کد خبر: ۲۴۴۹۳۸
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۶
سفر معاون وزارت خارجه عربستان به تهران و موج تازه‌ای از گمانه‌زنی‌ها

قطار میانجیگری در ایستگاه ریاض

سفر روز یکشنبه «سعود بن محمد الساطی» معاون وزیر خارجه عربستان سعودی به تهران، نقطه آغاز موجی از تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌ها درباره احتمال آغاز نقش‌آفرینی ریاض در مدیریت تنش ایران و آمریکا شد؛ گمانه‌هایی که درست پس از رسانه‌ای شدن نامه مسعود پزشکیان به محمد بن سلمان و سفر اخیر ولیعهد به کاخ سفید شدت گرفت. این سفر در حالی انجام شد که فضای سیاسی و رسانه‌ای ایران همچنان تحت تأثیر روایت‌های متفاوت درباره محتوای نامه‌ای بود که رئیس‌جمهور ایران برای ولیعهد سعودی فرستاده است.

موسی موحد

دیپلماسی ایرانی: سفر روز یکشنبه «سعود بن محمد الساطی» معاون وزیر خارجه عربستان سعودی به تهران، نقطه آغاز موجی از تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌ها درباره احتمال آغاز نقش‌آفرینی ریاض در مدیریت تنش ایران و آمریکا شد؛ گمانه‌هایی که درست پس از رسانه‌ای شدن نامه مسعود پزشکیان به محمد بن سلمان و سفر اخیر ولیعهد به کاخ سفید شدت گرفت. این سفر در حالی انجام شد که فضای سیاسی و رسانه‌ای ایران همچنان تحت تأثیر روایت‌های متفاوت درباره محتوای نامه‌ای بود که رئیس‌جمهور ایران برای ولیعهد سعودی فرستاده است.

روایت رسمی از این نامه را علیرضا عنایتی، سفیر ایران در عربستان ارائه کرد و تأکید داشت که پیام پزشکیان صرفاً در چارچوب قدردانی از تسهیلات حج و تأکید بر تقویت روابط دوجانبه بوده و هیچ ارتباطی با پرونده هسته‌ای یا میانجی‌گری میان تهران و واشنگتن نداشته است. اما در برابر این روایت، گزارش رویترز قرار داشت که با استناد به منابعی در منطقه ادعا کرد محتوای نامه فراتر از مناسک حج بوده و در آن از آمادگی ایران برای حل‌وفصل اختلافات هسته‌ای از مسیر دیپلماسی سخن گفته شده است. همین گزارش باعث شد موج تازه‌ای از تحلیل‌ها به سمت نقش احتمالی بن‌سلمان در میانجی‌گری میان تهران و واشنگتن هدایت شود.

بر شدت این بحث‌ها زمانی افزوده شد که روزنامه الاخبار لبنان مدعی شد دونالد ترامپ در دیدار اخیرش با بن‌سلمان در کاخ سفید، «اختیار مدیریت گفت‌وگو برای میانجی‌گری میان ایران و آمریکا» را به ولیعهد سعودی سپرده است. به نوشته این روزنامه، حتی تماس‌هایی میان ریاض و تهران برای برگزاری یک دیدار سطح بالا پس از خروج بن‌سلمان از واشنگتن انجام شده است. هرچند تهران این خبر را نه تأیید کرد و نه تکذیب، اما نفس انتشار چنین روایتی نشان داد که نگاه‌ها به سمت عربستان دوباره در حال تغییر است.

با توجه به بین خطوط این خبرها است که باید سفر معاون وزیر خارجه عربستان را جدی گرفت و تنها یک دیدار رسمی دوجانبه نبود؛ بلکه از آن مهم‌تر، در امتداد سلسله تحولاتی قرار دارد که طی سه هفته گذشته فضای جدیدی را در مناسبات تهران، ریاض و واشنگتن شکل داده است. هرچند سخنان اخیر رهبر انقلاب و سپس تکذیب صریح وزارت خارجه ایران درباره هرگونه «میانجی‌گری یا دعوت به مذاکره با آمریکا»، عملاً بسیاری از برداشت‌های اولیه را اصلاح کرد، اما نشانه‌های سیاسی موجود روشن می‌سازد که ریاض در حال آزمودن ظرفیت خود در این میدان پیچیده است و سفر رزو یکشنبه محمدالساطی اولین گام عملی است.

