنياد مسکن شامل حالشان نشد مسوولش گفته بود که هستند خانواده‌هايي که وضعشان به مراتب بدتر از خانواده مريم است و آنها در اولويت پرداخت تسهيلات بلاعوض هستند و مريم بدون هيچ سوال و جوابي قبول کرده بود و درخواست تسهيلات چند درصدي داد و 18 ميليون تومان برايشان تصويب کردند. اما مريم ضامن براي دريافت تسهيلات ندارد و بانک هم ضمانت زنجيره‌اي را ديگر قبول نمي‌کند البته وعده‌هايي به او داده شده که اگر قبول کنند تنها دوستش که به قول مريم به اندازه روشنايي خدا برايش روشنايي دارد مجوز فعاليت معرق‌کاريش را گرو بانک بگذارد اين گره کور کار مريم باز مي‌شود اما خودش زياد هم اميدوار به اين قضيه نيست! همين ماه پيش بود که پدر مريم در ميان اشک و غم خانواده به ديار باقي سفر کرد، بسته شدن کتاب زندگي پدر براي هر دو خواهر آنقدر تلخ بود که به قول حديقه سختي‌هاي آن روزهاي سخت به تن مريم خشکيد ولي خواهرش بخاطر مادر بازهم مردانه و تمام قد پشت سر مادر ايستاد تا آب در دلش تکان نخورد.خانه کلنگي پدر و زمين زراعي کوچکي که در روستا دارند الان ارث 5 خواهر و 6 برادر است و به قول مريم به اندازه يک گوش به او و مادر و خواهرش مي‌رسد و نبايد انتظار بيشتر از آن داشته باشند. مريم، مادر و حديقه خواهرش را صاحبان اصلي خانه تازه بنا شده مي‌داند و مي‌گويد سند خانه جديد به اسم من است و قطعا سرپناهي امن براي آينده مادر و خواهرم! کار در روستا در کنار مادر و خواهرش را با تمام سختي‌هاي نفس‌گيرش دوست دارد و مي‌گويد در شرايط اقتصادي امروز اگر در شهر کار کنم، حتي اگر ماهيانه 800 هزار تومان درآمد داشته باشم نمي‌توانم چرخ‌هاي زندگي را بچرخانم. چرخاندن چرخ‌هاي زندگي براي امثال ما آن هم در شهر تقريبا غيرممکن است و از سوي ديگر زندگي در روستا قطعا براي من به صرفه‌تر از زندگي در شهر است.
حس اطمينان با پوشش مردانه
در روستا اگر نان شب هم نداشته باشم مهم نيست! در روستا انگشت‌شمار هستند افرادي که در زندگي مردم سرک بکشند و همين بزرگ‌ترين نعمت زندگي در روستا است. زندگي در شهر هزار و يک دردسر دارد از اجاره بهاي مسکن تا مخارج ريز و درشتي که بايد برايشان پول بشماري، به نظر من انسان بايد با توجه به توانش زندگي کند و به همان اندازه پا از گليمش دراز کند. اطميناني که در محيط روستا وجود دارد در شهر نمي‌توان يافت چه روزها و شب‌هايي که در دل همين کوه‌ها آن هم نه تنهايي بلکه در ميان 200 مرد کار مي‌کردم، اما هرچه که بود خط قرمز من را مي‌شناسند و همين خط قرمز موجب شده کسي اجازه عبور از اين خط قرمز را به خود ندهد. بارها و بارها براي کار ساختمان و ديگر مسائل به بخشداري مراجعه کرده‌ام اوايل خود کارکنان هم باور نمي‌کردن که من يک دختر هستم. وقتي فهميدن بعضي‌ها باورشان نمي‌شد! يکي از مهمترين دلايلي که با اين پوشش در جامعه ظاهر مي‌شوم حس اطميناني است که اين لباس مردانه به من دست داده است من براي انجام امورات زندگي هر روز بايد با موتورسيکلت کيلومترها در مسير خانه و شهر رفت و آمد داشته باشم قطعا انجام اين امورات و سروکله زدن با فروشنده و کارگر براي يک خانم سختي‌هاي بيشتري دارد که من نمي‌خواهم درگير اين مشکلات شوم. با همين لباس‌ها در طول شبانه روز بارها و بارها براي رفع و فتق امور به شهر مي‌روم و همين الان هم عده‌اي انگشت شمار من را به عنوان مريم مي‌شناسند.
