تبیین شاخص های کلیددار بهشت از نگاه احمد ترک نژاد در گفت وگو با «تجارت»؛
تجارت – نورا حسيني: اين روزها نامهاي زيادي براي کليدداري بهشت شنيده ميشود .يکي از از ليست 35 نفره براي شهرداري تهران خبر ميدهد و ديگري همه گزينههاي منتشر شده را رد ميکند . احمد ترک نژاد يکي از گزينههاى جدي براي شهرداري تهران است . تاکيد دارد شهردار تهران به جز فکر و ايده بايد توانايي کار هم داشته باشد و اين توانايي را درکارنامه کاري اش هم بتوان ديد . به اعتقاد او انتخاب شهردار تهران يکي از مهمترين و حساسترين انتخابهايي است که در اين سالها انجام دادهاند زيرا جريان اصلاحات فرصت اشتباه ندارد . او به اصلاح تهران اميدوار ومعتقد است مشکلات مشابه تهران را حل کرده و بلد است چگونه از اين چالشها عبور کند . به اعتقاد ترک نژاد اگر همه چيز خوب پيش رود تهران از اواسط سال 98 روي ريل اصلي قرار خواهد گرفت .
بسياري از کارشناسان شهري معتقدند که مديران آينده شهر تهران کار آساني نخواهند داشت؛ محورهاي متفاوتي را هم از موضوعات اجتماعي گرفته تا موضوعات مالي و عمراني به عنوان چالشهاي اصلي شهر تهران مطرح ميکنند. به نظرشما تحويل گرفتن اين مجموعه از مديريت قبلي کار سادهاي است؟
تحويل گرفتن مديريت شهري به همين ترتيبي که هست، کار سادهاي نيست. ما در اين برههي تاريخي که مردم تهران و همچنين مردم ايران به رهبران اصلاحطلب اعتماد کرده و 100 درصد پيشنهاد رهبران اصلاحطلب را با راي بالا و خيرهکننده تاييد کردند و 21 نفر را برگزيدند؛ بايدبه اين اعتماد کمنظير مردم متعهد باشيم، تا آنجا که پس از يک دوره مردم به اين انتخابشان افتخار کنند و رهبران اصلاحات هم به پيشنهادشان افتخار کنند.من اين اتفاق را دور از دسترس نميدانم، ولي اما و اگرهايي وجود دارد. اما و اگرهايش اين است که ما در انتخاب شهردار بايد مباني و معيارهاي درست ومتناسب با شرايط دنياي امروز داشته باشيم. دنياي امروز دنياي سخن درست گفتن و درست سخن گفتن است. دوران کار درست و کار درست انجام دادن است. دوران طراحي دقيق و اجراي صحيح است. بنابراين مجموعه اعضاي منتخب شوراي پنجم و تمام کساني که به اين بزرگواران مشورت ميدهند و نظراتشان را ميگويند بايد در يک مدلي شهردار را انتخاب کنند که اين مدل متناسب با شرايط امروز دنيا، ايران و تهران باشد. ما حق اشتباه در اين انتخاب را نداريم. انتخاب خودش اساسا يک کلمه بسيار مهم و سرنوشتساز است که در اين مقطع زماني سرنوشتسازتر ميشود. پس از يک تجربهي تلخ در شوراي اول و پس از يک اعتماد گسترده، عميق و همهجانبهي مردم اين انتخاب را سخت تر کرده است . براي اينکه اين کار بسيار دشوار درست انجام شود نميتوان با رويکردهاي سنتي آن را به سر انجام درست برسانيم ،بايد از رويکردهاي علمياستفاده کنيم و ببينيم که معيارهاي شايستگي يک شهردار به لحاظ دانش، مهارت، تجربه و شخصيت چيست و براساس آن گزينهها را بررسي کنيم .