دلنوشته «زهرا مظفر» به مناسبت گرامیداشت 5 مرداد؛ سالروز عملیات مرصاد
تهران (پانا) - مدیرکل ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش و خواهر شهیدان سرافراز حاج علی، حاج حسن و حاج رضا مظفر به مناسبت گرامیداشت امروز یکشنبه 5 مرداد، سالروز عملیات مرصاد دلنوشته‌ای نوشت.
متن دلنوشته زهرا مظفر مدیرکل ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش و خواهر شهیدان سرافراز حاج علی، حاج حسن و حاج رضا مظفر به شرح زیر است:
«باسمه تعالی
وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ
امروز سالگرد عملیات غرور آفرین مرصاد است یاد آور روز های حماسه الهی است که دشمنان متجاوزانه به خاک و سرزمین ایران اسلامی پس از 8 سال تجاوز و ظلم به این ملت و با حمایت 45 کشور مدعی حقوق بشر از رژیم بعثی صدام در برابر استقامت و پایداری و مجاهدت و شهادت طلبی جوانان این مرز و بوم به زانو در آمدند و نتوانستند حتی یک وجب از خاک پاک این کشور را به تصرف خود درآورند و جز شکست و ذلت چیزی نصیب آنها نشد، پذیرش قطعنامه خبر اعلان رژیم بعثی به عنوان آغاز گر جنگ روسیاهی دیگری بر اقدامات متجاوزانه آنها بود. لذا برای جبران بی آبرویی و شکست های ذلت بار خود رژیم بعثی دست به دامن منافقین شدند و آنها در قبال پناهندگی و خوش خدمتی که به آنها شده بود را به میدان آخرین نبرد و تجاوز علیه ایران کشاندند، و خود رژیم بعثی عهده دار پشتیبانی های هوایی و زمینی کمک های راهداری و تجهیزات نظامی به منافقین شد. و پس از پذیرش قطعنامه و اعلان آن توسط شورای امنیت آخرین تیر در کمان خود را شلیک و با تمام قوا و غافلگیرانه تحت عنوان عملیات چلچراغ به مرزهای مهران و دهلران و اسلام آباد و پلدختر حمله ور شدند و بخش هایی از مناطق مرزی غربی را اشغال کردند، به واسطه فریب کاری مردم بخاطر پذیرش قطعنامه، به جای اینکه مستقیماً و بر خلاف مقررات بین المللی وارد جنگ و تجاوز جدید شود، منافقین کوردل و مطرود این ملت را جلو انداختند تا به دنیا نشان دهند که خود مردم ایران علیه نظام اسلامی ایران قیام کردند و آن بیچاره ها هم فریب خوردند و دست به یک عملیات ابلهانه ای زدند که ثمره آن جز متلاشی شدن متجاوزین و برجای گذاشتن هزاران اجساد سوخته منافقین نبود.
عملیات مرصاد یک ویژگی بارزی داشت که در این عملیات مجاهدان فداکاری که در طول 8 سال دفاع مقدس همواره در خط مقدم جبهه بودند ولی توفیق شهادت نیافتند با احساس خوشحالی و شعف از اینکه درب شهادت هنوز بسته نشده و به امید شهادت و وصول به معبود خویش وارد نبرد با منافقین شدند و به آرزوی دیرینه خود نائل آمدند.