منبع:فارس
مسير اين بار ما را به جاده‌اي مي‌کشاند که انتهايش روستاي «خانقاه حسن گاوگير» است، روستايي از توابع بخش کلاترزان شهرستان سنندج در استان کردستان است. آوازه مردانگي‌هاي «مريم» را از چند نفر شنيده بودم دختر 27 سالهاي که براي بيرون کشيدن گليم خود و خانواده‌اش از ميان سختي‌هاي روزگار لباس مردانه به تن کرده و در ميان مردان روستا تن به هر کار سخت و طاقت‌فرسايي داده است. دو ماهي براي يک شرکت کار کرده بود، بدون اينکه همکارانش به او شک کرده باشند، سر آخر وقتي که کار سخت بيرون شرکت به پايان رسيد و براي حساب و کتاب رفت، متوجه زن بودن مريم مي‌شوند. روزي که با لباس مردانه وارد شرکت شد و درخواست کار کرد تا روزي که فهميدن که او نه يک پسر جوان بلکه شيرزني است که به خاطر تامين مخارج زندگي مادر، خواهر معلول و پدر مريض به تخت چسپيده‌اش مجبور به تن دادن به کارهاي سخت مردانه شده است و الحق و انصاف به قول يکي از همکاران آن دورانش مردانه‌تر از هر مردي کار کرده دو ماه طول کشيده بود. روزهاي سخت از مريم مرد ساخته بود مردي که مردانه آستين همت را بالا زده تا بخشي از مشکلات خانواده را بر دوش بکشد. مريم برگ‌هاي خاطرات آن روزهايش را در ذهن ورق مي‌زند به روزهاي سخت دانشگاه و اينکه براي تامين مخارج ادامه تحصيل مجبور شده بود براي روزي 10 هزار تومان در يک بوفه ساعت‌ها کار کند تا موفق به اخذ فوق ديپلم در رشته مديريت شود تا روزي که مريضي بر اندام پدرش پنجه انداخت و با وجود گذراندن چند ترم در مقطع کارشناسي لقاي دانشگاه را به بقاي زندگي پدر بخشيد پي انصراف از دانشگاه آن هم در رشته مورد علاقه‌اش «مهندسي صنايع غذايي» را بعد از گذارندن سه ترم به تنش ماليد و تصميم گرفت براي درمان پدر و تامين هزينه‌هاي زندگي مادر و خواهرش شبانه‌روز مردانه کار کند که برمي‌گردد اشک در قاپ چشمانش جمع مي‌شود. اما مريم سخت‌تر از آن است که سختي‌هاي روزگار بتواند کمرش را تا کند روزهاي سخت را به قول خودش يکي پس از ديگري پشت سر گذاشته روزهاي سختي که مرگ پدرش تلخ‌ترين آن بوده است. مريم براي چند لحظه به فکر فرو مي‌رود ذهنش را در ميان خاطرات سفر مي‌دهد دنبال واژه‌اي مي‌گردد تا اميد به فردا را برايمان تعريف کند اميد به فردايي که خيلي‌ها با وجود تمام امکانات و خوشي‌هاي فراوان روزگار هنوز هم جاي خالي‌اش را با تمام وجود احساس مي‌کنند.
کار براي مريم عار نيست
دستي به روز لباس‌هاي خاک گرفته‌اش مي‌کشد از اينکه با اين وضعيت و ريخت و لباس پذيراي مهمان شده سخت در عذاب است رگه‌هاي سيماني که هم چند لحظه پيش براي بناي ساختمان آماده کرده هنوز روي دست‌هاي ترک خورده‌اش باقيمانده است. کار ساختماني برايش سخت است، اما هر کاري که نان حلال سر سفره خانواده‌اش ببرد براي مريم عار نيست و با جان و دل انجام مي‌دهد.
