باید تا جایی که ممکن است استفاده از تولیدات داخلی را جایگزین
واردات کرد هرچند برای انجام این کار، تامین برخی از پیششرطها لازم است و
این یعنی توانایی ما باید در بهرهگیری از منابع بالا باشد زیرا یک اصل
اساسی و اول است. برای جایگزینسازی تولید داخلی باید ظرفیت جذب بالا باشد
زیرا اگر این ظرفیت ضعیف باشد، طبیعی است که کارها به خوبی پیش نمیرود و
در شرایط تحریم حتی آسیب هم خواهیم دید. این اقدام که به نوعی جایگزین
واردات به جای صادرات است در شرایط تحریم که درآمدهای ارزی کاهش پیدا
میکند و دیگر نمیتوان مانند سالهای گذشته از خارج کالا وارد کرد، معنا
پیدا میکند. اما بحث دیگر اینکه بجای صادرات محصولات دانشبنیان و کالاهای
وابسته به منابع طبیعی باید صدور محصولات متکی به دانش و مغز انسان را
مورد توجه قرار داد اما این آرمان خوب فقط نباید در حد سخن باشد بلکه باید
بتوانیم توانایی رقابت در عرصه جهانی را داشته باشیم و برای داشتن این
توانایی، باید در داخل، کالاهایی را تولید کنیم که از نظر قیمت و کیفیت
قابل رقابت با نوع خارجی باشد.توسعه شرکتهای دانشبنیان یک اولویت و ضرورت
جدی برای کشور است که باید بطور ویژه مورد توجه قرار گیرد و سیاستهایی
شفاف و متناسب با این اولویتبندی داشته باشیم. برای اینکه این اتفاق
بیفتد، هم باید فرآیند انباشت سرمایه در کشور موجود باشد و هم پروژههای
سرمایهگذاری ناتمام برابر استاندارد به بهرهبرداری برسد. نظام مدیریت
بنگاهداری ما باید قوی و کارآمد باشد که نیست بنابراین وقتی پروژهها بیش
از اندازه زمان میبرد، منابع تلف میشود، آنهایی که به بهرهبرداری
میرسد، بجای دو یا سه سال 20 سال طول میکشد و با این شرایط قادر نیستیم
منحنی هزینههای تولیدات را در سطح پایین نگاه داریم تا به تبع آن قیمت
تمام شده پایین بیاید. از این رو وقتی کالای تولیدی مناسب نباشد،
نمیتوانیم رقابت کنیم و همه اینها به همان مساله ظرفیت و ارتقای ظرفیت
جذب برمیگردد.البته واقعیت این است که نگاه جامعه به تولیدات داخلی نگاه
مثبت نیست یک دلیل آن ناشی از خودباختگی فرهنگی است و این نگاه حاکم بر
محیط اجتماعی بیشتر از کیفیت، مارک و برند را پذیرفته، به همین دلیل هم
بسیاری از تولیدکنندگان داخلی نیز کالای تولید خود را با مارک خارجی وارد
بازار میکنند و این یک مشکل جامعهشناسانه و مربوط به خودباختگی فرهنگی
است. اینکه هر کالایی اگر خارجی باشد، بهتر است، باید با کار فرهنگی این
دیدگاه اصلاح شود اما یک دلیل اقتصادی نیز وجود دارد؛ به هرحال بخشی از
تولیدات داخلی به لحاظ کیفیت مقبول نیست و به لحاظ قیمت هم بالاتر است که
این ویژگیها اجازه نمیدهد مصرفکننده به سمت تولید داخلی برود. متاسفانه
تولیدات ما در خیلی از فعالیتها ضعیف است در نتیجه مصرفکننده به سمت کالا
و محصولات خارجی می رود منتهی آن نگاه فرهنگی مزید بر علت میشود و این
رفتار را تشدید میکند. بنابراین اگر بخواهیم تولید داخلی تقویت شود، از یک
طرف تولیدکنندگان را کمک کنیم که تولیدات بهتری داشته باشند و در عین حال
مصرفکنندگان را به تدریج آگاهی و آموزش دهیم تا در شرایط برابر مصرف تولید
داخلی بر تولید خارجی ارجحتر باشد و حتی به درجهای برسیم که تولیدکننده
بدون نگرانی مارک ایرانی را استفاده کند.