آنقدر اين مدل بايد شفاف باشد که کاملا قابلتوضيح براي جامعه باشد . بايد روزي که شهردار را انتخاب ميکنيم، براي جامعه توضيح دهيم و بگوييم اين بهترين انتخابي بوده که ما انجام داديم. اگر اين اتفاق انجام شود دستاورد بسيار بسيار بزرگي خواهد بود. مهم نيست که چه کسي بهعنوان شهردار انتخاب ميشود. براي اصلاحطلبان مهم انتخاب درست است نه اينکه چه کسي انتخاب ميشود. اگر آن فرآيند درست اتفاق بيفتد ما موفق خواهيم بود چون همهي کساني که در معرض اين انتخاب هستند وظيفه ملي، وظيفه جرياني، وظيفهي انساني، وظيفهي شهروندي و وظيفهنخبگي دارند که به آن شهرداري که از يک فرآيند شفاف بيرون آمده کمک کند. پس بنابراين مهم آن پروسه است که درست دربيايد نه اينکه چه کسي درميآيد. اين يک تمريني است براي اينکه به جامعهاي که به ما اعتماد کرده بگوييم چقدر متعهد هستيم. اگر اين فرايند درست اتفاق بيفتد به نظر من حل و فصل مسائل شهر تهران دور از دسترس نيست اما حتما مشکل است و دشواريهاي زيادي وجود دارد؛ زيرا هم شهر تهران چالشهايي مهميدارد و هم شهرداري بهعنوان سازماني که اين مسووليت به پاي اوست چالشهاي مهمي پيش رو دارد. ولي به شرطي که آن انتخاب درست انجام شود. به صراحت ميگويم هر کسي که با نيت رياست جمهوري ميخواهد، شهردار تهران شود فاجعه ميآفريند. اين يک واقعيت است. پس بايد حواسمان باشد. فردي بيايد که قادر باشد از همه ظرفيتهاي منابع انساني استفاده کند، ظرفيت تعامل با تمام ذينفعان شهر تهران را داشته باشد. اين فرد قدرت تعامل بالايي ميخواهد . ما ذينفعاني داريم که بايد آنها را براساس مولفههاي قدرت و رغبت طبقهبندي کنيم و براي همه جايگاه قائل شويم و برايشان مدل ارتباطي و تعاملي تعريف کنيم. اينها يعني اينکه بايد دانش ارتباطات و شناخت شهردار منتخب خيلي بالا باشد.
آقاي خاتمياعلام کردند که شهردار تهران بايد يک چهرهي ملي باشد. اما هميشه اين ترس وجود دارد که يک چهره ملي که توانايي اداره شهري مانند تهران را دارد هواي پاستور هم به سرش بزند و بخواهد بعد از تهران ،کشور را اداره کند .
ببينيد! ما فکر ميکنيم هر کسي که فقط در کابينه باشد يک چهرهي ملي است. اين تعريف، برداشت غلطي است. خود اعضاي شوراي شهر تعريف کردند که چهرهي ملي يعني چه و ازجمله وزرا، معاونين رئيسجمهور و استانداران اينها همه چهرههاي ملي هستند؛ ولي ما در اين مجموعه حتما افرادي ميتوانيم پيدا کنيم که صرفا ميخواهند بيايند شهردار مردم تهران بشوند نه مالک تهران. تهران به شهرداري نياز دارد نيت اش از ورود به بهشت رسيدن به پاستور نباشد زير اگر نيت ديگري داشته باشد، تمام پروژههاي شهر تهران متمرکز ميشود بر اينکه من چه ميخواهم نه اينکه شهر تهران چه ميخواهد.
گفتيد انتخاب شهردار بايد انتخاب هوشمندانهاي باشد و روند شفافي داشته باشد و اينکه اين انتخاب اگر دقيق نباشد ممکن است مردم اين اعتماد عظيميرا به جريان اصلاحات از دست بدهند. شاخصهاي شهردار منتخب را در چه ميدانيد ؟
از نظر من اين فرد اولا بايد در مديريت تئوري داشته باشد و بگويد تئوري مديريت من چه چيزي است. بدون دارا بودن تئوري مديريت يعني به هر جايي ميتواني بروي؛ يعني ادارهي شهري به اين بزرگي و با اين مشکلات بهصورت سعي و خطا است. پس بايد در مديريت تئوري داشته باشد.