اينکه چگونه توانسته بود خود را جاي مرد در جمع اين مردان قالب کند به گونه‌اي که حتي يک نفر هم متوجه زن بودنش نشود نخستين سوالي بود که براي پرسيدنش حتي لحظه‌اي درنگ را جايز ندانستم. برايمان از روزهاي کار در شرکت گفت، وقتي صاحب شرکت مي‌داند که مريم مرد نيست، به خانه آنها آمد و با ديدن شرايط سخت پدر مريض و از کارافتاده که حتي قادر به انجام کوچکترين نيازهاي خودش نيست و خواهري که به لحاظ جسمي‌معلول و مادر پير و سن کرده‌اش بي‌هيچ بهانه‌اي با ادامه کارش موافقت مي‌کند و مريم با همين ديد بلند صاحب کار از کار بي‌کار نمي‌شود! تلاش‌هاي شبانه‌روزي مريم و حديقه خواهرش براي مراقبت پدري که بيماري روز به روز ضعيف و ضعيف‌ترش کرده بود به ثمر ننشست و اتفاقي که نبايد بيفتد افتاده بود. نگهداري از پدرشان در آن خانه کلنگي که حتي حمام و سرويس بهداشتي درست و حسابي نداشت براي دو خواهر مشکلات زيادي داشت تا جاييکه تنها اتاق خانه هم محل استراحتشان بود و هم پدر را در آن استحمام داده و ساير احتياجاتش را برآورده مي‌کردند.
مريم در گيرودار ضمانت بانکي
مريم در چنين شرايطي تصميم بزرگي گرفت و با تلاش فراوان و متقاعد کردن کميته امداد تسهيلات بلاعوض در حد 15 ميليون تومان و تسهيلات چند درصدي هم از بنياد مسکن گرفت تا سقف مطئمن براي پدر و مادر مريض و خواهر معلولش بنا کند.
تصميمي‌که مريم را با سختي‌هاي جديدي مواجه کرد که به قول خودش هر کدام از اين سختي‌ها کمر مرد را مي‌خواباند ولي او توانست با تلاش و کمک برخي از اهالي همين آبادي آجرها را يکي پس از ديگري روي هم بگذارد و خانه را به سقف برساند و الان مشغول شيب‌بندي خانه است...
8 ميليون تومان تسهيلات بلاعوض را کميته امداد پرداخت کرده و مريم الان زير بار 30 ميليون تومان بدهکاري در انتظار دريافت تسهيلات 18 ميليون توماني بنياد مسکن براي صاف کردن طلب طلب‌کاران است و گويا نبود ضامن گره در کارش انداخته است. تسهيلات بلاعوض بنياد مسکن شامل حالشان نشد مسوولش گفته بود که هستند خانواده‌هايي که وضعشان به مراتب بدتر از خانواده مريم است و آنها در اولويت پرداخت تسهيلات بلاعوض هستند و مريم بدون هيچ سوال و جوابي قبول کرده بود و درخواست تسهيلات چند درصدي داد و 18 ميليون تومان برايشان تصويب کردند. اما مريم ضامن براي دريافت تسهيلات ندارد و بانک هم ضمانت زنجيره‌اي را ديگر قبول نمي‌کند البته وعده‌هايي به او داده شده که اگر قبول کنند تنها دوستش که به قول مريم به اندازه روشنايي خدا برايش روشنايي دارد مجوز فعاليت معرق‌کاريش را گرو بانک بگذارد اين گره کور کار مريم باز مي‌شود اما خودش زياد هم اميدوار به اين قضيه نيست! همين ماه پيش بود که پدر مريم در ميان اشک و غم خانواده به ديار باقي سفر کرد، بسته شدن کتاب زندگي پدر براي هر دو خواهر آنقدر تلخ بود که به قول حديقه سختي‌هاي آن روزهاي سخت به تن مريم خشکيد ولي خواهرش بخاطر مادر بازهم مردانه و تمام قد پشت سر مادر ايستاد تا آب در دلش تکان نخورد.خانه کلنگي پدر و زمين زراعي کوچکي که در روستا دارند الان ارث 5 خواهر و 6 برادر است و به قول مريم به اندازه يک گوش به او و مادر و خواهرش مي‌رسد و نبايد انتظار بيشتر از آن داشته باشند. مريم، مادر و حديقه خواهرش را صاحبان اصلي خانه تازه بنا شده مي‌داند و مي‌گويد سند خانه جديد به اسم من است و قطعا سرپناهي امن براي آينده مادر و خواهرم! کار در روستا در کنار مادر و خواهرش را با تمام سختي‌هاي نفس‌گيرش دوست دارد و مي‌گويد در شرايط اقتصادي امروز اگر در شهر کار کنم، حتي اگر ماهيانه 800 هزار تومان درآمد داشته باشم نمي‌توانم چرخ‌هاي زندگي را بچرخانم. چرخاندن چرخ‌هاي زندگي براي امثال ما آن هم در شهر تقريبا غيرممکن است و از سوي ديگر زندگي در روستا قطعا براي من به صرفه‌تر از زندگي در شهر است.
