حمید یزدانی از اهالی صداست که این روزها همچنان از جذابیتهای رادیو میگوید؛ اینکه همدلی در این رسانه اجازه نمیدهد مسائل و تنگناها را بیشتر لمس کنند و این چنین ادامه میدهد: تلویزیون را نمیشود در آغوش گرفت، سینما را نمیشود در آغوش گرفت و دید اما رادیو را میشود در آغوش گرفت و گوش کرد و با آن همذاتپنداری کرد. به باور وی رادیو یک خانواده است و این حس خانواده بودن از سالهای پیش هنوز مانده. حمید یزدانی ابیانه ـ بازیگر و گوینده قدیمی صدا ـ به بهانه سالروز تولد رادیو (۸۴ سالگی) در گفتوگویی با ایسنا شرکت کرد. او که از سال ۱۳۶۷ پایش به رادیو آن هم بخش هنرهای نمایشی باز شد، دربارهی فعالیتش در این سالها و در پاسخ به اینکه زمانی که وارد رادیو شد چند سال سن داشت؟ میگوید: من ۲۴ ساله بودم، اوایل سال ۶۷ با یک تست که آقای مهدی شرفی از من گرفتند و با دورههایی که دیدم، وارد رادیو شدم و آن موقع همکاریام را با بخش نمایش رادیو شروع کردم؛ زمانی که همه در ارگ بودند. او از حس خود به رادیو بعد از گذشت سالها فعالیت میگوید و در پاسخ به اینکه بعد از گذشت این سالها در سالروز رادیو چه احساسی دارد؟ میگوید: من در تلویزیون، تئاتر و سینما هم اجرا و بازی داشتم اما در رادیو خیلی بیشتر بودم. به تلویزیون هم از سال ۶۹ وارد شدم. چیزی که من را در رادیو نگه داشته، صمیمیت و علاقه بود. واقعا مسائل مادی نبود. اما در این سالها که وارد رادیو میشوم کمی دلم میگیرد به این دلیل که وضعیت مالی اصلا مناسب نیست و وقتی دوستانم را در رادیو میبینم که با این تنگناها چگونه تلاش میکنند که مخاطبان خوشحال باشند، گوشهای از قلبم درد میگیرد، برای اینکه رادیوییها با کمترین دستمزد که قابل مقایسه با تلویزیون نیست، فعالیت میکنند. یزدانی از جذابیتهای رادیو هم میگوید، اینکه همدلی در این رسانه اجازه نمیدهد مسائل و تنگناها را بیشتر لمس کنند و ادامه میدهد: تلویزیون را نمیشود در آغوش گرفت، سینما را نمیشود در آغوش گرفت و دید اما رادیو را میشود در آغوش گرفت و گوش کرد و با آن همذاتپنداری کرد؛ یعنی ما با مخاطب نفس در نفس هستیم عین صحنهی تئاتر که وقتی میبینی مخاطب نشسته است جانِ دیگری میگیری. وقتی حس میکنی رادیوی کوچکی دست کشاورز است، دست مزرعهدار، دامدار، مهندس و معلم است و کنارشان است، احساس آرامشی پیدا میکنی. اینکه مخاطب با جانش گوش میدهد و این برای ما علاقمندی و انگیزه زیادی میآورد. در رادیو همه یک خانوادهاند و این حس خانواده بودن از سالهای پیش هنوز مانده و همین باعث شده ما در رادیو جان داشته باشیم و نفس بکشیم.
یک تهیهکننده موسیقی درباره دانلود غیرقانونی میگوید: «آدمها به دانلود غیرقانونی محصولات فرهنگی عادت کردهاند؛ تا حدی که اگر کل جامعه آماری ایران را بررسی کنیم، شاید تنها دو درصد محصولات فرهنگی را به صورت قانونی دانلود کنند. متاسفانه بستری مهیا نیست، آموزشی داده نشده و برنامهسازی کلانی از طریق رسانه ملی اتفاق نیفتاده است.» نیما جوان (تهیهکننده موسیقی و مدیر نشر و پخش جوان) طی گفتوگویی با ایسنا، درباره فعالیتهای کنونی خود میگوید: با آغاز شیوع کرونا اتفاقات عجیب و غریبی در صنعت نشر رخ داد؛ به گونهای که فعالیت بسیاری از همکاران رو به تعطیلی رفت و یا به کل تعطیل شد. پس از کرونا نیز شرایط سیاسی و اجتماعی سال ۱۴۰۱ تأثیر مستقیمی روی کار ما داشت. فعالیت خود من هم در حوزه نشر بود و هم پخش که بخش دوم در پی این اتفاقها کلا تعطیل شد ولی نشر را حفظ و سعی کردیم از انتشار فیزیکی به سمت انتشار دیجیتال در پلتفرمهای بینالمللی و داخلی برویم تا جریان نشر پویایی خود را حفظ کند.