اقتصاد مقاومتی چهارمین مفهومی است که طی 50 سال گذشته کمک کرده که مساله توسعه از یک مقوله خاص برای گروهی از کشورها تبدیل به یک مساله جهانی شود.اقتصاد مقاومتی دارای پیچیدگی های خاصی است و باید به اندازه پیچیدگیهایی که این اقتصاد دارد، برای آن زحمت بکشیم.در اقتصاد مقاومتی باید به دو مهم توجه ویژه داشت؛ اول اتخاذ راهبردهایی برای مهار آسیبها و دوم اغتنام فرصتها و ما در اقتصاد ایران از بخش دوم اقتصاد مقاومتی یعنی اغتنام فرصتها غافل ماندهایم.ما مي بايست عنصر اغتنام فرصتها را در مفهوم اقتصاد مقاومتی مورد توجه ویژه قرار دهيم. در اقتصادهای رانتی معمولا بزرگترین فاجعهها از طریق از بین بردن فرصتها اتفاق میافتد و در اقتصاد مقاومتی باید از تهدیدها هم فرصت ساخت، نه اینکه فرصتها را هم از دست داد.
خوشبختانه و يا متاسفانه از سال 1384 به بعد شاهد بیسابقهترین جهشها در بخش درآمدهای ارزی ایران در طول تاریخ این کشور بودیم و این شوکی بود که به اقتصاد ایران وارد شد که ما می بایست از آن استفاده میکردیم، اما نه تنها هیچ بهرهای از آن نبردیم، بلکه شرایط اقتصادی کشور بسیار بدتر هم شد.
شوک بزرگ دیگری که به اقتصاد کشور وارد شد مسئله تحریمها بود. رییس جمهور وقت تحریمها را بزرگترین موهبت برای کشور میدانست و حتی برای آن جشن هم گرفت، اما بعد از شش ماه که آثارش ظاهر شد، شاهد انشقاق در طیف متحدان دولت قبل بودیم.
بر اساس پژوهش انجام شده در ماههای میانی سال 1384خالص حساب سرمایه در ایران منفی 200 میلیون دلار بود، اما خالص حساب سرمایه در سال 1389 به منفی 25 میلیارد دلار رسید. یعنی در یک دوره کمتر از 10 ساله خروج سرمایه از ایران 125 برابر شد.
با اين تفصيل نباید در موضوع جذب سرمایهگذار خارجی دچار رویاپردازی شویم، چراکه سرمایهگذاران خارجی عقب ماندگان ذهنی نیستند.
بر اساس نتایج تحقیقی در مرکز آمار ایران در سالهای 1385 تا 1391 کسری بودجه خانوارهای ایرانی 4.5 برابر شده است. براساس نتایج یک پژوهش مصرف سرانه گوشت قرمز در بین خانوارهای ایرانی در سال 1383 معادل 60 کیلو بوده که در سال 1391 به 41 کیلوگرم کاهش یافته است. همچنین مصرف شیر از 211 لیتر در سال 1383 به 134 لیتر در سال 1391 رسیده است. مصرف برنج نیز از 180 کیلو در سال 1383 به 131 کیلو در سال 1391 رسیده و مصرف سرانه نان نیز از 506 کیلو در سال 1383 به 347 کیلو در سال 1391 رسیده است.
این شرایط در حالی است که میانه سنی جمعیت ایران هنوز کمتر از 25 سال است. یعنی 50 درصد مردم ایران در سنین رشد هستند که این کاهش مصرف خانوار آنها، علائم نگران کنندهای در آینده به کشور تحمیل خواهد کرد.
این همان دورهای است که قرار بود نفت سر سفرهها بیاید. من از این شرایط به عنوان مدارای نجیبانه مردم ایران با فقر یاد میکنم.
در دوره سالهای 1386 تا 1393 بالغ بر یک هزار میلیارد دلار از طریق درآمدهای نفتی به اقتصاد ایران اضافه شده است، اما آمارها نشان میدهد که دراین دوره حتی یک نفر هم شاغل به کشور اضافه نشده است.
اين آمار نشان مي دهد كه تاكنون 97 درصد پیشبینیهای منتقدان اقتصادی دولت قبل درست از آب درآمده است و اين نشان دهنده اين است كه دانش اقتصادی کافی در کشور وجود دارد و فقط کافی است آنها را به کار گیریم.