حس اطمينان با پوشش مردانه
در روستا اگر نان شب هم نداشته باشم مهم نيست! در روستا انگشت‌شمار هستند افرادي که در زندگي مردم سرک بکشند و همين بزرگ‌ترين نعمت زندگي در روستا است. زندگي در شهر هزار و يک دردسر دارد از اجاره بهاي مسکن تا مخارج ريز و درشتي که بايد برايشان پول بشماري، به نظر من انسان بايد با توجه به توانش زندگي کند و به همان اندازه پا از گليمش دراز کند. اطميناني که در محيط روستا وجود دارد در شهر نمي‌توان يافت چه روزها و شب‌هايي که در دل همين کوه‌ها آن هم نه تنهايي بلکه در ميان 200 مرد کار مي‌کردم، اما هرچه که بود خط قرمز من را مي‌شناسند و همين خط قرمز موجب شده کسي اجازه عبور از اين خط قرمز را به خود ندهد. بارها و بارها براي کار ساختمان و ديگر مسائل به بخشداري مراجعه کرده‌ام اوايل خود کارکنان هم باور نمي‌کردن که من يک دختر هستم. وقتي فهميدن بعضي‌ها باورشان نمي‌شد! يکي از مهمترين دلايلي که با اين پوشش در جامعه ظاهر مي‌شوم حس اطميناني است که اين لباس مردانه به من دست داده است من براي انجام امورات زندگي هر روز بايد با موتورسيکلت کيلومترها در مسير خانه و شهر رفت و آمد داشته باشم قطعا انجام اين امورات و سروکله زدن با فروشنده و کارگر براي يک خانم سختي‌هاي بيشتري دارد که من نمي‌خواهم درگير اين مشکلات شوم. با همين لباس‌ها در طول شبانه روز بارها و بارها براي رفع و فتق امور به شهر مي‌روم و همين الان هم عده‌اي انگشت شمار من را به عنوان مريم مي‌شناسند.
منبع:فارس
تيم اقتصادي دولت تغيير کند يا نکند؟
موسي غني‌نژاد در دنياي اقتصاد نوشت: در وضعيت فعلي، مهمترين الزام اين است که دولت بپذيرد با رويکرد دستوري نمي‌تواند اقتصاد را کنترل کند و تا زماني که اين واقعيت را نپذيرد، هيچ سياستي نتيجه نخواهد داد.
نگاهي به کابينه آقاي روحاني در دو دولت يازدهم و دوازدهم نشان مي‌دهد که اين دولت از ابتداي شکل‌گيري، داراي تيم اقتصادي يکدست و منسجمي‌نبوده و تفکرات متفاوتي در آن حضور داشته‌اند. در اين مدت شاهد بوديم که ميان اقدامات وزارت اقتصاد، بانک مرکزي، سازمان برنامه و بودجه و وزارت صنعت، معدن و تجارت، از هماهنگي خبري نيست، ضمن اينکه اثري هم از تفکر منسجم در تک‌تک آنها وجود ندارد، به همين خاطر مي‌بينيم عملا دستاوردي که بتوان آن را برآمده از حضور رويکردي مشخص و سازگار در کابينه دانست به‌دست نيامده است.
