در شرایطی که به نظر میرسد عاقلانهترین کار در شرایط فعلی پافشاری بر بازگشت یکباره به برجام و تاکید بر برداشته شدن تمام تحریمها به صورت یکجا است، مطرح کردن طرح بازگشت مرحله به مرحله برای جلب نظر آمریکاییها تنها یک اقدام سیاسی برای ایجاد دوقطبی در جامعه و تأثیر گذاری بر انتخابات سال 1400 خواهد بود.
گروه بینالملل خبرگزای فارس – مهدی پورصفا: برجام را میتوان از جالبترین موضوعات برای بررسی در سالهای آینده توسط دانشجویان روابط بینالملل دانست. توافقی که تقریباً هیچ چیز جز یک نام از آن باقی نمانده و همه در حال دعوا بر سر حواشی پیرامونی آن هستند.
درباره ایران به عنوان اصلیترین ذینفع برجام نیز این توافق مدتهاست که مرده است. ایران عملاً کوچکترین نفعی از لغو تحریمهای برجام نبرده و درگیر تحریمهای چند لایهای است که از دوران ترامپ علیه ایران بنیان گذاشته شده است. با این حال برگشت دولت بایدن و زمزمه بازگشت احتمالی به برجام سبب شده تا منافع سیاسی چنین اقدامی برخی گروهها و جریانهای سیاسی در داخل ایران را به تکاپو بیندازد؛ روندی که میتواند بحث ماجرای بازگشت به برجام را از یک تصمیم منطقی به یک دو قطبی سیاسی تبدیل کرده و ضربات سنگینی به منافع ایران وارد کند. به طور حتم عواید استفاده از این دو قطبی نیز مربوط به بحثهای سیاسی است چرا که در مورد برجام کوچکترین آوردهای برای کشور نخواهد داشت.
* کشمکش ایران و آمریکا بر سر یک تصمیم
دولت بایدن پیش از شروع کار خود در 20 ژانویه سال 2020 و از زمان پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چه در تبلیغات انتخاباتی و چه در اعلام رسمی مواضع خود بارها و بارها بر ضرورت بازگشت به برجام تاکید کرده است.
با این حال از آنجا که بر اساس یک مثل انگلیسی، «شیطان در جزییات است»، به نظر میرسد نگاه دولت بایدن تفاوت اساسی با نگاه ایران برای بازگشت به برجام دارد. اساساً درک آمریکاییها از اوضاع داخلی ایران متناسب با شرایطی است که قبل از آبان ماه سال 98 در ایران حاکم بود. وضعیتی که نقطه شروع آن رویدادهای سال 98 و آشوبهای ناشی از سهمیهبندی بنزین بود. کشوری که به شدت تحت فشار اقتصادی ناشی از تحریمها و همهگیری کرونا بود و به زعم طرف آمریکایی میتوان با چند امتیاز ناچیز از جمله به جریان انداختن وام صندوق بین المللی پول و آزادسازی منابع محبوس شده ایران در سایر کشورها امتیازات جدی از آن گرفت.
ایده بازگشت چند مرحلهای به برجام اساساً نتیجه همین دیدگاه به وضعیت داخلی ایران بوده که به نظر میرسد از ابتدا مدنظر تیم سیاست خارجی بایدن بوده است. صرفنظر از این که سایر پروندههای سیاست خارجی آمریکا از جمله روابط با چین و روسیه نیز میتواند بر روی پرونده هستهای ایران تاثیرگذار باشد و باید تعیین تکلیف شود.
در مقابل ایران تلاش کرد تا اساس این محاسبه را تغییر دهد. مهمترین اقدام ایران طرح راهبردی مقابله با تحریمها است که هدف از آن کاهش هر چه بیشتر تعهدات برجامی برای تغییر توازن موجود در این پرونده است.
آغاز غنیسازی 20 درصدی در فردو، افزایش تعداد ماشینهای غنیسازی در سایت نظنز به خصوص ماشینهای غنیسازی IR-2 و کاهش بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی همگی اقداماتی است که در همین راستا انجام شده است.
با گذشت نزدیک به 2 ماه از آغاز کار دولت بایدن به نظر میرسد تا حدودی راهبرد ایران در وادار کردن واشنگتن به تفکر دوباره در خصوص رویکرد برجامیاش موثر بوده است اما در طرف مقابل به نظر میرسد که برخی بازیگران درباره موضوع برجام مواضعی دارند که سیگنالهای غلطی را به طرف مقابل ارائه میکند.
* چرا برداشت یکباره تحریمها بهترین راهحل در شرایط فعلی است
ایران از همان ابتدا تصمیم گرفته است که به صورت بنیادین بحث بازگشت به برجام را در قالب بازگشت یکباره انجام دهد، دقیقاً بر خلاف راهبردی که آمریکاییها از همان ابتدا مد نظر داشتند. این تصمیم به صورت دقیق از آنجا که ناشی میشود که برداشت مرحلهای تحریمها از نظر فنی پروسه مزبور را به یک خاکریز چندلایه تبدیل خواهد کرد که آمریکاییها برای گذر از هر کدام از آن طلب امتیازات تازهای خواهند کرد.
از سوی دیگر ماهیت برخی از برچسبهای تحریمی بهگونهای است که تا زمان برداشته شدن آنها امکان بهرهمندی از ایران از سایر معافیتها وجود ندارد. از همین رو در ماههای پایانی دولت ترامپ، وزارت خزانهداری آمریکا طیف وسیعی از شرکتها و مؤسسات ایرانی را با برچسب «تروریسم» بار دیگر تحریم کرد. این تحریمها سبب میشود تا ضمن محدود شدن استفاده ایران از معافیتهای بشر دوستانه در مورد مواردی همچون دارو و مواد غذایی، برداشتن آنها مستلزم هزینه سیاسی بالایی برای دولت بایدن باشد.
