هنوز هم وقتی صحبت از بهترین لحظات اکشن علمی-تخیلی به میان میآید، نام فرانچایزهای نابودگر (Terminator) قبل از هر اسمی در ذهن نقش میبندد. در این مطلب ۸ سکانس یا لحظات برتر این فرنچایز را نام بردیم که آرنولد شوارتزنگر به شکل نمادینی باعث ماندگاری آنها شد.
در حال حاضر، فرانچایز فیلم نابودگر به سرنوشتی سیاه دچار شده است. پس از آن که «نابودگر؛ سرنوشت تاریک» (Terminator: Dark Fate) به سومین فیلم در ده سال گذشته تبدیل شد که نتوانست سهگانهی جدیدی را راه اندازی کند، تمام برنامهها برای فیلمهای آینده پایان یافت.
صرف نظر از عملکرد ضعیف مالی فیلمهای جدید این مجموعه در سالهای اخیر، نقش نمادین آرنولد شوارتزنگر همچنان یکی از بهترینها در تاریخ سینمای اکشن علمی-تخیلی است. در واقع، شوارتزنگر به عنوان «بیست و دومین شرور بزرگ» و «چهل و هشتمین قهرمان بزرگ» به فهرست «۱۰۰ سال، ۱۰۰ قهرمان و شرور» AFI راه یافت.
نابودگر ماشینی است که توسط اسکای نت ساخته شده است، یک هوش مصنوعی خودآگاه که جنگی علیه بشریت به راه انداخته است. شوارتزنگر به عنوان یکی از چندین نسخهی ماشین، چندین مدل نابودگر را در سراسر فرنچایز به تصویر میکشد. شوارتزنگر در هر نسخه از این فیلم ظاهر میشود، از جمله بازآفرینی دیجیتالی شبیه او که در رستگاری استفاده شده است. «نابودگر» (The Terminator)، «نابودگر ۲؛ روز داوری» (Terminator 2: Judgment Day)، «نابودگر ۳؛ خیزش ماشینها» (Terminator 3: Rise of the Machines)، «رستگاری نابودگر» (Terminator Salvation)، «نابودگر؛ جنسیس» (Terminator Genisys) و «نابودگر؛ سرنوشت تاریک» تمام نسخههای این فرنچایز هستند که آرنولد در آنها حضور پر رنگی داشت.
از ژاکت چرمی گرفته تا عینکهای آفتابی مشکی و قد و قامت و فیزیک باشکوه شوارتزنگر، تعداد کمی از روباتهای انساننما هستند که مانند او نمادین به نظر میرسند. در ادامه بهترین لحظات آرنولد شوارتزنگر در این فرنچایز را برشمردیم.
سومین فیلم آرنولد شوارتزنگر ضعیفترین فیلم در سهگانهی نابودگر است که نمیتواند به سطح بالایی که توسط «نابودگر» و «نابودگر ۲؛ روز داوری» تعیین شده است برسد. با این حال «نابودگر ۳؛ خیزش ماشینها» هنوز هم موفق به ارائه سکانسهای اکشن خارق العاده از جمله تعقیب جرثقیل میشود. صحنهی تعقیب و گریز فاقد موسیقی متن است و صدای آژیرها، موتورها و هرج و مرج کامل را جایگزین آن میکند.
کریستانا لوکن در نقش تی اکس، جان کانر را در یک جرثقیل متحرک عظیم تعقیب میکند و همه چیز را در مسیر خود نابود میکند. شوارتزنگر قبل از خوردن موتور سیکلتش به پلیس توسط بازوی جرثقیل از تخریب جلوگیری میکند. هر دو نابودگر به شدت تلاش میکنند تا از شر دیگری خلاص شوند. این فرنچایز حول پویایی یک تعقیب کننده، یک محافظ و طعمه میچرخد. صحنهی تعقیب و گریز در «نابودگر ۳؛ خیزش ماشینها» این را درک و به طرز شگفتانگیزی اجرا میکند.
