انتخاب نوشت: یکی از نگرانیها مهم جامعه برای سال آینده بحث اقتصاد است. پیش بینیهای تورمی و افزایش قیمتها بخصوص در حوزه ارز باعث شده جامعه چندان تمایلی به کارآفرینی فعال و تولید و امید در این زمینهها نداشته باشد. از سوی دیگر تمامی بازارهای کشور از جمله انرژی در فضای افزایش قیمت هستند، اما دولت و مجلس هرچقدر هم این موضوع را تکذیب میکنند، جامعه همچنان نگران تحولات اقتصادی در سال آینده بخصوص در حوزه انرژی است.
برای بررسی موضوع فوق گفتگو کردیم با پیمان مولوی، عضو انجمن اقتصاددانان ایران، که در ادامه مشروح آنرا میخوانیم:
*برای سال آینده در حوزه اقتصاد یکی از نگرانیهای مهم بحث نرخ ارز است، بنظر شما نرخ ارز در سال آینده نیز شوکهایی مانند امسال را به دنبال خواهد داشت؟
واقعیت این است که ما وقتی میخواهیم اقتصاد ایران بخصوص در حوزه دلار را بررسی کنیم یک مدل قدرت خرید داریم و از سال ۹۷ متاسفانه جواب داده است، چون متغیر هایش با اقتصاد ایران نزدیک است. متوسط نرخ ارز با بررسی ما برای امسال ۳۲ هزار تومان بود الان نیز همین است و برای سال آینده با ادامه تورم ۴۵ درصد در ایران این عدد ۴۰ درصد رشد خواهد کرد و میانگین معدل آن بین ۴۵ تا ۵۰ هزار تومان خواهد بود. تا وقتی تورم در اقتصاد ایران هست، کاهش ارزش ریال متداول خواهد بود.
*رفع تحریمها و اصلاحات ساختاری اقتصادی تا چه حد میتواند این کاهش ارزش را متوقف کند؟
عدهای میگویند تحریمها مشکل نیست باید اصلاحات ساختاری ایجاد شود برخی نیز برعکس میگویند درحالیکه هر دو با هم باید کار کنند؛ از زمانیکه تحریم واقع شد متوسظ رشد اقتصادی ما ۰ است. پس شما اگر مذاکره با آمریکا کنید و به سرانجام برسید و تحریمها برداشته شود کشور رشد اقتصادی خواهد کرد وقتی هم رشد اقتصادی کند هرچقدر نقدینگی هم خلق کرده باشید در اقتصاد جذب میشود و تورم کاهش مییابد، اما در غیر این صورت بدون انضباط مالی که هیچوقت نداشتیم و تحریمها تورم خلق میکند مگر اینکه برجام جدیدی امضا شود و رشد اقتصادی رخ دهد و اقتصاد اولویت تصمیم گیری در کشور شود.
*تجربه خبرهای سیاست خارجی در هفتههای اخیر با توجه به کاهش نرخ ارزش نشان داد بازار ارز تا چه حد پتانسیل تغییر به واسطه خبرهای سیاسی دارد؛ با این وجود یعنی قیمتهای فعلی در بازار واقعی نیستند که با یک خبر تا چندهزار تومان جابجا میشوند؟
هر قیمتی که در بازار میبینید واقعی است، آنچه رئیس بانک مرکزی میگوید بیشتر آرزوهای دولتی هاست. اما چرا تفاوتها زیاد است؟ چون بانک مرکزی وظیفه بازارسازی خود را درست انجام نمیدهد، بصورت قطعی شاخصی ارائه نمیشود که در سال آینده استراتژی بانک مرکزی در سال آینده چقدر است یا نرخ بهره چقدر است؛ وقتی بانک مرکزی فشل باشد متاسفانه من و شما شاهد کم اعتمادی مردم به بانک مرکزی هستیم و زمانیکه هیجانات به بانک حاکم میشود و دولتها نیز در آخر سال برای درآمد بیشتر به این بازار کاری ندارند و از تفاوت قیمت استفاده میکنند متتاسفانه شاهد افزایش قیمت هستیم، اما اخبار مقطعی است، اما قیمت ثابت است. کاهش ارزش ریال بنیادی است.