دوم اينکه دانش استراتژي را در طراحي، پيادهسازي و اجرا بايد بلد باشد. بلد و نه اينکه صرفاً خوانده باشد، بايد بگويد کجا پياده کردم. سوابق اجرايي اين آدم در هر سطحي بوده بايد ارزيابي شود؛ اين که من يک جا وزير بودم و بگويد من 4 سال وزير بودم درست نيست بايد بگويد در دوران وزارتم چه کار کردم. بايد آدرس بدهد که چه کار کرده است . ممکن است کسي براساس اتفاق استاندار بشود، وزير بشود، مدير يک شرکت بزرگ يا مديرعامل يک بانک بشود. ما مواردي داريم که به صورت اتفاقي و آسانسوري، ناگهان يک جعبهاي باز ميشود و طرف ميشود استاندار يا حتي وزير ! اين وجود دارد. از يک جهتي هم عيبي ندارد مشروط بر اينکه در آن دوران کارآمد و اثربخش باشد.سوم بايد براي شهر تهران و شهرداري تهران برنامه داشته باشد. برنامهاي که قادر به اجرا باشد؛ يعني بايد ويژگياي برنامهاش اثربخشياش باشد. بلد باشد آنچه که ميگويد را عمل کند همچنين بسيار مهم است که بايد برنامههايش متمرکز بر فرصتها و همچنين متمرکز بر رفع تهديدها باشد که اين خودش يک رويکرد نظام تخصيص منابع خاص ميخواهد که همه آن را بلد نيستند.
اين شهردار بايستي دانايي و توانايي خلق درآمد داشته باشد و بايد براي شهر تهران ثروت بسازد. امروز شهردار آيندهي تهران بايد دانايي و توانايي مديريت بدهي بلد باشد، اگر کسي در عمرش يک ميليارد تومان بدهي پرداخت نکرده چگونه ميخواهد براي 15 هزار ميليارد تومان بدهيهاي سررسيدشدهي بانکي شهرداري را تصميمگيري کند! 10 هزار ميليارد تومان بدهيهاي شهرداري تهران را به بيمه، به تامين اجتماعي و به سازمان مالياتي، احکاميکه در دادگاهها ميخواهد بيايد و همچنين بدهي به پيمانکاران و ... اينها عدد کوچکي نيست، بايد اين عددها را بفهمد.بايد دانش و توانايي مديريت دارايي بلد باشد. منتخبان بهتر است از آقايان و خانمهايي که ميخواهند کانديد بشوند سوال کنند که در کجا مديريت دارايي انجام دادهاند به طورمثال يک پروژه نام ببرند که 10 ميليارد تومان يک بانک را تسويه کرده
باشند.
بسياري از افرادي که به عنوان گزينه شهرداري تهران مطرح هستند شامل حال اين تعريف نميشوند .