فیلم اصلی نابودگر، بسیار بیشتر از هر یک از فیلمهای بعدی خود ترسناک است. لحن ترسناک با نام فیلم و موضوع آن که در مورد ماشینی است که تنها با هدف کشتن ساخته شده است بسیار مناسب است. در حالی که دنبالهها، به خصوص «نابودگر ۲» و «سرنوشت تاریک» ویژگیهای بسیار انسانی را به کاراکتر شوارتزنگر نسبت میدهند، او ماشین بیاحساسی را به تصویر میکشد که برای اجرای برنامهنویس اصلی یعنی اسکای نت کار میکند.
صحنهای در فیلم اصلی و اول نشان میدهد که T-800 چشم خود را در میآورد. مدلها طوری طراحی شدهاند که انسان به نظر برسند، اما اینطور نیستند، و این صحنه آنها را به عنوان ماشینهای قاتلی که واقعا هستند به تصویر میکشد.
این صحنه با ترکیبی از شوارتزنگر و استفاده از انیماترونیک، و استفاده از CGI خودداری میکند. این یکی از لحظات ترسناک این فرانچایز است که دوز قابل توجهی از ترس را به یک فیلم اکشن علمی-تخیلی دههی ۸۰ تزریق میکند.
برخی از تک دیالوگهای نمادین این فرنچایز در واقع از زبان جان کانر جاری میشوند. در «نابودگر ۲: روز داوری»، جان کانر به همتایش میگوید که برای محافظت از کانر دوباره برنامهریزی شده است و از عبارت «خداحافظ تا دیدار مجدد، عزیزم» استفاده میکند. بعدا در فیلم، شوارتزنگر قبل از شلیک به T-1000 منجمد رابرت پاتریک از عبارت معروف استفاده میکند.
بیان این دیالوگ نمادین توسط شوارتزنگر، با یک مکث کوتاه قبل از کلمهی «عزیزم»، این عبارت را به یکی از شناخته شدهترین و نقل قول شدهترین دیالوگها از این مجموعه تبدیل میکند. متاسفانه برای او و کانرز، T-1000 به طرز شگفتانگیزی سرسخت است و هنوز شکست نخورده است.
نمادینتر از «خداحافظ تا دیدار مجدد، عزیزم» دیالوگ کلیدی آرنولد شوارتزنگر «من برمیگردم» در فیلم اول است. با ردیابی سارا کانر به ایستگاه پلیس، به شوارتزنگر گفته میشود که باید منتظر بماند تا بتواند او را ببیند.
آرنولد میگوید: «من برمیگردم»، و واقعا هم با کامیونی که به ایستگاه پلیس میزند و استفاده از سلاحهایی که برای کشتن هر کسی که سر راه او و سارا کانر قرار میگیرد، برمیگردد! پلیس با او مبارزه میکند، اما قادر به شکست یک ماشین کشتار روباتیک نیست که از آینده فرستاده شده است.
این صحنه به طور چشمگیری هیجان را افزایش میدهد، و بیشتر به مخاطب نشان میدهد که نابودگر دشمنی سرسخت است. کل ایستگاه پلیس قادر به متوقف کردن آن نیست، اما سارا کانر و کایل ریس باید به نحوی او را شکست دهند. سرنوشت بشریت تنها به دو نفر بستگی دارد.
سارا کانر وقتی برای اولین بار نابودگر را در «روز داوری» میبیند وحشت میکند. T-800 با نسخهی فیلم اول یکسان است، بنابراین سارا کانر در ابتدا همان ماشینی را میبیند که سعی میکند او را بکشد و باعث مرگ کایل ریس میشود.
سارا کانر متوجه میشود که او (آرنولد شوارتزنگر) در واقع یکی دیگر از مدلهای ماشین کشتار است که از آینده برای محافظت از کانر و پسرش فرستاده شده است. در حالی که جان کانر به سرعت به ماشینی که توسط خود آیندهاش فرستاده میشود علاقهمند میشود، سارا به راحتی به او اعتماد نمیکند.