*در زمینه انرژی نیز نگرانیهایی در جامعه اقتصادی وجود دارد و برخی معتقدند با افزایش قیمت بنزین و گاز و گازوییل چالشهای اقتصادی تورمی ایجاد خواهد شد و با توجه به تکذیبهای دولت در این زمینه باز هم جامعه نگران است؛ بنظر شما بازار انرژی در سال آینده تاثیرات تورمی خود را خواهد داشت؟
در مورد انرژی یک دروغی در ایران وجود دارد و برعلیه مردم است که به آن یارانه پنهان میگویند در حالیکه چنین چیزی وجود خارجی ندارد. شما در ایران شاهد این هستید که از لفظ یارانه پنهان استفاده میکنند و در مقابل آن اقتصاد دستوری حاکم کرده اند. شما تا زمانیکه اقتصاد اولویتتان نباشد و دولت تعهد به رشد اقتصادی ندهد با افزایش قیمت بنزین مردم فقط فقیرتر میشوند و تورم را هم شدیدا بیشتر خواهید کرد. یعنی کسری بودجه حل که نمیشود هیچ، قیمتهای دیگر نیز به شدت افزایش مییابد.
*در زمینه نفت آنچه در بودجه در نظر گرفته شده است با آنچه در بازار جهانی نفت در حال فروش است نزدیک ده دلار اختلاف وجود دارد و با توجه به تخفیفات نفتی ما بنظر شما بودجه سال آینده باز هم دچار کسری خواهد بود؟
در مورد نفت واقعا آدم ناراحت میشود؛ عراق سال گذشته ۱۱۵ میلیارد دلار نفت فروخته است، سود آرامکو ۱۶۱ میلیارد دلار بوده است؛ ما در ایران به زور یک میلیون بشکه در روز صادر میکنیم. اینکه دولت هشتاد دلار در نظر گرفته است، اما بنظر نمیرسد موفق شود و پایینتر بفروشد. در این بین ما تخفیفات جدی نیز در نفت میدهیم، اما با روند بازارهای جهانی بنظر نمیرسد نفت بالا هشتاد دلار برود و بودجه دولت را شکننده میکند.
*افزایش دستمزدها در سال آینده بحث مهم دیگریست که به باور برخی کارشناسان منجر به تورم شدید خواهد شد و رقمهایی نزدیک دوازده میلیون برای دستمزدها به گوش میرسد؛ بنظر شما دولت تن به پذیرش چنین رقمی خواهد داد؟
خیلی مسئله ساده ایست. من اگر اقتصاد ام رو به جلو حرکت کند و حاشیه سود به من اجازه دهد امکان ندارد نیرو متخصص را از دست دهم، اما وقتی دولت برای این کار قیمت گذاری میکند آیا میتواند حداقل رشد و سود من را نیز تعیین کند؟ اگر خیر با این کار اتفاقا در شرکتها باعث بیکاری خواهد شد یعنی یک نفر بخواهد یک نیرو استخدام کند نمیتواند به او حقوق پرداخت کند. ما سال هاست این موضوع را میگوییم، اما کسی گوش نمیدهد.
*چند چالش اقتصادی سال ۱۴۰۲؟
تورم بالاتر از سال ۱۴۰۱، نرخ بهره شدیدا منفی که باعث میشود سیستم بانکی دچار مشکل شود و مانند برخی بانکهای آمریکایی ۶ ماه توان بازپرداخت وام خواهد داشت، ریسک نوسانات دلار و ریسکهای سیاسی و اجتماعی اولویت پیدا خواهد کرد.