بله. پس ميخواهند کجا بيايند! امروز شهر اين را ميخواهد. شهردار آينده حتما بايد اصلاحطلب باشد و نبايد ترديدي در اصلاحطلبياش باشد و خط اصلاحطلبياش در تمام دوران اصلاحطلبياش نبايد تغيير کرده باشد؛ اگرروند اصلاح طلبي اش سينوسي بوده باشد به درد نميخورد. حتما بايد شهردار تهران اصلاحطلب باشد چون انتظار و خواست جامعه اين است. به اصلاحطلبها راي دادند که شهرداري اصلاحطلب بيايد. حالا درست است که اين خودش يک فرصت است، ولي حالا اصلاحطلبها بايد رويکردهاي نوين و امروزياي را از مديريت شهر تهران ارائه بدهند. فرصتي براي اشتباه وجود ندارد.يک نکتهي ديگر را هم بگويم و آن اين است که دوراني که با نقشههاي کهنه سرزمينهاي جديد کشف ميکردند پايان پيدا کرده است. شهردار تهران بايد دانايي و توانايي بهرهوري عملياتي را بلد باشد. شهردار تهران بايد دانايي و توانايي افزايش بهرهوري داراييها را بلد باشد. اين تواناييها را بايد عملياتي بداند نه اينکه اينها را خوانده باشد. شهردار تهران بايد به نوآوري معتقد باشد. شهردار تهران بايد بلد باشد با NGOها کار کند. شهردار تهران بايد باور داشته باشد به اينکه ميشود مردم را که در شرايط فعلي از نظام برنامهريزي شهري حذف شدند به داخل نظام برنامهريزي شهري بياورد. شهردار تهران بايد معتقد به اين باشد که سازمانش را شفاف کند.
فکرميکنيد اين ايدهها قابل اجرا باشد ؟
تجربه بشري نشان ميدهد که تمام آنچه را که من به شما گفتم قابلانجام است و ما هم بايد انجام دهيم و ميتوانيم انجام دهيم. هرکس بيايد و حرف بزند و حرفهايش فقط از جنس حرف باشد، فايدهاي ندارد. هر کسي حرفي ميزند بايد بگويد چرا اين کار را ميخواهد انجام دهد، دوم اينکه چگونه اين کار را طراحي ميکند. سوم اينکه چگونه اجرايش ميکندوچهارم چه زماني شروع و چه زماني به پايان ميرساند و با چه منابعي انجامش ميدهدو با چه کساني انجام اش ميدهد. سرانجام با اين کار چه نتايجي به دست خواهد آمد. جنس حرفهاي من از دو ويژگي برخوردار است؛ يکي متمرکز بر يک برنامهي خلاقانه که ناشي از يک انديشهي استراتژيک است ورويکرد سيستميو مشارکتي دارد و نگاه آن به شهرداري بهعنوان يک سازمان خدماتمحور است. دوم اينکه دارد ميگويد که اين ديدگاهها عملياتي و قابل اجرا است.
براي شفاف سازي روند انتخاب شهردار چه بايد کرد؟
ما در جريان انتخاب کانديداهاي جريان اصلاحطلب در شورا مدلي طراحي کرديم که گزينههاي نهايي ليست براساس آن مدل بيرون آمد.
که خيلي هم به آن انتقاد شد و برخي گفتند زد و بندهايي در جريان بستن ليست شده است و ...
اين حرفها واقعا اتهامات ناروايي است و رد ميکنم، ولي يک مطلبي را ميگويم؛ ما اصلاحطلب هستيم. اصلاحطلبي يعني تدريج. ما از اينکه اين 21 نفر در يک پستو انتخاب ميشدند آورديم در صحنهي جامعه و براساس يک معيارهايي انتخاب کرديم.
بسياري به شاخصهاي تعريف شده نقد داشتند .