مواردي نظير کاهش نرخ تورم و ثبات در بازار ارز در دولت اول روحاني را بايد در قالب سرريز دستاورد سياسي تعريف کرد، چراکه بعد از توافق هسته‌اي، خوش‌بيني وسيعي نسبت به آينده به‌وجود آمد و انتظارات مثبت باعث کاهش تلاطمات به ميراث مانده از دولت قبل در شاخص‌هاي کلان شد. اگر اين موارد را کنار بگذاريم، عملا دستاورد اقتصادي ديگري را نمي‌توان براي دولت نام برد. دولت اول روحاني در زمينه اصلاح سيستم يارانه نقدي، اصلاح قيمت حامل‌هاي انرژي، اصلاح فضاي کسب و کار و بسياري موارد ديگر، تغيير ملموسي ايجاد نکرد و در همين يک سال گذشته در دولت دوم روحاني نيز شاهد چالش‌هايي هستيم که گوياي تداوم تعلل در انجام اصلاحات ساختاري در اقتصاد است. انباشت مشکلات به‌جا مانده از دولت احمدي‌نژاد، افزايش چشمگير نقدينگي در طول اين سالها، تثبيت نرخ ارز به‌رغم وجود تورم‌هاي دورقمي، فضاي نامناسب کسب و کار و عدم شکل‌گيري رونق پايدار اقتصادي در کنار فشارهاي خارجي، دوباره تلاطماتي در متغيرهاي کلان اقتصادي پديد آورده و ما را به گرفتاري‌هاي ابتداي دولت يازدهم بازگردانده است.
موسي غني‌نژاد در دنياي اقتصاد نوشت: در وضعيت فعلي، مهمترين الزام اين است که دولت بپذيرد با رويکرد دستوري نمي‌تواند اقتصاد را کنترل کند و تا زماني که اين واقعيت را نپذيرد، هيچ سياستي نتيجه نخواهد داد.
نگاهي به کابينه آقاي روحاني در دو دولت يازدهم و دوازدهم نشان مي‌دهد که اين دولت از ابتداي شکل‌گيري، داراي تيم اقتصادي يکدست و منسجمي‌نبوده و تفکرات متفاوتي در آن حضور داشته‌اند. در اين مدت شاهد بوديم که ميان اقدامات وزارت اقتصاد، بانک مرکزي، سازمان برنامه و بودجه و وزارت صنعت، معدن و تجارت، از هماهنگي خبري نيست، ضمن اينکه اثري هم از تفکر منسجم در تک‌تک آنها وجود ندارد، به همين خاطر مي‌بينيم عملا دستاوردي که بتوان آن را برآمده از حضور رويکردي مشخص و سازگار در کابينه دانست به‌دست نيامده است.
مواردي نظير کاهش نرخ تورم و ثبات در بازار ارز در دولت اول روحاني را بايد در قالب سرريز دستاورد سياسي تعريف کرد، چراکه بعد از توافق هسته‌اي، خوش‌بيني وسيعي نسبت به آينده به‌وجود آمد و انتظارات مثبت باعث کاهش تلاطمات به ميراث مانده از دولت قبل در شاخص‌هاي کلان شد. اگر اين موارد را کنار بگذاريم، عملا دستاورد اقتصادي ديگري را نمي‌توان براي دولت نام برد. دولت اول روحاني در زمينه اصلاح سيستم يارانه نقدي، اصلاح قيمت حامل‌هاي انرژي، اصلاح فضاي کسب و کار و بسياري موارد ديگر، تغيير ملموسي ايجاد نکرد و در همين يک سال گذشته در دولت دوم روحاني نيز شاهد چالش‌هايي هستيم که گوياي تداوم تعلل در انجام اصلاحات ساختاري در اقتصاد است. انباشت مشکلات به‌جا مانده از دولت احمدي‌نژاد، افزايش چشمگير نقدينگي در طول اين سالها، تثبيت نرخ ارز به‌رغم وجود تورم‌هاي دورقمي، فضاي نامناسب کسب و کار و عدم شکل‌گيري رونق پايدار اقتصادي در کنار فشارهاي خارجي، دوباره تلاطماتي در متغيرهاي کلان اقتصادي پديد آورده و ما را به گرفتاري‌هاي ابتداي دولت يازدهم بازگردانده است.
