کد خبر: ۱۸۶۳۱۶
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۴۰۰ - ۱۵:۲۶
تجارت آنلاین گزارش می دهد
زنگ هشدار پیری جمعیت ایران حالا مدتهاست که به صدا درآمده و دست روی هر تسهیلاتی که می گذاری از وام مسکن تا خرید خودرو به نوعی به ازدواج و فرزند آوری گره خورده است.

افزایش جمعیت با وعده وام و خودرو

تجارت آنلاین: زنگ هشدار پیری جمعیت ایران حالا مدتهاست که به صدا درآمده و دست روی هر تسهیلاتی که می گذاری از وام مسکن تا خرید خودرو به نوعی به ازدواج و فرزند آوری گره خورده است. در این میان دغدغه دولتمردان آینده خطرناکی است که پیری جمعیت برای ما رقم خواهد زد، پرداختی صندوق های بازنشستگی ما هرساله در حال افزایش است یعنی جمعیت بازنشستگان ما سال به سال روبه رشد است، با این روند افرادی که از این صندوق ها استفاده می ‌کنند در حال افزایش و افرادی که بیمه پرداخت می ‌کنند در حال کاهش هستند، یعنی این موضوع به‌ غیر از بحران جمعیتی و نیروی انسانی خود یک بحران اقتصادی هم به دنبال خواهد داشت. البته قانون گذار این مساله را به درستی درک کرده و در اصل29   قانون اساسی به مساله سالمندی اشاره شده که بر اساس آن: «برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، از کار افتادگی، بی ‌سرپرستی، در راه ‌ماندگی، حوادث و سوانح و نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت‌ های پزشکی به ‌صورت بیمه و... حقی است همگانی. دولت مکلف است طبق قوانین از محل درآمد های عمومی و درآمد های حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایت‌ های مالی فوق را برای یک به یک افراد کشور تأمین کند.»

اما چرا با وجود اینکه آمارها فریاد می زنند رشد جمعیتی ایران تا سال 2050 صفر خواهد بود، انگیزه ای برای ازدواج و فرزندآوری در خانواده ها وجود ندارد؟ این مساله تا چه میزان به شرایط اقتصادی و تا چه حد به امید به زندگی در کشور بستگی دارد؟ آیا به صورت دستوری و با با مشوق های کم جان و پیشنهادات بدون پشتوانه می توان مردم را به سمت ازدواج و فرزند آوری هل داد؟ تجارت این بحران نه چندان دور از دسترس را بررسی می کند:

نگاهی به آمار

در جمهوری اسلامی ایران از 40 سال گذشته ساختار جمعیتی تغییر کرده است. سال 70 و 72 دلایل اجتماعی برای تغییر ساختاری جمعیت داشتیم اما تغییرات منفی شکل گرفت و تلاشی برای رفع آن انجام نشد. باید ۷۰ درصد جمعیت هر جامعه را جمعیت مولد تشکیل دهند چرا که گرداننده اقتصاد محسوب می شوند. اکنون جمعیت سالمند کشور به ۸ .۷ درصد رسیده است  اما ۲۰ سال دیگر حدود ۲۱ درصد و ۳۰ سال آینده ۳۰ درصد جمعیت سالمند خواهند بود؛ به طوری که ما جزو ۴ کشور پیر جهان می شویم.

در ۹۷، حدود ۱۲۰ هزار تولد و در سال‌ ۹۸، حدود ۱۷۰ هزار تولد کم شد و تا پایان سال ۹۹ بیش از ۳۰۰ هزار تولد کم شد.   جمعیت مولد در جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر نزدیک ۶۳ درصد است و کشور در ۲۰ تا ۳۰ سال آینده به سرعت به سمتی پیری پیش خواهد رفت ، از طرفی  امکان تامین گروه مولد و مهاجرپذیری را نداریم.   جمعیت مولد در ایران اکنون نزدیک به ۶۲ درصد است، اما اتفاقی که در جمعیت مولد افتاده است این است که این میزان در دنیا با کشور ما فرق می ‌کند، به طوری که جمعیت مولد در اکثر کشور‌های پیشرفته با سواد و مولد هستند، اما این تعریف در کشور ما متفاوت است به شکلی که عنوان می ‌شود هر فردی که در هفته ساعتی کار کند مولد حساب می ‌شود، در حالی که در بازه سن ۴۰ ساله‌ ها ۴۰ درصد این افراد کار دارند که برخی از آن‌ ها نیز کارشان به صورت یدی یا به صورت فعالیت دستی است.

