سرویس تجسمی هنرآنلاین: سمپوزیوم ایده ماشه در موزه هنرهای معاصر کیش در حال برگزاری است. ساحل ماشه یک منطقه تاریخی و از مهمترین و زیباترین ساحلهای جزیره کیش است که از زمانهای دور محل سکونت اهالی جزیره بوده و به همین دلیل از نظر تاریخی و فرهنگی جایگاه مهمی برای ساکنان کیش دارد.
در اوایل دهه هفتاد ساخت اسکلهای در این ساحل آغاز شد، اما این پروژه به دلایلی ناتمام ماند و اسکلت فلزی پایههای آن درون دریا بلااستفاده ماند. با توجه به اینکه این اسکلتها منظره ساحل را مختل کرده است، شرکت عمران، آب و خدمات منطقه آزاد کیش تصمیم به برگزاری نخستین سمپوزیوم ایده طراحی مجسمه ساحل ماشه گرفت و در تیرماه ۹۹ شورایی تشکیل شد و در این شورای سیاستگذاری، قرار بر این شد که به تعدادی از هنرمندان مجسمهساز فرصتی داده شود تا با هماندیشی و همفکری اقدام به ساخت اثری کنند که بتواند این فضا را تغییر دهد.
شورای سیاستگذاری این رویداد ۱۵ هنرمند را برای این پروژه دعوت به کار کرد و آنها در تیرماه با سفری به کیش با قابلیتها، امکانات و کاستیهای فضا آشنا شدند. پس از آن در جلساتی که در تهران برگزار شد هنرمندان به بیان ایدههای خود پرداختند و در نهایت پس از سه ماه زمان آن رسید که در مهرماه ۹۹ هنرمندان طرحهای مطالعاتی خود را به صورت استیتمنت، شیت و ماکت برای ارائه به موزه هنرهای معاصر کیش بیاورند.
با توجه به اینکه ساحل ماشه، مکانی خاطرهانگیز و نوعی پاتوق برای ساکنان جزیره کیش و مردم بومی این منطقه است، به همین دلیل مرحله ارائه ایدهها نیز در کیش انجام شد تا اهالی و کارشناسان این شهر هم بتوانند امکان دیدن ماکتها را داشته باشند.
این ساحل محل زندگی بومیان جزیره و صیادان مروارید بوده اما در سال ۴۹ آنها به اجبار از این منطقه کوچ داده شدند تا ساحل ماشه تبدیل به ساحل توریستی شود. یکی از ویژگیهای ساحل ماشه مسجدی است که ۱۲۰ سال پیش توسط یک صیاد مروارید بنا نهاده و در طول سالها توسط سایر مردم تکمیل شده است. درباره این بنا که در سال ۷۷ به ثبت ملی رسید، گفته میشود که صیادان مروارید پیش از رفتن به دریا به این مسجد رفته و برای کسب روزی دعا میکردند.
در این سمپوزیوم ۹ طرح توسط ۱۵ هنرمند ارائه شده است و در نهایت یک اثر برای اجرا در ساحل ماشه انتخاب میشود. برگزیده نهایی با پنج رای مشخص میشود که از این میان ۴ رای متعلق به داوران است و یک رای نیز برآیند نظرات هنرمندان شرکت کننده درباره آثار یکدیگر است.
ارائه هنرمندان شرکتکننده در سمپوزیوم با حضور جمعی از مسئولان جزیره کیش؛ محمود محرومی عضو شورای سیاستگذاری؛ احسان گرایلی دبیر سمپوزیوم و داوران این رویداد آغاز شد. از میان ۴ داور این سمپوزیوم مجید ملانوروزی در جلسه حضور نداشت و حمید سوری و مهرداد ایروانیان از طریق اسکایپ و پوریا جهانشاد با حضور در سالن، شنونده صحبتهای هنرمندان بودند و در مواقع نیاز سوالاتی را مطرح میکردند.
نخستین ارائه به مونا آقابابایی و محمد سلیمانی اختصاص داشت که از اصفهان با اثری به نام "بوم" در این سمپوزیوم شرکت کردند. آقابابایی با بیان اینکه ساکنان کیش هر روز مدتی را در این ساحل سپری میکنند گفت: بر این اساس ساخت سازهای برایم اهمیت پیدا کرد که بتواند ساکنان اصلی شهر را درگیر کند. به کیفیت زمان و این مسئله فکر میکردم که یک فضا چگونه میتواند ذهن را درگیر کند و درعینحال المانی که تولید میشود تداخلی با فضا نداشته باشد. در طراحی ما به معماری بومی توجه شده و المانهایی از مسجد ماشه در این طرح استفاده شده است. برای من تجربههای بلندمدت ساکنین جزیره مطرح بود و قصد نداشتیم مکانی زیبا برای حضور کوتاهمدت و سلفی گرفتن ایجاد کنیم. با توجه به اینکه این ساحل یکی از مناطق گذر پرندگان مهاجر است به این نکته هم توجه شده است که این سازه میتواند محل اسکان موقت این پرندگان باشد. همچنین از کشتیهای بادبانی قدیمی به نام "بوم" الهام گرفتهایم و نشانههایی از داربستهای آنها در این طرح وجود دارد.