در اين شرايط بعضي‌ها تغيير تعدادي از مسوولان رده بالاي اقتصادي را راه خروج از اين وضعيت مي‌دانند اما لازم به تکرار است که اصولا جابه‌جايي افراد اهميتي ندارد، بلکه بايد تفکر حاکم بر تصميم‌گيري‌هاي دولت تغيير پيدا کند. به‌عنوان مثال اخباري منتشر مي‌شود که حتي از همان ابتدا در سطح برخي وزرا توافقي براي ايجاد بازار ثانويه و عبور از نرخ ۴۲۰۰ توماني مطرح شده بود اما با مخالفت مقامات رده بالا از جمله رئيس‌جمهوري مواجه شده است. يا به‌عنوان مثالي ديگر در بحث قيمت حامل‌هاي انرژي هيچ تغييري به‌وجود نيامده است و به‌رغم تلاش‌هاي وزارت نفت، کارشناسان آنها نتوانسته‌اند دولت را مجاب کنند تا قيمت‌ها را اصلاح کند و با مقاومت سازمان برنامه مواجه شده است. بنابراين تغيير تيم اقتصادي فايده‌اي نخواهد داشت، زيرا تصميم‌گيرندگان نهايي اساسا رويکرد خود را تغيير نداده‌اند و از آنجا که تصميمات نهايي نيازمند موافقت آنهاست، در نتيجه بايد تفکر اقتصادي تصميم‌گيران رده بالا تغيير يابد
رسانه
آيا اتحاديه اروپا رفيق نيمه راه مي‌شود؟
ايسنا از قول جمال رازقي‌جهرمي، عضو هيات نمايندگان اتاق ايران نوشت: ... مشکلات و معضلات امروز اقتصاد ايران نشان از ده‌ها سال بي انضباطي و بي کفايتي مسئولان دارد. از وابستگي به درآمدهاي نفتي گرفته تا عدم استقلال بانک مرکزي، همه و همه طي اين سالها در نهايت سبب نارضايتي مردم و حکومت شده است.
با دستور اجرايي ترامپ در ارديبهشت ماه امسال، ايران دوباره در معرض تحريم‌ها قرار خواهد گرفت. اين تحريم‌ها عمدتا بخش انرژي و روابط بانکي را هدف قرار داده است. از آن جايي که ۷۵ درصد صادرات نفت ايران به اتحاديه اروپا، چين و هند است، هم ميزان خريد نفت و هم روابط کارگزاري بانکي براي پرداخت پول نفت تحت تاثير قرار مي‌گيرد.
... مسئله‌اي که بيش از منافع اقتصادي براي اتحاديه اروپا مهم است ثبات امنيتي در منطقه است. قطعا بهره بردن از منابع طبيعي غني ايران در اين فضا مسئله‌اي نيست که به راحتي قابل صرف نظر باشد. هشدار آمريکا به اعمال تحريم‌ها بر شرکت‌هايي که با ايران همکاري خود را ادامه دهند، ريسک به خطر انداختن مبادلات تجاري با آمريکا را نيز در پي خواهد داشت. به همين سبب اتحاديه اروپا به دنبال رسيدن به فرمولي است تا بتواند حداقل روابط تجاري شرکتهاي کوچک و متوسط خود با ايران را حفظ و تقويت کند؛ اما به نظر مي‌رسد شرکتهاي بزرگي مانند توتال و پژو از بيم از دست دادن سرمايه‌هاي خود زير بار اين ريسک نخواهند رفت.
دغدغه و نگراني اصلي صنايع در فضاي تحريم مسائل بانکي است. اين مسئله از دو جنبه قابل بررسي است؛ نخست اعمال تحريم‌هاي بانکي باعث خواهد شد تا روند ثبت ترازنامه‌هاي بانکي به طور شفاف و مطابق با استاندارهاي جهاني صورت نگيرد. دوم اينکه خطوط اعتباري به دليل تحريم و جريمه بانکهاي اروپايي توسط آمريکا به دليل همکاري با ايران بسته خواهند شد. همين موضوع سهامداران اروپايي را بر سر دو راهي توقف فعاليت يا پرداخت جريمه قرار خواهد داد.