بين آنچه در گذشته بوده و وضعيت جديد يک گام بلند رو به جلو برداشته شده است . و ما گامهاي بعدي را هم ميتوانيم اصلاح کنيم. ما اصلاحطلب هستيم، ما اگر اصلاحطلب هستيم نميتوانيم صفر و صدي به ماجرا نگاه کنيم. به هر حال 600 تا700 نفر با گرايش اصلاح طلب در شهر تهران کانديد شدند و از اين تعداد هر ترکيب 21 نفري انتخاب ميشد حتما برخي به آن معترض بودند اما مهم آن است که براي اين انتخاب مدلي طراحي شد و اين مدل حاصل خلاقيت و نوآوري اصلاحطلبان بود که يک مباني تعريف کرد که نقد هم برآن وارد است و هيچ اشکالي هم ندارد و در دور بعد اصلاحش ميکنيم.در حالي که قبل از اين انتخابات ملاک و معيار مشخصي براي قرار گرفتن افراد در ليست وجود نداشت ، در اين دوره يک ليست معيارمدار براساس ملاکهاي مشخص بسته شد، که البته براي دورههاي بعد اصلاحات منطقي مورد نظر منتقدين در آن لحاظ خواهد شد و همچنين متناسب با سالهاي آينده و شرايط آينده معيارهاي نوين تري را هم ميتوان اضافه کرد ، جريان اصلاح طلبي ادامه دارد و اين روند به تدريج اصلاح ميشود و در هر انتخاب اشتباهات را کاهش ميدهيم تا به نقطهايده آل برسيم . ما در انتخابات شوراها معيارمداري را تمرين کرديم و در ارتباط با انتخاب شهردار که انتخاب حساسي است نيز بايد از همين روند معيارمدار پيروي کنيم و به دور از هر گونه نگاه شخصي، فردي و حزبي بايد وظيفهي ملي و منافع ملي براي ما از هر موضوعي بااهميتتر باشد. در هر حال علاوه بر شوراي اول، ما در انتخابات 84 هم اگر درست کانديداهايمان را انتخاب ميکرديم 8 سال سرنوشت کشوراين گونه نميشد. مگر انسان مؤمن از يک سوراخ چند بار بايد گزيده شود؟ ما اين تجربهها را پشت سرگذاشتيم پس چه زماني ميخواهيم اين تجربهها را به کار گيريم .
فکر ميکنيد شهردار آيندهي تهران بايد از چه راههايي براي توسعهي تهران کسب درآمد کند؟
در همهي دنيا روشهاي مختلفي براي پايدارسازي درآمدهاي شهري وجود دارد. که مديران شهري ما تاکنون از اين روشها استفاده نکردهاند اما ميشود الگوهاي موفق پايدارسازي درآمد شهرداري را مطابقت داد و اين الگوها را با شرايط خودمان بوميکرد. مثلا ماليات کربن؛ آيا به نظر شما کسي که شهر را بيشتر آلوده ميکند نبايد هزينه اين آلودگي را بدهد ؟ کسي که بيشتر از شهر استفاده ميکند نبايد هزينهي بيشتري بدهد؟ کسي که بي حساب و کتاب در اتوبانها جولان ميدهد نبايد هزينهاش را بدهد؟!نکتهي ديگري که وجود دارد بحث داراييهاي شهرداري است. مديريت اين داراييها ميتواند هم تضمين منابع براي اجراي پروژهها باشد و هم ميتواند منابع خلق کند و هم ميتواند تهاتر با بدهيها شود. اما مهمتر از همهي اينها، صرفهجويي است. هزار توماني زير پاي فيل است و بايد هزار تومان هزار تومان دربياوريم و ديگر نميتوانيم سخاوتمندانه خرج کنيم. دوران هزينهي بي حساب و كتاب به پايان رسيده است. امروزه همهي دنيا هزينههايشان را کاهش دادهاند ، ما هم ميتوانيم اين کار را انجام دهيم . در ايران خيلي ظرفيت براي کاهش هزينه وجود دارد چون بسيار بيحسابوکتاب هزينه کردهايم.
اين موضوع درستي است که کساني که بيشتر از شهر استفاده ميکنند هزينههايش را بپردازند. من يک خاطرهاي از دو سال پيش ميگويم که شهرداري تهران به درست لايحهي عوارض از معابر خاص تونلها و پلهاي طبقاتي را به صحن آورد. موج مردميعليه اين لايحه ايجاد شد که چرا ما بايد براي عبور از مثلا پل صدر يا عبور از تونل توحيد يا نيايش پول بدهيم و اينکه لايحه عاقبت هم برگشت خورد و ديگر شهرداري جرات آوردن اين موضوع در صحن را نداشت و اين گونه يک منبع درآمد پايدار شهري متوقف شد. فکر ميکنيد شهردار آينده تهران با اين وضعيت ميتواند بر اساس الگوهاي جهاني ميتواند کسب درآمد سالم کند؟
اول هم به شما گفتم همهايدهها به لحاظ علميو به لحاظ عملياتي قابليت اجرا دارند وروش اجرا نيز مشخص است . اما اولويت ما کاهش هزينهها است . اگر من الان به شما 10 ميليون تومان بدهم، شما ظرف کمتر از 5 دقيقه از طريق اسنترنت و موبايل آن را خرج ميکنيد. ولي آيا اگر بگويم 10 ميليون تومان دربياور چه کار ميکني!؟
خيلي سخت است.