پس از آن محسن رافعی درباره اثر خود با عنوان "باغ ایرانی" گفت: اسکله دروازهای برای ورود به جزیره است و من از این اسکله نیمهتمام به یک باغ ایرانی رسیدم. در طرح من روی پایههای اسکله، درختان حرا که بومی منطقه هستند و میتوانند از آب دریا تغذیه کنند قرار میگیرد. همچنین یک مسیر معلق پیرامون پایهها قرار میگیرد که کاملا شفاف است و آنچه برایم اهمیت دارد این است که این مسیر از ساحل دیده نشود و تنها چیزی که از ساحل به چشم میآید همان درختان باشد. این اثر کاملا دعوتکننده است و مانند یک باغ از مخاطب دعوت میکند تا به درون آن قدم بگذارد و آدمهایی که وارد این مسیر شفاف میشوند احساس میکنند روی آب قدم میزنند.
شهریار رضایی نیز درباره ویژگیهای اثر خود توضیح داد: چالشی که این پروژه برای ما داشت این بود که با جامعهای از مخاطبین چندگانه مواجه هستیم، زیرا این شهر با همه شهرهای دیگر متفاوت است و گفته میشود که تنها دو درصد از ساکنان کیش مردم بومی آن هستند. از ابتدای قرار گرفتن در ساحل ماشه و دیدن آن فضا واژههایی مانند زمان، عشق، ناتمام، عبث و... به ذهنم رسید. پس از آن سعی کردم یک پروژه جدید را در موقعیت مکانی یک پروژه قدیمی قرار دهم و انطباق آنها برایم اهمیت داشت. توده اول تعدادی ستون است که با هیچ قانون مرمتی ارزش حفظ و نگهداری ندارد، اما مردمی که اینجا میآیند از آن خاطره دارند و نمیتوانیم آنها را حذف کنیم. بنابراین توده دیگری به این محل اضافه کردم که شامل دو فیگور انسانی است که بسیار مغموم و افسرده هستند و بر این اتفاق عبث و ناتمام صحه میگذارند. حلقه بزرگی که از ساحل تا دریا و پایههای اسکله کشیده شده است این دو پیکر را به هم پیوند میدهد و بر اثر بالا آمدن آب، روی حلقه پوشیده شده و بنابراین حدفاصل دو مجسمه از بین میرود. ارتباط میان توده قبلی و توده جدید نشاندهنده دو دنیای موازی است و مخاطب میتواند تصمیم بگیرد کدام یک را ببیند.
در ادامه این جلسه مهدی جعفر رجبی درباره طرح خود گفت: وقتی وارد این سایت شدم همهچیز برایم دراماتیک بود و حسی شبیه یک موقعیت رها شده، فقدان و از دست دادن را برایم به وجود میآورد. سعی کردم این پروژه را یک اثر پابلیک آرت ببینم و در این راستا، تاریخ و جغرافیا برایم اهمیت زیادی داشت. البته مقصود من از تاریخ نگاه به گذشته نیست، بلکه حال و آینده را در نظر دارم. در این طرح سعی کردم جوهر فقدان را به رویا ارتقاء دهم و امکان تخیلپردازی در امتداد ساحل را ایجاد کنم. در این طرح ستونهای نیمهکاره اسکله را امتداد داده و به سمت آسمان بردم و در بالا آنها تبدیل به رواق شدهاند. یک رمپ نیز از ساحل آغاز شده و از زیر یکی از رواقها عبور میکند. این اثر تجربهای مانند دیدن معماری باشکوه ایرانی برای مخاطب ایجاد میکند و درعینحال جنبه نقادانه به این موضوع دارد که بناهای این جزیره میتوانست به شکل دیگری و بسیار بهتر ساخته شود اما این اتفاق رخ نداده است.