در داخل ایران، اما نگاه مقامات محتاطانه‌تر است. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، در گفت‌وگو با شبکه فرانس۲۴ تأکید کرده که «هیچ مذاکره‌ای میان ایران و آمریکا از کانال عربستان در جریان نیست» و نامه پزشکیان به بن‌سلمان «هیچ ربطی به موضوع هسته‌ای نداشته است». او با لحنی صریح گفت که در طرف آمریکایی «اراده‌ای برای یک مذاکره واقعی و منصفانه» دیده نمی‌شود. اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه، نیز تأکید کرد که سفر معاون وزیر خارجه عربستان «در امتداد روند دو سالهٔ توسعه روابط دوجانبه است و نه چیزی فراتر». قبل تر از اینها مهدی محمدی، مشاور قالیباف، در شبکه اجتماعی ایکس نوشته بود که اساساً «پشت پرده هیچ مذاکره‌ای میان ایران و آمریکا وجود ندارد و بحث‌های مربوط به نقش عربستان بیشتر بازتاب فضای رسانه‌ای است تا واقعیت سیاسی». مجموعه این مواضع و روایت‌ها باعث شد سفر مقام سعودی به تهران از یک دیدار عادی دوجانبه فراتر رود و در مرکز تحلیل‌های مربوط به آینده تنش ایران و آمریکا قرار گیرد؛ تنشی که پس از حمله نظامی اسرائیل و آمریکا به ایران در ماه ژوئن، وارد مرحله‌ای کاملاً جدید شده است.

 تلاش هماهنگ منطقه برای مهار بحران

اهمیت سفر مقام سعودی زمانی دوچندان شد که تقریباً در همان ساعت، هواپیمای حامل هاکان فیدان وزیر خارجه ترکیه نیز در مهرآباد به زمین نشست. چنین همزمانی‌ای در سال‌های گذشته کم‌سابقه بود و از همان لحظه نخست این تصور را ایجاد کرد که تهران در مرکز یک ابتکار دیپلماتیک تازه قرار گرفته؛ ابتکاری که بازیگران اصلی آن دو کشور هستند که هم به غرب دسترسی دارند، هم با ایران کانال فعال دارند، و هم در سال‌های اخیر نقش میانجی در پرونده‌های منطقه‌ای را تجربه کرده‌اند.

فیدان به‌طور سنتی حامل پیام‌هایی فراتر از یک وزیر خارجه معمولی تلقی می‌شود؛ کسی که هم سابقه امنیتی طولانی دارد و هم از نزدیک‌ترین مشاوران اردوغان است. او در ماه‌های اخیر کوشیده جایگاه ترکیه را در معادلات امنیتی خاورمیانه بازسازی کند، به‌ویژه در فضای پس از حملات ژوئن و نگرانی‌های مشترک درباره احتمال یک درگیری گسترده. از همین رو حضور او در تهران در کنار سفر مقام سعودی، این برداشت را تقویت کرد که هر دو طرف حامل پیام‌هایی درباره پرونده هسته‌ای و مدیریت تنش ایران و آمریکا و نیز معادلات منطقه ای و مشخصا لبنان، عراق، سوریه و فلسطین هستند.

برخی منابع دیپلماتیک در تهران می‌گویند پیام مشترک این دو سفر را می‌توان چنین خلاصه کرد که «کشورهای منطقه نگران ورود بحران ایران و آمریکا به نقطه بی‌بازگشت‌اند و ترجیح می‌دهند به جای آنکه طرف‌های خارجی قواعد بازی را بنویسند، ابتکار را خودشان در دست بگیرند.» در واقع، عربستان و ترکیه هر دو به این جمع‌بندی رسیده‌اند که ادامه وضعیت فعلی می‌تواند امنیت خاورمیانه را در معرض شوک‌های تازه قرار دهد؛ شوک‌هایی که نه به نفع ریاض است، نه آنکارا، و نه حتی واشنگتن.

این همزمانی از یک زاویه دیگر نیز مهم است. ترکیه و عربستان در یک سال گذشته و بعد از ورود سوریه به دوره «پسااسد» روابط خود با تهران را وارد کانال دیگری کرده اند. در چنین شرایطی حضور هم‌زمان این دو بازیگر در تهران می‌تواند بخشی از یک هماهنگی منطقه‌ای برای جلوگیری از فروپاشی کامل سازوکارهای دیپلماتیک تلقی شود؛ سازوکارهایی که پس از حمله ژوئن (خرداد و تیر) اسرائیل و آمریکا عملاً فلج شده‌اند. به‌عبارت دیگر، سفر همزمان فیدان و الساطی صرفاً دو سفر دوجانبه نبود؛ بلکه نشانه‌ای از تمایل بازیگران منطقه‌ای برای ایستادن میان تهران و واشنگتن، پیش از آنکه تنش از کنترل خارج شود.