به همین دلیل دولت بایدن با سختگیری بیشتر به ایران به دنبال این است تا با جذب حزب جمهوریخواه، یک توافق دو حزبی را برای بازگشت به برجام شکل دهد.
سختگیری دولت بایدن به گونهای است که «جرد کوشنر» مشاور و داماد ترامپ در یادداشتی رویکرد دولت بایدن را ادامه رویکرد خود دانسته است. طبیعی است که ادامه یافتن چنین موضعی میتواند دولت بایدن را در تحت فشار قراردادن ایران برای دریافت امتیازات بیشتر نیز یاری دهد. با چنین موضعی بدیهیترین و عقلانیترین تاکید بر روش بازگشت یکجا به برجام و افزایش تدریجی و آرام ظرفیتهای هستهای است.
* طرح بازگشت مرحله به مرحله
با وجود این که تقریباً اجماع جدی در بین تمام تحلیلگران و نهادهای دستاندرکار پرونده هستهای ایران برای اجرای چنین راهبردی وجود دارد اما فشار انتخاباتی سبب شده تا برخی جریانها به دنبال یک راه میانبر برای بازگشت دوباره به برجام باشند.
این راه میانبر همان قبول بازگشت مرحله به مرحله به برجام مطابق با نظر غرب است و عملاً تمام دستآوردهای ایران در چند ماه اخیر را بر باد خواهد داد. این بازگشت مرحله به مرحله این امیدواری را در برخی جریانها ایجاد میکند که تمایل طرف آمریکایی برای بازگشت سریعتر به برجام برانگیزد. طبیعتا بازگشت سریع آمریکاییها به برجام بر اساس طرح جزء به جزء بر خلاف بازگشت یکباره به برجام است. مطرح شدن این طرح عملا نوعی سیگنال به طرف مقابل درباه وجود یک دوقطبی سیاسی در داخل ایران است. این دوقطبی نهتنها بحث بازگشت آمریکاییها را به برجام تسریع نخواهد کرد بلکه واشنگتن را برای دریافت امتیازات بیشتر از ایران علاقمند خواهد کرد کمااینکه در گذشته ارسال چنین سیگنالهایی سبب شده تا طرف مقابل برای دریافت امتیازات بیشتر از ایران حریصتر شود. البته ایران رسما اعلام کرده است که علاوه بر بازگشت به برجام مطالبات دیگری همچون دریافت خساراتی که با برگشت تحریمها به آن وارده شده نیز دارد.
* امکان تشکیل فضای دوقطبی در جامعه با طرح بازگشت مرحله به مرحله به برجام
آمریکاییها بارها ادعا کردهاند که آمادهاند بر سر میز مذاکره با ایران نشسته و طرحهای ارائه شده از طرف تهران را مورد بررسی قرار بدهند. صرفنظر از اشتیاق دروغین آمریکاییها برای مذاکره با ایران اجرای طرح گام به گام به این معنا خواهد بود که ایران از مواضع اصولی خود درباره بازگشت به برجام عقب نشسته است.
چنین اتفاقی میتواند دینامیسم سیاسی بر سر پرونده برجام را در داخل به طور کامل به هم بریزد و یه یک شکاف بزرگ و یا دو قطبی سنگین منجر شود. در یکسو بازیگرانی که به دنبال اجرایی کردن این طرح خواهند بود و در سوی دیگر کسانی به دلایل کاملاً منطقی با آن مخالفت خواهند کرد.
چنین اتفاقی بحث برجام را از یک موضوع خارجی به یک درگیری داخلی تبدیل کرده و آمریکا را از موضع متهم در ماجرای برجام خارج میکند. ایجاد چنین دوقطبی قطعا بر رفتار آمریکاییها هم تاثیر خواهد داشت.
در مورد انگیزه پیشنهاددهندگان چنین طرحی میتوان تحلیلهای مختلفی را ارائه داد اما با توجه به نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 انگیزههای سیاسی در ارائه پیشنهاد این طرح نقش اساسی دارد. برجام هماکنون یکی از متغیرهای اساسی در نحوه قضاوت جامعه ایرانی است و نمیتوان انتظار داشت که به این زودیها از دور خارج شود.
* آمریکا انگیزهای برای فروپاشی برجام ندارد
مقاومت در مقابل آمریکاییها تاکنون منافع فراوانی برای کشور داشته است. با قاطعیت میتوان گفت که شرایط فعلی از حساسترین برهههای تاریخ روابط ایران و آمریکا علیالخصوص در ماجرای برجام است.
اگر تحلیل فوق درست باشد و انگیرههای سیاسی و داخلی در مطرح کردن طرح بازگشت گام به گام به برجام نقش داشته باشند میتوان گفت پیشنهاد چنین طرحی بدترین انتخاب ممکن در شرایط فوق است. اساساً به میان کشیدن متغیرهای داخلی در بازی سیاست خارجی جزو مواردی است که نمونههای عبرتانگیز فراوانی از آن طول تاریخ جهان و حتی ایران وجود دارد.
با قاطعیت میتوان گفت در شرایط فعلی بهترین اقدام ممکن تاکید بر رفع کامل تحریمها و بازگشت یکباره به برجام است. هزینههای بالای فروپاشی برجام احتمال انجام دادن اقدامی از سوی آمریکاییها که نتیجه فوق را داشته باشد را بسیار پایین میآورد.
این طرف ایرانی است که میتواند رفتار آمریکایی را شکل دهد و استفاده از پروسه بازگشت به برجام به عنوان یک ابزار در انتخابات داخلی و ایجاد دوقطبی بزرگترین اشتباه در شرایط فعلی خواهد بود.