همچنین  آمارهای رسمی نشان می‌دهد که جمعیت سالمندان ایران تا ۲۰ سال دیگر دو برابر می شود. به گفته رییس سازمان بهزیستی، هم اکنون ۸ میلیون و ۳۰۰ هزار سالمند در ایران زندگی می کنند که این تعداد، ۱۰ درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهد در حالی که این نسبت در سال ۱۳۵۰ حدود ۵ درصد بوده است. بر اساس استانداردهای جهانی، سن سالمندی در ایران ۶۰ سال است.

تقریبا ۱۰ درصد جمعیت کنونی کشور را سالمندان تشکیل می‌دهند این در حالی است که در سال ۱۳۵۰ این رقم ۵ درصد بود به عبارتی ظرف ۴۰ سال جمعیت سالمندی دو برابر رشد کرده است اما در بسیاری از کشورهای پیشرفته ظرف ۱۰۰ سال رشد مضاعفی صورت می گیرد به رغم اینکه ما در ۲۰ سال آینده شاهد دو برابر شدن این جمعیت  در کشور خواهیم بود که نسبت جنسی در آمار سال ۱۳۷۵ از ۱۱۶ مرد سالمند، ۱۰۰ زن سالمند وجود داشت که این نسبت از سال ۱۳۸۵ به سمت زنانه شدن جمعیت سالمندی سوق پیدا کرده است به طوری که در سال ۱۳۹۵ از ۹۷ مرد سالمند، ۱۰۰ زن سالمند وجود داشته است.

وضعیت سواد سالمندان در آمار سال ۱۳۵۵، ۱۲.۹ درصد از سالمندان با سواد بودند که این رقم در سال ۱۳۹۵ به ۴۶.۴ درصد رسیده است که پیش ‌بینی می ‌شود در سال‌ های آتی افزایش قابل توجهی داشته باشد؛ پنجره جمعیتی زمانی اتفاق می ‌افتد که دو سوم جمعت موجود در کشور سن مولد (۱۵ تا ۶۵ سال) باشد که این فرصتی برای هر کشور در راستای جهش اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می ‌تواند باشد،  از سال ۱۳۸۵ پنجره جمعیتی به روی کشور ما باز شده است و تا سال ۱۴۲۵ نیز ادامه خواهد داشت و این فرصت طلایی برای استفاده از پنجره جمعیتی در کشور است.

 

  در سال ۱۳۵۵، ۴۴ درصد سالمندان شهرنشین بودند این در حالی است که در سال ۱۳۹۵ این آمار به ۷۲ درصد رسیده است و در حال حاضر ۲۷ درصد سالمندان در روستا زندگی می‌ کنند اما در این سال‌ ها امید به زندگی افزایش پیدا کرده است در حالی که اکنون میانگین به ۷۲ سال رسیده است؛ همچنین در خصوص وضعیت تاهل ۷۲ درصد سالمندان زوج و مشترک زندگی می‌کنند و ۲۶.۶ سالمندان دیگر دارای همسر نیستند؛ نکته مهم برای آینده‌ نگری وضعیت تجرد قطعی سالمندان است که امروز ۰.۹ درصد سالمندان تجرد قطعی دارند و در تنهایی بسر می ‌برند.