پس هميشه خلق درآمد سخت است؛ گفتم هزار توماني هنوز زير پاي فيل است. يک مدير موفق اول بايد هزينههايش را کاهش دهد.بايد شهروندان اين شهر را به اين باور برساند که درآمدهاي اين شهر صرف رفاه شهروندان ميشود و آنها را در اداره شهر سهيم کند من تجربه اين کار را دارم و ميدانم که شدني است.من در کرمانشاه که استاندار بودم، نظام بودجهي استانها يک ضريب در سازمان مديريت داشت که برميگشت به اينکه چقدر استان درآمد دارد ضربدر آن ضريب ميشد. اين درآمد کجا بود؟ عمدتا از ماليات بود. درحاليکه صاحبان کسب و کار و صاحبان کارخانه اصلا نميدانستند اين پول مالياتي را که دارند ميدهند به کجا دارد ميرود. يک روز من يک مراسميبراي تمام موديان مالياتي عمده در اتاق بازرگاني کرمانشاه گذاشتم و از آنها بهعنوان خيرين گمنام دعوت کردم. خودشان هم نميدانستند که دارد چه اتفاقي ميافتد. در اين ديدار من برايشان نظام بودجهي استان را توضيح دادم. گفتم شماها اين مالياتها را داديد و هرچه شما ماليات بيشتري داديد من هم بيشتر توانستم از دولت بودجه بگيرم و تمام پروژههايي که با پول آنها ساخته شده بود را معرفي کردم . گفتم همهي پروژهها به نام شماست. نميدانيد چه قدر اين حرکت بر روي موديان مالياتي تاثير گذاشت. ما موفقترين سازمان مالياتي را در آن چند سال در استان کرمانشاه داشتيم و درآمدهاي ما ظرف 4 سالي که 9 برابر شد. پس مهم اين است که شما اين اطمينان را به مالياتدهندگان و درواقع خدماتگيرندگان شهرداري يعني تمام حاميان مالي شهرداري شامل کساني است که ماليات ميدهند به شهرداري ،عوارض ميدهند و خدمات از شهرداري ميخرند و... را بدهيد که پولشان ريال به ريالش درست هزينه ميشود. شما اگر بتوانيد اين را موضوع را درست منتقل کنيد هيچ کس با شما مخالفت نخواهد کرد يا از شدت مخالفتها کاسته ميشود. اين بخشي از فرآيند اعتمادسازي با جامعهي شهري است و ما اين کار را ميتوانيم انجام دهيم . من فقط يک مثال براي شما زدم که انجام دادم. يک نکته جالب در اين تجربه اين بود که زماني که گرفتاري مالي براي استان به وجود ميآمد و با موديان مالياتي در ميان ميگذاشتم برخي زودتر مالياتها خود را پرداخت ميکردند . چون ميدانستند ميخواهم مثلا فلان دستگاه بيمارستاني که به استان با ارز دولتي سهميه داده بودند را تهيه کنم .
درست است، اما شما نميتوانيد کرمانشاه را که به هر حال يک اتحاد قوميتي در آن وجود دارد با تهران که کم تر تهراني دارد و اين طور اتحادها براي پيشرفت آن وجود ندارد مقايسه کنيد .
