زندگی معلولان در جهان همواره با تلخی و مشکلات بسیاری همراه بوده
است. برای برخی از آنان که انگ عقب مانده ذهنی را بر تن داشته اند این امر
بسیار سخت تر و در برخی موارد وحشتناک بوده است. مهم نیست در کجای این کره
خاکی می زیسته اند که در همه جا دون انسان نگریسته شده اند و نابودسازی و
از میان برداشتن آنها در دستور کار قرار گرفته که با ظهور ادیان برخوردی
انسانی تر مطرح و تنها به نگهداری آنان و زندگی نباتی برای آنان بسنده شده
است.
قرن بیستم تلاش جامعه جهانی برای برخوردی انسانی با افراد دارای
معلولیت توسعه یافت و سازمان ملل متحد نقش اساسی در این زمینه برعهده گرفت.
تصویب قطعنامهها، برنامه جامع و دهه اقدام برای معلولان، روز جهانی
معلولین، قوانین استاندارد برای برابر سازی و در نهایت کنوانسیون جامع حقوق
افراد دارای معلولیت امیدهای تازه ای برای بهبود زندگی معلولان را ایجاد
کرد. اما نگرشهای منفی نسبت به معلولان هنوز هم در جوامع مختلف به درجات
گوناگون وجود دارد. آنچه در دوران باستان با کشتن و قربانی کردن افراد
معلول برای شفای افراد عادی صورت می گرفت هنوز هم هر از چند گاهی به صورت
قتل یا از بین بردن افراد دارای معلولیت توسط والدین یا کسان دیگر را شاهد
هستیم. سال گذشته پدری دو دختر کم توان ذهنی خود را همراه با مادرشان در
استان فارس کشت و تاسف آور اینکه در هفته بعد از آن شاهد کشتن دو کودک عقب
مانده ذهنی توسط مادرشان در لندن بودیم. متاسفانه رسانهها نه تنها نقش خود
را در زدون نگرشهای منفی نسبت به پدیده معلولیت ایفا نمی کنند بلکه
شاهدیم در برخی سریالهای تلویزیونی افراد جنایتکار و کلاهبردار و بد
داستان به صندلی چرخدار یا نوعی از معلولیت دچار می شوند.
حادثه شکنجه و
آزار معلولان در یک مرکز نگهداری در کرج، ضرورت توجه به حقوق افراد درای
معلولیت را ضرورتی دوباره بخشید. از جمله حقوقی که در کنوانسیون جهانی حقوق
معلولان و تعالیم ادیان الهی است حق زندگی در کنار خانواده برای همه
انسانهاست. معلولان از جمله کم توانان ذهنی همچون سایر انسانها از این حق
باید برخوردار باشند. برخی مشکلات ذهنی و جسمی آنان در سالیان گذشته به
اندازه ای حاد بوده است که منجر به ایجاد مراکز نگهداری از آنها شده است.
به تدریج با توسعه و پیشرفت پزشکی و توانبخشی هر روزه از میزان این نیاز به
نگهداری در مراکز خاص کاسته شده است به طوری که در بسیاری از کشورهای
پیشرفته تعداد مراکز و نیز افرادی که نگهداری می شوند به شدت پایین آمده
است. متاسفانه در ایران نه تنها شاهد کاسته شدن از این مراکز نبودهایم
بلکه افراد بیشتری برای نگهداری به مراکز سپرده شدهاند. اصولا زندگی
آسایشگاهی، اردوگاهی و حتی خوابگاهی ویژگیهای خاص خود را دارد که منجر به
بروز رفتارهای غیر عادی بسته به موقعیت آن مکان دارد. همیشه مراکز نگهداری
معلولان با شائبه رفتارهای خودسرانه و غیرمتعارف از سوی افراد مختلف مواجه
بوده اند. اما به جرات می توان گفت در اکثر موارد با رفتارهای مناسب و
مهربانانه روبرو بوده ایم اما ماهیت زندگی آسایشگاهی بروز برخی رفتارها را
دامن زده است. مهمترین عاملی که می توان در حادثه آسایشگاه واقع در کرج
مطرح نمود موضوع عدم نظارت و برخورد جدی با تخلفات کوچک بوده است. نگاه دون
انسانی به کودکان کم توان ذهنی عامل شکل دهنده برای رفتارهای غیر متعارف
است که لزوم آموزش افراد ارائه دهنده خدمت را ضروری می سازد. لیکن مهمتر از
آن تصمیم جدی در سازمان بهزیستی برای ارائه و انجام برنامه جامع کاستن از
تعداد مراکز و سپردن کودکان به خانوادهها در قبال پرداخت هزینه مناسب برای
نگهداری در منزل است. هم اکنون رقمهای بالایی برای نگهداری در مراکز
هزینه می شود که به جرات می توان گفت با پرداخت هزینه نگهداری یک نفر می
توان به سه تا 5 نفر هزینه نگهداری در منزل پرداخت کرد. انجام تدریجی این
برنامه می تواند دریک زمان بندی 5 ساله به میزان زیادی از تعداد مراکز و
افرادی که نگهداری می شوند بکاهد. امید اینکه دیگر هرگز شاهد چنین فجایعی
نباشیم.