در طول فیلم، نابودگر از سارا و جان کانر در برابر T-1000 محافظت میکند. پس از شکست T-1000، او به سارا دستور میدهد که آن را در یک خمرهی فولاد مذاب بیاندازد تا مانع از استفادهی اسکای نت ار فناوریاش شود.
نابودگر از جان کانر گریان عذرخواهی میکند و از آنجایی که ماشینها نمیتوانند پشیمانی را پردازش کنند، ممکن است به این معنی باشد که احساساتش شروع به رشد کرده است. هنگامی که به پایان میرسد، او با یک شست به سارا و جان کانر علامت میدهد.
نابودگر که در گذشته برای محافظت از سارا و جان کانر در برابر T-1000 میآید، به مسئول کافه میگوید که به لباسها، چکمهها و موتورسیکلتش نیاز دارد. این صحنه تنها یک دیالوگ از شوارتزنگر را به نمایش میگذارد، اما زبان بدن و حرکات او باعث میشود که به یکی از بهترین لحظات فیلمهای نابودگر تبدیل شود.
توجه فوقالعادهای به جزییات وجود دارد، شامل یک غلاف در کنار موتورسیکلت برای تفنگ ساچمهای نابودگر، یک آهنگ عالی با نام « bad to the bone» جورج توروگود، و شوارتزنگر در حال راندن موتورسیکلت با چراغ خاموش که همچنان عینک آفتابی به چشم میزند. در شب آیا صحنهی مسخرهای است؟ بله. آیا شگفتانگیز است؟ مطمئنا بله.
کایل ریس اولین نفر در مجموعهی نابودگر است که عبارت «اگه میخوای زنده بمونی با من بیا» را بیان میکند. این دیالوگ زمانی گفته میشود که ریس سارا کانر را در اولین فیلم ترمیناتور نجات میدهد. با این حال، ماندگاری این عبارت بیشتر به آرنولد شوارتزنگر وابسته است. دلیلش این است که شوارتزنگر مسلما آن را به بهترین نحو بیان کرده است.
جان کانر به ترمیناتور دستور میدهد تا مادرش را از بیمارستان روانی از T-1000 نجات دهد. ترمیناتور دستش را به سمت سارا دراز میکند و دیالوگ نمادین را قبل از رفتنشان میگوید. در حالی که نابودگر یک ماشین کشتار شرور در فیلم اصلی «نابودگر» است، شوارتزنگر نقشی قهرمانانه در دنبالهی آن بازی میکند. دیالوگی که بعد از استفادهی اولیه توسط نابودگر (توسط کایل ریس) مجددا مورد استفاده قرار میگیرد، بسیار عالی است و به شخصیت جدیدی در نقش محافظ تغییر میکند.
حتی با گذشت سه دهه، تعقیب و گریز با موتورسیکلت در «نابودگر ۲؛ روز داوری» جایگاه خود را به عنوان یکی از بهترین صحنههای تعقیب و گریز در تاریخ فیلم حفظ میکند. جان کانر تلاش میکند تا از T-1000 بیرحم فرار کند که نابودگر برای نجات جان کانر میرسد. تعقیب و گریز فوقالعاده خوب است و به CGI متکی نیست، در عوض از جلوههای عملی برای خلق صحنهای استفاده میکند که در هنوز هم نفس را در سینه حبس میکند.
این سکانس تعقیب و گریز دارای پرش عالی با موتور سیکلت، پر کردن مجدد تفنگ با یک دست و انفجارهای دیدنی است. به لطف استدی کمرا (وسیلهای برای ثابت نگه داشتن دوربین)، هیجان و اکشن این سکانس واضح است و بدلکاریها را به زیبایی به نمایش میگذارد. هیچ برداشتی در صحنه هدر نمیرود. تعداد کمی از فیلمها به انتقال موفقیتآمیز تعلیق و هیجان صحنهی تعقیب و گریز T2 نزدیک میشوند.
منبع: movie web