تحلیل آمار

وضعیتی که در بالا شرح آن آمد به این معناست که در اسناد بالادستی  به درستی به جایگاه سالمندان پرداخته نشده و نبود قوانین حمایتی از این قشر جامعه در برنامه ‌های توسعه پنج ساله باعث شده تا مشکلات و چالش‌ های پدیده سالمندی و خاکستری شدن جمعیت از دید برنامه ‌ریزان و سیاست‌گذاران کشور پنهان بماند و آن طور که باید نتوانند برای آینده جمعیتی که به سن سالخوردگی و سالمندی می‌ رسند برنامه‌ های جامع و مشخصی را تدوین کنند. محمد حسینی، کارشناس رفاه اجتماعی، معتقد است: در برنامه‌های توسعه، حساسیتی درخصوص سالمندان وجود نداشته است. البته این موضوع صرفاً مختص کشور ما نیست بلکه بسیاری از کشورهای دیگر نیز سالمندان را در برنامه ‌های توسعه نادیده می‌ گیرند. این در حالی است که با توجه به افزایش امید به زندگی و رشد روز افزون جمعیت سالمند در کشور‌ های جهان و از جمله ایران لازم است شورای عالی سالمندان به عنوان مرجعی که برای سالمندان تصمیم‌ گیری و سیاست ‌گذاری می‌ کند با آسیب‌ شناسی و تحلیل و ارزیابی برنامه‌ ها و سیاست‌ های اجرا شده در سال ‌های اخیر گزارش کاملی از وضعیت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی سالمندان را در اختیار متولیان و مسوولان امر قرار دهد تا مطالبات و نیازهای اساسی سالمندان در برنامه ششم توسعه لحاظ شود.  آنچه درخصوص سالمندی دارای اهمیت است این موضوع است که افراد چگونه سالمند می‌ شوند؟ یعنی باید افراد در سالمندی، سالم باشند. همچنین تمکن مالی سالمندان از اهمیت بالایی برخوردار است و این موضوع از طریق نظام‌ های بیمه ‌ای باید دیده شود. در خصوص حمایت‌ های اجتماعی از سالمندان باید توجه شود که صرفاً قوانینی در این حوزه تصویب شود که پشتوانه مالی داشته باشد یعنی ابتدا منابع مالی جهت حمایت‌ ها مشخص و سپس قوانین وضع شود. چرا که در غیر این صورت حمایت‌ ها معنایی نداشته و قابلیت اجرا نیز ندارند.