من با عرض معذرت اين را رد ميکنم براي اينکه ما در محلي که زندگي ميکنيم مثل شهر تهران که داراي تنوع قومي، فرهنگي و اجتماعي زياد است اتفاقا اين تنوع فرصت ساز است که بايد از آن استفاده کنيم و حکم خانه ما را دارد، بنابراين تهران خانه ماست و همه براي آباداني آن تلاش ميکنيم.بستگي دارد که ما چقدر صادقانه با مردم ارتباط برقرار ميکنيم و بگوييم اين پول شما را چه کار کرديم. اين هم شعار نيست، بلکه بايد آن را ملموس درک کنيم. ما وظيفه داريم اينگونه با مردم رفتار کنيم. مردم حتما کمک ميکنند. مردم حتما پاي کار ميآيند. ترديد نکنيد.
شما خيلي خوشبين هستيد.
من خوشبين نيستم بلکه واقعبين هستم براي اينکه تمام مسايلي که مطرح کردم را اجرايي کردم و تجربه اش را دارم و اتفاق افتاده است .
يک چيز ساده افزايش هر ساله کرايههاي حمل و نقل عمومي است . اما هميشه يک دعواي ظاهري بين دولت، شهرداري و شورا وجود دارد براي آن که کسي نميخواهد مسئوليت اين گراني را بر عهده بگيرد و مسئولان ما نميخواهند بگويند شهروندان ما داريم پول اضافه اي از جيب شما بيرون ميآوريم. سر انجام هم همان مصوبه اوليه با چند ماه تاخير ابلاغ ميشود .
شهروندان بايد بدانند که مديريت شهري قرار نيست جيبشان را بزند؛ بلکه در برابر دريافت هزينهها ،سرويس بهتري دريافت ميکنند. اگر اين رويکرد حاکم نباشد مانند مجلس هفتم کهامدند قيمتهاي انرژي را تثبيت کرد، فاجعهاي در حوزهي آب، برق، گاز و مخابرات آفريد.اولويت اول کاهش هزينه است. مردم بدانند شهرداري خدم و حشم ندارد. مردم باورشان بشود با حداقلها شهر به بهترين شکل اداره ميشود .حقوق کارکنان و پرسنل و همه چيز بايد سر جاي خودش درست باشد. اتفاقا بايد کساني که بيشتر در شهرداري کار ميکنند بيشتر دريافت کنند. نظام دريافت در شهرداري بايد اين باشد که هر که بيشتر به مردم سرويس ميدهد بيشتر بگيرد. ولي آ نقدر جاي کاهش هزينه در پروژهها وجود دارد ... ما پروژههايي داريم که غلط اجرا ميشود و گاهي انتخاب آن پروژه غلط است و اينها همه منابع بسياري است .
حق با شماست. حيف و ميل در شهرداري خيلي زياد است.
من با آن کلمه حيف و ميل موافق نيستم .
هزينهي اضافه زياد است .
درواقع حيف زياد باشد. ما عادت کرديم و بلد نيستيم هزينههايمان را کم کنيم. گفتم که! ما بلد هستيم پول خرج کنيم . . .
تمام پروژههاي فرهنگ شهروندي در شهر تهران پيشرفتش کند است مثل همين جداسازي زبالههاي تر و خشک از مبدأ. در اين سالها مردم عادت کردهاند با جريمه تن به هر کاري بدهند. به طور مثال در حوزه فرهنگ ترافيک اگر جريمه براي کمربند ايمني و عبور از ميانه خط سفيد نبود، باز هم اين فرهنگ فراگير نميشد.
نبايد مطلق بگوييم مردم پاي کار هستند يا نيستند. با حضور مردم نبايد صفر و صدي برخورد کرد. اگر مردم با مصداق واقعي خدمتگذار «صادق» و «عملگرا» برخورد کنند، ترديدي نکنيد که حمايت ميکنند؛ ولي حتماً همه مردم را نميتوانيم پاي کار بکشانيم، اما اگر اکثريت را همراه کنيم، کافي است. شما در بافرهنگترين کشور هم زندگي کنيد، اگر چراغ قرمز جريمه نداشته باشد، درصدي از مردم از آن عبور ميکنند. هميشه با فرهنگسازي نميتوان مقابل هنجارشکني رفت، بلکه قوانين، مقررات و جرايم نيز به کمک ما ميآيند.