پس از آن نوبت به گروه صفر رسید که شامل علی هنرور، سینا ممتاز، ثمر صارمی، محمد بخشی و مهسا احسنی است. این هنرمندان که پس از بازدید اولیه از سایت پروژه تصمیم به انجام کار گروهی گرفتهاند اثری با عنوان "گذرگاهی برای نگذشتن" ارائه کردند که معرفی آن توسط مهسا احسنی و علی هنرور به این شکل انجام شد: آنچه در این ساحل وجود دارد هویت این منطقه است و ما نمیخواهیم این هویت را از آن بگیریم. در این طرح گذرگاهی در اطراف پایههای اسکله ایجاد میکنیم اما برای ساخت این گذرگاه هیچ ماده اضافی به طبیعت آورده نمیشود، بلکه از مواد بازیافتی و طبیعی استفاده میکنیم تا یک گذرگاه معلق بسازیم. حصیربافی یکی از سنتهای قدیمی منطقه است و از حصیربافان محلی دعوت میکنیم تا مقدار زیادی حصیر ببافند. با جمعآوری بطریهای پلاستیکی به پاکسازی طبیعت کمک میکنیم و سپس این بطریها در کنار هم قرار گرفته و اطراف آنها با حصیر پوشیده میشود تا بلوکهای بزرگ و سبکی به وجود آید. بلوکهایی که به این شکل ساخته شده در کنار هم قرار میگیرد و باعث میشود که یک پل معلق ساخته شود. همچنین یک کشتی بادبانی قدیمی به عنوان "بوم" در این منطقه قرار میگیرد و مانند مجسمهای است که مردم میتوانند در آن رفتوآمد کنند. هدف ما این است که هیچ قایق موتوری به اسکله و ساحل نزدیک نشود و تنها قایقهای حصیری که روزگاری در این منطقه وجود داشتند بتوانند در محل حضور داشته باشند.
پس از آن آرش غنچهپور درباره طرح خود با نام "بازگشت کشتی مروارید" توضیح داد: دریا را به مثابه بستر تخیل و جادو در نظر گرفتم زیرا در میان مردم جنوب افسانهها و داستانهای فراوانی وجود دارد که یک تصویر رویاگونه از دریا ایجاد میکند. از این منظر دریا یک گنجینه بزرگ از اسرار و تخیل است. طرح من یک شماتیک ساده از کشتی است و این کشتی از پنل های بسیار کوچک استیلهای درخشان تشکیلشده است که به شکل فلسهای ماهی و دانههای مروارید هستند. این اثر از حدود ۳۰ هزار قطعه دایره کوچک تشکیل میشود و مانند یک توده ابری از سطوح درخشان کوچک دیده میشود.
بیژن غنچهپور نیز درباره طرح خود گفت: زمینه آسمان و دریا باعث میشود این شیوه خطی و دو بعدی بتواند کاملاً اطلاعات مورد نظر را به بیننده منتقل کند. در فضای شهری امکان دیدن اثر حجمی از زوایای مختلف وجود دارد و به همین دلیل کارها به صورت سهبعدی ساخته میشوند، اما در این محل با توجه به اینکه خط ساحلی است و برای مخاطب فاصله و قاببندی ایجاد میکند، احساس کردم که انجام طراحی سهبعدی دادن اطلاعات اضافه به مخاطب است. با نورپردازی هوشمند این امکان فراهم میشود که در مواقع گوناگون چند المان روشن و تعدادی خاموش شوند و این مسئله باعث تحریک تخیل بیننده میشود تا ارتباط میان آنها را پیدا کرده و داستانی برای آنها به وجود بیاورد. احساس میکنم مخاطبان جدی این کار کودکان هستند چون تخیل قویتری دارند، اما بزرگسالانی هم که بتوانند از رابطه میان عناصر برای خود داستان درست کنند میتوانند مخاطبین کار باشند.
پس از آن رضا هادیانی از نیشابور به ارائه طرحی پرداخت که با همراهی پدرش میثم هادیانی شکل گرفته است. هادیانی درباره این اثر گفت: قصد ما این بود که طرحی ارائه دهیم که منحصراً مختص به همین ساحل باشد و فقط در این مکان با توجه به المانهای موجود، امکان اجرا داشته باشد. فرم کلی این طرح همانند یک صدف است و در نقطه جلوی آن پیکره انسانی قرار دارد که از بومیان سختکوش منطقه و صیاد مروارید است. خطوط تشکیلدهنده صدف در یک نقطه به هم میرسند که رو به مسجد ماشه دارد. با توجه به حضور همیشگی مردم در این ساحل، بر روی این سازه نیز محلی تعبیه شده است که میتواند محل دیدارهای مردم و یا برگزاری رویدادهای مختلف باشد.
بهداد لاهوتی یکی دیگر از هنرمندان شرکتکننده در این سمپوزیوم است که طرحی با عنوان "زیستگاه" را ارائه کرده اما امکان حضور در جلسه را نداشت و تنها استیتمنت و ماکت آثار او در این جلسه به نمایش درآمد و با ارسال یک مدلسازی ۳۶۰ درجه برای داوران سعی کرد معرفی کاملی از اثر ارائه دهد.
اثر برگزیده سمپوزیوم ایده ساحل ماشه ۲۷ مهرماه پس از جلسه داوری معرفی میشود.