ایران شاید بلاخیزترین کشور جهان نباشد اما بی شک در میان آسیب پذیرترین کشورها درضربه پذیری از بلایای طبیعی قرار دارد. علت این مساله نوعی توقف در حال و برنامه ریزی های بدون افق دید در حوزه زیست بوم و مدیریت کلان شهری است.
قاعدتا وقتی صحبت از مدیریت کلان شهری می شود تنها یک ارگان الزام به پاسخگویی ندارد بلکه مجموعه مدیران یک منطقه، یک شهر، یک استان یا حتی یک کشور باید در مواقع بروز بحران های مخربی که با برنامه ریزی بهتر، می شد آنها را مهار کرد به رسانه ها پاسخ دهند.
این پاسخ دهی به رسانه ها از آن رو دارای اهمیت است که رسانه ها نقش راهبردی صدای ملت را بر عهده دارند و در واقع تلاششان باید انعکاس دغدغه های عمومی باشد؛ نکته ای که البته در بخشی از رسانه های فعلی چندان به آن توجهی نمی شود یا شاید با بی تفاوتی از کنار آن رد می شوند.
برای مثال نوع مواجهه با پدیده های مخربی چون سیل و زلزله به عنوان دو بلای طبیعی مهم در ایران از جنبه قابل پیش بینی بودن یا نبودن بر می آید. به واقع جنبه خطرگونگی زلزله از غافلگیری و بی مهاری این پدیده ناشی می شود اما سیل را با نوعی سوءمدیریت در حوزه برنامه ریزی مسائل کلان شهر به یک پدیده مخرب بدل می کنیم. این نکته بدین معناست که با تغییر پیاپی چهره جغرافیایی و اکوسیستمی شهرها فضا را برای گسترش ابعاد تخریبی سیل آماده می کنیم.
نابودی فضای سبز، بی توجهی به رعایت حریم رودخانه ها و آبرفت ها و اقدام به ساختمان سازی در حاشیه مسیرهای منتهی به رودخانه ها یا کانال های بزرگ آب در واقع فراهم کردن خوراک مناسب برای یک سیل ویرانگر است حال آنکه اگر به ابعاد ساخت و ساز شهر بر اساس راهبرد میدان دید توجه کنیم نه حادثه تلخی چون سیل ویرانگر چند ماه گذشته در برخی استان ها رخ می داد و نه ایلام محروم و لرستان زخم عمیق ناشی از خرابی های سیل را امروز بر چهره خود می دیدند.