در این عملیات غرور افرین خانواده شهیدان مظفر نیز در طول 8 سال دفاع مقدس که به صورت خانوادگی، اعم از پدر، مادر، برادران و داماد در عملیات های مختلف حضور داشتند توفیق پیدا کردند تا جزئی از این خیل فداکاران و مجاهدان باشند. و در آخرین روزها ی نبرد به خیل مجاهدان در را ه خدا بپیوندند و در شرف و آزادی و اقتدار این ملت و کشور سهیم و شریک شوند، در این عملیات تقریباً کل اعضای مرد خانواده حضور پیدا کردند، پدر که پس از 8 سال حضور در جبهه ها و مشارکت در 14 عملیات به مرخصی آمده بود و مادر شهیدان که در طول دفاع مقدس 18 ماه در جبهه حضور داشت 6 پسر ، داماد وخودش را جهت اعزام به عملیات آماده نمود ، در طول 8 سال دفاع مقدس با وجود اینکه تعدادی از برادران در مسئولیت های مهمی بودند ماه ها از عمر خود را در جبهه های حق علیه باطل گذرانده بودند فرصت را مغتنم شمردند ودر گرفتن برگه اعزام از پادگان، گوی سبقت را از یکدیگر ربودند، وجز مادر شهیدان که گفت حالا که شمار می روید من می مانم تا از زن و بچه ها ی شما نگهداری کنم.همه مشتاقانه همه چیز از جمله پست و مقام، زن و بچه و خانواده را ترک و به جبهه شتافتند.
خداوند منان سه گل از گلستان این خانواده را قبول کرد و هر سه در یک لحظه در کنار هم در حالیکه آخرین فشنگ های خود را علیه منافقین به کار گرفته بودند در روی یکی از تپه های مشرف به دشت اسلام آباد به شهادت رسیدند و معبود خویش را با بدن های خونین و قطعه قطعه شده در آغوش کشیدند.
همانگونه که رهبر عزیزمان فرمودند، هر شهیدی پرچم عزت و سرافرازانه این ملت و کشور است. و فرمودند اگر مجاهدت های شهیدان نبود روز های روشن این ملت به شبهای تار قبلاً برمی گشت.
فلذا در این روز که سالگرد شهیدان ماست و در حقیقت سالگرد عاشورای شهیدان است باید با شهیدان پیمانی وثیق ببندیم که پاسدار راه امام شهیدان و ولایت و امامت مسلمین باشیم و صادقانه خود را و مسئولیت و پست های خود را وام دار شهیدان بدانیم.
البته پاداش شهیدان و مجاهدت و صبر و ایثار خانواده شهیدان با خداست و خداوند بهترین پاداش دهندگان است.
اما کسانی هستند بدون اینکه مجاهدتی در انقلاب و جنگ داشته ویا توفیق شهادت یا جانبازی و ایثارگری در راه خدا در خانواده آنها باشد و بدون اینکه در طول 8 سال دفاع مقدس حتی خاری بر چشمان آنها، زن وبچه ها و خانواده آنها رفته باشد. اما به برکت خون شهیدان و مجاهدان راه خدا به کیمیا وچه جایگاهی رسیده اند و با شگفتی طلبکارانه تر از بقیه، شرم گینانه بر علیه خانواده شهیدان اظهار وجود می کنند که قطعاً ملت حساب آنها را از مجاهدان حقیقی جدا خواهد کرد و خداوند نیز همواره در کمین فرصت طلبان خواهد بود.
مادر شهیدان مظفر که خود قبل از انقلاب مجاهدی نستوه بود و فرزندانی انقلابی تربیت کرد و پس از انقلاب در طول 8 سال دفاع مقدس در تشویق فرزندانش به جهاد مقدس پیشگام بود و خود نیز 18 ماه از عمر پر برکت خویش را در جنوب کشور در پشتیبانی و حمایت از مجاهدان اسلام گذرانده است در 5 مرداد 67 13سه فرزند خود در راه خدا و پاسداری از نظام ومملکت ومردم هدیه کرد ، امروز نیز روز 5 مرداد 1399 در معامله دیگر با خدا، به اندازه توان خود با مشارکت در امر مدرسه سازی جایی که مسئولیت تربیت و انسان سازی را بر عهده دارد به خیل جامعه خیرین مدرسه ساز پیوست . مردم غیور ایران و جامعه خیرین مدرسه ساز بعد از جنگ تحمیلی ، بهترین جهاد را حمایت از آموزش و پرورش و جهاد مدرسه سازی دانستند و با اهدای اموال خود در این راه مقدس گامی مؤثر در پیشبرد اهداف والای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برداشته اند انشالله با توسعه مشارکت های مردمی یکا یک ما در امر مدرسه سازی در جهادی دیگر سهیم شویم.»