چه باید کرد؟

برای تغییر وضعیت باید  عوامل مؤثر را شناسایی کرد از موضوع اشتغال جوانان تا مسکن، از چرایی تن ندادن به ازدواج تا وضعییت آشفته طلاق، از ازدواج های طولانی بدون تصور کردن فرزند برای ادامه رابطه. آنگونه که کارشناسان می گویند:  باید سیاست های حمایتی از سوی دولت و مجلس برای افزایش نرخ رشد جمعیت اعمال شود تا جمعیت به حد معقولی برسد و پیری جمعیت دامنگیر کشور نشود. از سوی دیگر مساله ناباروری را داریم بیش از ۳ میلیون زوج نابارور در کشور وجود دارد. در سوی دیگر ۲۳ میلیون زن ایرانی در سن باروری  داریم و امار باروری زنان نزدیک یک چهارم کاهش پیدا کرده و این روند نگران کننده است به خصوص که از سطح جایگزینی هم پایین‌ تر هستیم. به طور کلی باید به ازای هر زن در سن باروری حداقل ۲.۱ کودک متولد شود که جمعیت جایگزین شود. این عدد به ازای زنان متأهل حدود سه فرزند است که در حال حاضر این وضعیت را نداریم و چنان که گفته شد، مادران ایرانی در حال حاضر حدود دو فرزند دارند. افزایش سن ازدواج و سن فرزند آوری در زنان ایرانی از مهمترین چالش‌ های سلامت باروری زنان است که ممکن است برای سلامت مادر و کودک تهدیداتی نیز داشته باشد، لازم است به طور جدی سلامت دختران و زنان ارتقا یابد به گونه‌ ای که بار بیماری‌ ها به ویژه بیماری قلبی و عروقی، سرطان و … در زنان کاهش یابد تا بارداری و زایمان سالم‌ تری را تجربه کنند، نکته مهم این است که زن و همسر وی از لحاظ جسمی و روانی باید آمادگی لازم را برای تصمیمات باروری و فرزند آوری داشته باشند. نبود اطمینان خاطر روانی و امتناع از فرزند آوری هم رابطه مستقیم با هم دارند.   جمعیت سالمند کشور به سه تا چهار برابر افزایش می ‌یابد و قطعاً افرادی که به سمت سالمندی حرکت می ‌کنند دچار بیماری‌های مزمن، ناتوانی جسمی، حرکتی و مشکلات فراوانی می‌ شوند و با وجود تمام هشدارها برای سالمندی جمعیت در ایران در آینده‌ای نه چندان دور، زوجین به‌علت نبود اطمینان از برنامه ‌ریزی صحیح برای آینده و نبود ثبات اقتصادی در کشور و نبود اطمینان خاطر روانی از آینده از فرزند آوری امتناع می‌ کنند. معمولاً به جامعه‌ای که بین هفت تا ۱۴ درصد از جمعیت آن سالخورده باشند، مرحله اول سالخوردگی جمعیت و اگر این ارقام بین ۱۴ تا ۲۱ درصد باشد مرحله دوم سالخوردگی جمعیت و اگر بیش از ۲۱ درصد باشد را مرحله سوم سالخوردگی جمعیت می ‌گویند و در حال حاضر بسیاری از کشورهای اروپایی و ژاپن در مرحله سوم سالخوردگی جمعیت هستند. ایران نیز چند سالی است که وارد مرحله اول شده و به مرور به مراحل بعد خواهد رسید. در کشورهایی که میزان باروری کم و جمعیت به سمت سالخوردگی می ‌رود، به مرور زمان میزان مرگ و میرشان زیاد می‌ شود و ما نیز از سال ۱۳۹۵ به بعد شاهد افزایش میزان مرگ و میر در ایران هستیم که این نیز در کاهش جمعیت تأثیرگذار است.

پویایی، بالندگی و جوانی جمعیت باید مد نظر قرار گیرد و تمام برنامه‌ ها نیز باید با این محور انجام شود، زنگ خطر جدی برای جمعیت به صدا درآمده و در وضعیت قرمز قرار داریم.   اهمیت مقوله جمعیت در اقتدار ملی و نقش مؤثر جمعیت در پیشرفت کشور باید در دستور کار تمام سازمان‌ ها قرار گیرد، با توجه مسئله جدی و مهم تغییر ترکیب جمعیت ایران و تمایل آن به سمت پیر شدن و الخوردگی، ضروری است سیاست‌های اجتماعی_ اقتصادی همچنین سلامت به طور همه جانبه در راستای افزایش نرخ باروری کلی و تشویق جدی زنان و مردان به فرزند آوری، پیگیری شود. میزان نرخ باروری کلی (میانگین تعداد فرزندان زنده‌ ای که یک زن در طول دوره باروری خود به دنیا می ‌آورد) بسیار پایین تر از استانداردهای جهانی است و این امر نشان دهنده به صدا در آمدن زنگ خطر جدی برای جمعیت و افزایش جمعیت سالخورده و کاهش نیروی مولد و فعال در سال‌ های آتی است، این عدد برای رفع مشکلات جمعیتی فعلی باید به حداقل ۲.۱ ارتقا بیابد.

فقر و مشکلات اقتصادی از دیگر علل پیری جمعیت کشور است، فرهنگسازی، ایجاد انگیزه و افزایش امید به زندگی، ایجاد شغل، مهار تورم و گرانی، مسکن ارزان و کاهش هزینه های ازدواج همگی از مواردی هستند که بر کندی پیری جمعیت اثر گذار است و می تواند این وضعیت را به تعویق بیندازد.

 

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار