حدود ۸ ماه به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و پایان کاری دولت تدبیر و امید مانده، شاید در پیچوخم حواشی انتخابات ریاست جمهوری به نظر بیاید که اصلاحطلبان هیچ برنامهای برای انتخابات ۱۴۰۰ ندارند، اما نامهایی از افرادی نام آشنا به گوش میرسد، افرادی که نامشان از دل اصلاح طلبان بیرون میآید؛ البته این افراد برای بار اول نیست که اسمشان مطرح میشود.
افرادی همچون اسحاق جهانگیری و محمدرضا عارف که چندین سال است در سکوتی مبهم و فراموشنشدنی به سر میبرند؛ اینها سیاسیونی هستند که تا حدودی عزم خود را برای کاندیدا شدن در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ جزم کردهاند، البته مصاحبههای فراوانی در ارتباط با برنامههای این دو مسئول منتشر شده، که جالبترین آن مربوط به ۲۴ شهریور امسال است. عزت الله تقواییان فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با یکی از رسانهها اعلام کرده که «شنیده ام عارف و جهانگیری فعالیت انتخاباتی خود را آغاز کرده اند، اما این در حالی است که اقدامات آنها فردی و بدون هماهنگی و برنامه ریزی تشکیلاتی انجام شده است».
چندین سال است که اصلاح طلبان اسحاق جهانگیری را بخش مهمی از کابینه روحانی میدانند، اما شاید این سوال مطرح شود دولتی که شاید اصولگرا است، چطور میشود که بخشی از کارنامه آن را به اسحاق جهانگیری گره زد؟
البته شاید به همین دلیل باشد که اقدامات تبلیغاتی جهانگیری در فضایی کاملا فردی و بدون در نظر گرفتن تشکیلات در حال انجام است، اما در این میان نظرات متفاوتی برای مطرح شدن نام او در انتخابات ۱۴۰۰ وجود دارد، یکی از آن نظرات، نظر اسماعیل دوستی فعال اصلاحطلب است که میگوید: «به نظرم جهانگیری میتواند گزینه مناسبی باشد»، اما در ادامه علی صوفی یکی دیگر از فعالان اصلاحطلب معتقد است که «با توجه به عملکرد دولت روحانی و نارضایتیهای عمومی نسبت به این دولت و اینکه جهانگیری نیز بخشی از دولت است اثری منفی بر او میتواند داشته باشد».
در این راستا، شکی نیست که اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور یکی از چهرههای شناخته شده در گروه اصلاحطلبان است، اما به گفته برخی کارشناسان، با توجه به وضعیت فعلی کشور و گلههایی متعدد از دولت روحانی آیا این امکان وجود دارد که جهانگیری با گذشته خود منهای سالهای اخیر به میان افکار عمومی وارد شود؟ این سوالی است که تا چند ماه آینده باید منتظر پاسخ آن بمانیم.
همچنین لازم است که اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری که در پیشرو داریم چند برابر بیشتر از قبل از ظرفیت خود استفاده کنند تا کاندیدای مورد نظر خودشان را از تمامی ابعاد مورد بررسی قرار دهند، زیرا کوچکترین چالش و حاشیه میتواند بازی انتخاباتی آنان را متلاشی کند.
محمدرضا عارف فردی است که از آن با نام رئیس مستعفی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان یاد میکنند، اما در حال حاضر عزم خود را جزم کرده تا سوار بر قطار انتخاباتی ۱۴۰۰ شود و عنوان خود را در سکوت و البته هالهای از ابهام به طور ناگهانی تغییر دهد؛ این در حالی است که فرید مدرسی فعال رسانهای چند ماه پیش در توئیتی اعلام کرد که «آقای محمدرضا عارف فعالیتش را برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ آغاز کرده؛ رئیس کمپین انتخاباتی او هم آقای محمدرضا تاجیک است».
البته حضور عارف در انتخابات ۱۴۰۰ به دور از ذهن هم نیست، زیرا او در دو انتخابات سالهای ۹۲ و ۹۶ نامزد انتخابات ریاستجمهوری شد و حتی توانست از فیلتر شورای نگهبان هم عبور و در مناظرههای تلویزیونی هم شرکت کند و این نشان میدهد که ظاهرا سودای رسیدن به پاستور برای عارف پایان نیافته و به دنبال نقش آفرینی در سطوح بالاتر سیاسی است، البته چندی پیش هم گروه رسانهای امید، نزدیک به محمدرضا عارف گزارش تصویری منتشر کرد تا به این پرسش پاسخ دهد که «چه کسانی از احتمال حضور محمدرضا عارف در این انتخابات بیمناکاند».
در ادامه مهدی آیتی فعال اصلاحطلب اظهار کرده که اصلاحطلبان شانس زیادی برای آینده نزدیک و انتخابات ۱۴۰۰ ندارند و اگر آنها از آقای عارف حمایت کنند، او رأی بسیار کمی کسب خواهد کرد و این نه تنها به شخصیت آقای عارف لطمه و آسیب میرساند، بلکه به حیثیت و اعتبار چندین ساله اصلاحطلبان هم خدشه وارد خواهد کرد».
افزون بر این، به گفته تعدادی از کارشناسان و فعالان سیاسی، عملکرد ضعیف عارف در مجلس و شورای عالی سیاستگذاری به قدری در کاهش جایگاه اجتماعی و حزبی او نقش داشته که حضور او در انتخابات ۱۴۰۰ نمیتواند خطر جدی برای سایر نامزدها محسوب شود و احتمالا او به عنوان یک نامزد پوششی وارد این عرصه خواهد شد.
پرونده انتخابات موضوعی است که هیچگاه بسته نمیشود و ممکن است در همین روزها که حال و هوای کاملا انتخاباتی داریم خبرهایی شنیده شود که در لحظه اول تنها تعجبی را به همراه خود داشته باشد، اما ضروری است که هر کدام از سیاسیون آشنا یا غیر آشنا که قصد محک زدن شانس خود در انتخابات ۱۴۰۰ را دارند، با کارنامهای درخشان و قابل اثبات وارد میدان شوند، زیرا با توجه به وضعیت کنونی جامعه، مردم بیش از پیش به رئیس جمهوری نیاز دارند که تمامی وعدهها و شعارهایش در قالب عمل بیان شود و بتواند واژهای مهم و اساسی را در درون مردم پرورش دهد، واژهای به نام اعتماد که چند صباحی هست خبری از آن نیست!