به نظر مي‌رسد اروپاييان در پايبندي به برجام يک مقايسه‌اي ميان منفعت از اقتصاد ايران و اقتصاد آمريکا در نظر گرفته‌اند اما آنها در نهايت نمي‌تواند شرکتهاي خود را مجبور کنند تا فعاليت‌هاي خود را در ايران ادامه دهند؛ اما کاري که مي‌توانند انجام دهند اين است که بيمه‌هاي اعتباري مالي را براي کار با ايران در نظر داشته باشند. بايد منتظر شد تا هفته آينده جزئيات بسته پيشنهادي اتحاديه اروپا منتشر و مشخص شود که موضع آنها در برابر برجام چه خواهد بود و آيا آينده اقتصادي ايران به جمله " چه خواهد شد ؟" منتهي مي‌شود يا خير
آيا اتحاديه اروپا رفيق نيمه راه مي‌شود؟
ايسنا از قول جمال رازقي‌جهرمي، عضو هيات نمايندگان اتاق ايران نوشت: ... مشکلات و معضلات امروز اقتصاد ايران نشان از ده‌ها سال بي انضباطي و بي کفايتي مسئولان دارد. از وابستگي به درآمدهاي نفتي گرفته تا عدم استقلال بانک مرکزي، همه و همه طي اين سالها در نهايت سبب نارضايتي مردم و حکومت شده است.
با دستور اجرايي ترامپ در ارديبهشت ماه امسال، ايران دوباره در معرض تحريم‌ها قرار خواهد گرفت. اين تحريم‌ها عمدتا بخش انرژي و روابط بانکي را هدف قرار داده است. از آن جايي که ۷۵ درصد صادرات نفت ايران به اتحاديه اروپا، چين و هند است، هم ميزان خريد نفت و هم روابط کارگزاري بانکي براي پرداخت پول نفت تحت تاثير قرار مي‌گيرد.
... مسئله‌اي که بيش از منافع اقتصادي براي اتحاديه اروپا مهم است ثبات امنيتي در منطقه است. قطعا بهره بردن از منابع طبيعي غني ايران در اين فضا مسئله‌اي نيست که به راحتي قابل صرف نظر باشد. هشدار آمريکا به اعمال تحريم‌ها بر شرکت‌هايي که با ايران همکاري خود را ادامه دهند، ريسک به خطر انداختن مبادلات تجاري با آمريکا را نيز در پي خواهد داشت. به همين سبب اتحاديه اروپا به دنبال رسيدن به فرمولي است تا بتواند حداقل روابط تجاري شرکتهاي کوچک و متوسط خود با ايران را حفظ و تقويت کند؛ اما به نظر مي‌رسد شرکتهاي بزرگي مانند توتال و پژو از بيم از دست دادن سرمايه‌هاي خود زير بار اين ريسک نخواهند رفت.
دغدغه و نگراني اصلي صنايع در فضاي تحريم مسائل بانکي است. اين مسئله از دو جنبه قابل بررسي است؛ نخست اعمال تحريم‌هاي بانکي باعث خواهد شد تا روند ثبت ترازنامه‌هاي بانکي به طور شفاف و مطابق با استاندارهاي جهاني صورت نگيرد. دوم اينکه خطوط اعتباري به دليل تحريم و جريمه بانکهاي اروپايي توسط آمريکا به دليل همکاري با ايران بسته خواهند شد. همين موضوع سهامداران اروپايي را بر سر دو راهي توقف فعاليت يا پرداخت جريمه قرار خواهد داد.
به نظر مي‌رسد اروپاييان در پايبندي به برجام يک مقايسه‌اي ميان منفعت از اقتصاد ايران و اقتصاد آمريکا در نظر گرفته‌اند اما آنها در نهايت نمي‌تواند شرکتهاي خود را مجبور کنند تا فعاليت‌هاي خود را در ايران ادامه دهند؛ اما کاري که مي‌توانند انجام دهند اين است که بيمه‌هاي اعتباري مالي را براي کار با ايران در نظر داشته باشند. بايد منتظر شد تا هفته آينده جزئيات بسته پيشنهادي اتحاديه اروپا منتشر و مشخص شود که موضع آنها در برابر برجام چه خواهد بود و آيا آينده اقتصادي ايران به جمله " چه خواهد شد ؟" منتهي مي‌شود يا خير