شهردار آينده تهران دو مشکل عمده بدهيهاي نامشخص و ساختار غيرقانوني مواجه است؛ راهکار شما براي حل اين دو مشکل چيست؟
استراتژي شهرداري است، که ساختار را تعريف ميکند؛ نه مصوبات. ما بايد ببينيم چشمانداز شهر تهران چيست و قرار است مقصدش کجا باشد. وقتي که مقصد مشخص شد و راه نيز تعريف شد، بايد ريلگذاري کنيم تا تغيير مسير ايجاد نشود؛ بين مبدأ و مقصد نيز ايستگاههايي تعريف کنيم. وقتي سند چشمانداز تهران خلق شود و در اين مقصد از نخبگان، متخصصان، مشاورين بينالمللي و جوانان براي طراحي کمک گرفته شود و يک چشمانداز روشن تعريف شود، ميتوانيم بر اساس آن مشخص کنيم چه افرادي را با چه تخصصها نياز داريم؛ نميشود روي هوا حرف زد، بايد همه چيز کاملاً مشخص باشد. در خصوص ميزان بدهيها نيز ابزار تدقيق وجود دارد و اين کار به خوبي قابل انجام است.
برخي پيمانکاران در شهرداري وجود دارند که در بيشتر پروژههاي بزرگ شهري رسوخ کردهاند، اما نه ابزار حسابرسي از آنها وجود دارد و نه محدوده فعاليتشان؛ مانند شرکت جهان. شهردار آينده براي رهايي از اين شرکتها چه کارهايي بايد بکند.
شما بايد کانون اين مشکلات را شناسايي کنيد و بدانيد در کدام نقاط فعاليت ميکند و وقتي شهردار انتخاب شد، به اطلاعات قبلي خود عمق داده و در خصوص آن تصميمگيري کند. در حال حاضر کلياتي از اين مشکلات شناسايي شده و هنوز از ريز فعاليتهاي اين نوع شرکتها اطلاعاتي در دست نيست.
فکر ميکنيد تهران چه مشکلات و نيازهاي ديگري جز مشکلات گفته شده دارد؟
اصلاح اداري، اصلاح ساختاري، اصلاح قوانين، شفافسازي و سادهسازي قوانين مهم است. همچنين بايد به کالبد شهر نيز توجه کنيم؛ مشکلات زيست محيطي و ترافيک که با تمام خدمات شهروندي در ارتباط است، از مهمترين چالشهاي پايتخت است. اما نبايد فراموش کنيم که ما نبايد به جنگ معلول برويم، بلکه بايد عوامل خلق معلول را شناسايي کرد. بايد بدانيم اين آلودگي و ترافيک خستهکننده و آزاردهنده و اين محيطزيستي که در حال نابودي است، معلول چه عواملي است. با آبپاشي به جنگ آلودگي هوا نبايد رفت.
فکر ميکنيد اين تهران با اين ميزان چالش و مشکل، کِي به ريل اصلي خود بازميگردد؟
اين بستگي به فعاليت شش ماهه اول شهرداري و شورا دارد و اينکه چقدر بتوانند نگاه مردم را به شهرداري، شهردار و شورا تغيير دهند؛ دور از دسترس نيست بازگشت به ريل اصلي. اگر اين تغيير نگاه ايجاد شد، ميتوان گفت تهران از اواسط سال ۹۸ روي ريل اصلي قرار خواهد گرفت و اين 24 ماه نياز به تلاش شبانه روزي براي استفاده از تمام ظرفيتهاي متخصصين دانشگاهي و حرفه اي، ديدگاهها و نظرات اعضاي محترم شورا، سازمانهاي مردم نهاد(NGOها) و نظرات آحاد مردم و مديران شهرداري را دارد.