وحید شقاقی شهری
اقتصاددان
روشهایی که در خصوص معافیتهای مالیاتی اعمال میشود، پر از ابهام و شبهه بوده و باعث نگرانی است. اصل مالیات باید برای همه یکسان باشد و تمامی فعلوانفعالات اقتصادی باید مشمول مالیات شوند. دولت برای حمایت از صنایع میتواند پس از محاسبه میزان مالیات، آن را ببخشد، اما نباید به این بهانه هیچ محاسبهای برای میزان مالیات انجام نشود. در روش صحیح، برای حمایت از صنایع مانند فرش یا پتروشیمی، ابتدا باید مالیات آنها محاسبه شود و سپس با دلایل حمایتی مصوب در مجلس، رقم مالیاتی برای آنها در همان سال به صفر برسد. در نظام مالیاتی ایران شلختگی، بینظمی و ولانگاری مشاهده میشود. گویی چیزی به نام نظام مالیاتی وجود ندارد و در واقع یک نوع پرداخت مالیات به شیوهای سنتی است که همچنان به صورت تزیینی و کاریکاتوری ادامه دارد. به دلیل وابستگی طولانیمدت کشور به نفت، مالیات در اقتصاد ایران کم اهمیت بوده و تنها بهعنوان یک جنبه فرعی در کنار درآمدهای نفتی محسوب میشود. وقتی صحبت از نظام مالیاتی میشود، باید روابط و ارتباطات، دلایل و نقشه راه مالیاتی مشخص باشد. در این نقشه راه باید جایگاه پایههای مالیاتی، افق آن، سهم هر صنعت در نظام مالیاتی، دلایل برای تغییر نرخهای مالیاتی و سهم مالیات در اقتصاد ایران معین شود. در کشورهای اروپایی سهم مالیات حدود ۴۵ درصد از کل اقتصاد است، در حالی که متوسط جهانی حدود ۱۶ درصد است و ایران بدترین وضعیت را دارد و تنها ۶ درصد از درآمدهای مالیاتی در اقتصاد کشور بهدست میآید. یکی دیگر از مشکلات این است که در نقشه راه درآمد مالیاتی کشور، هیچ نظم و برنامهای وجود ندارد. مالیات در ایران بهعنوان یک جاده یکطرفه است که فقط از مردم دریافت میشود، در حالی که در بسیاری از کشورهای دیگر، مالیات یک جاده دوطرفه است، یعنی در قبال مالیات گرفتهشده، هزینههای آن برای مردم شفاف میشود که این امر موجب ایجاد اشتیاق برای پرداخت مالیات میشود. در یک سیستم حمایتی باید ابتدا میزان فعالیت بنگاهها و میزان دقیق مالیات آنها مشخص شود. مثلاً اگر مالیات یک بنگاه ۱۰ میلیون تومان است، در سال اول میتوان آن را صفر در نظر گرفت، سپس در سال دوم با افزایش مالیات به ۱۵ میلیون تومان، ۱۰ درصد از آن اخذ شود. این روند حمایتی تا زمانی که مالیات بهطور کامل اخذ شود ادامه مییابد. به این ترتیب معافیتها هدفمند خواهند بود و تولید و اقتصاد نیز هدفمند میشود. افرادی که در این حوزه شاغل هستند بیشتر نقش دریافتکننده مالیات را ایفا کردهاند تا طراحی نقشه راه مالیاتی. در حالی که مالیات یکی از مهمترین ارکان مدیریت اقتصادی هر کشوری است و سازمان مالیاتی باید در رأس این امور قرار گیرد. اگر این سازمان بهدرستی عمل کند، میتواند اقتصاد را به جریان بیندازد. اما در کشور ما عملاً سازمان مالیاتی بیشتر بهعنوان نهاد نظارتی کماثر عمل میکند. مالیات یکی از پیچیدهترین نهادهای اقتصادی است. با این حال، با نادیده گرفتن آن، نمیتوان مالیات صحیحی اخذ کرد. تقریباً همه از وضعیت کنونی ناراضی هستند. مالیات از تولید حمایت نمیکند، معافیتها شفافیت و اثربخشی لازم را ندارند و افقی نگرانکننده پیشرو است. این مشکل ریشه در ساختار نظام مالیاتی دارد و نه افراد. بنابراین، نیاز به طراحان قوی در پشتصحنه است تا ساختار مالیاتی کشور را اصلاح کنند.