 میانجی‌ناپذیری تنش تهران ـ واشنگتن 

با وجود همه تحلیل‌ها درباره نقش‌آفرینی عربستان یا ترکیه، و با وجود روایت‌هایی که درباره تمایل ترامپ برای سپردن پرونده ایران به بن‌سلمان منتشر شده، بخش مهمی از ارزیابی‌های مستقل به سمت یک گزاره مشترک و البته بدبینانه میل می‌کند که تنش ایران و آمریکا در وضعیت فعلی اساساً میانجی‌ناپذیر شده است. این گزاره نه صرفاً محصول فضای داخلی ایران، بلکه نتیجه یک ارزیابی گسترده در سطح اندیشکده‌ها و رسانه‌های معتبر بین‌المللی است.

مجله اکونومیست در گزارشی تازه با بررسی وضعیت دو کشور پس از حملات ژوئن تأکید کرده است که «فعلاً نباید روی هیچ توافقی میان ایران و آمریکا حساب باز کرد». این گزارش یادآور شده که علیرغم پنج دور گفت‌وگو با میانجی‌گری عمان، تصمیم دولت آمریکا برای مشارکت در حمله به اهداف هسته‌ای ایران، عملاً مسیر دیپلماسی را در داخل ایران بی‌اعتبار کرد و اکنون هرگونه مذاکره‌ای برای تهران هزینه سیاسی سنگینی دارد. اکونومیست همچنین با اشاره به بی‌اعتمادی عمیق طرفین و بازگشت واشنگتن به موضع حداکثری «غنی‌سازی صفر»، احتمال هرگونه توافق را «بسیار پایین» توصیف کرده است.

در تهران نیز چنین ارزیابی‌هایی قابل مشاهده است. بخش‌هایی از جریان تصمیم‌سازی در ایران بر این باورند که تلاش برای میانجی‌گری کشورهای منطقه در شرایط فعلی کارکردی ندارد، زیرا مسئله تهران و واشنگتن از سطح یک اختلاف قابل مدیریت گذشته و به سطح یک تقابل ساختاری و امنیتی رسیده است. حملات ژوئن، علاوه بر پیام نظامی، پیام سیاسی مهم‌تری داشت؛ اینکه آمریکا و اسرائیل حاضرند از ابزار نظامی برای تغییر رفتار ایران استفاده کنند و این در تهران به‌عنوان «پایان دوره اعتماد به میانجی‌ها» تعبیر می‌شود.

این همان نقطه‌ای است که بحث میانجی‌گری را از حالت «امکان» خارج می‌کند. به بیان دیگر، مسئله دیگر این نیست که عربستان، عمان، قطر یا ترکیه بخواهند میانجی باشند یا نه؛ مسئله این است که اساساً «میانجی‌گری» در یک بحران میانجی‌ناپذیر تعریف ندارد. به همین دلیل بسیاری از تحلیلگران در تهران معتقدند که سفرهای سعودی و ترکیه‌ای، حتی اگر حامل پیام‌هایی درباره پرونده هسته‌ای باشند در نهایت بیشتر به حوزه مسائل منطقه‌ای مانند غزه، لبنان، سوریه و یمن محدود خواهند بود، نه بازگشت واقعی به مذاکرات ایران و آمریکا.

در چنین شرایطی اگرچه سفر مقام سعودی به تهران و همزمانی آن با دیدار وزیر خارجه ترکیه می‌تواند نشانه‌ای از تلاش هماهنگ کشورهای منطقه برای جلوگیری از تشدید بحران باشد، اما واقعیت این است که بحران اصلی، یعنی نزاع میان تهران و واشنگتن، نه در ریاض و آنکارا و مسقط، بلکه در پایتخت‌های دو طرف تصمیم‌گیری خواهد شد. و تا زمانی که این دو مرکز اراده‌ای برای تغییر مسیر نداشته باشند، هیچ میانجی‌ای، حتی اگر وزن و نفوذ عربستان و ترکیه را داشته باشد، نمی‌تواند گره اصلی این تقابل را باز کند.

 احمد بخشایش اردستانی: سفر مقام سعودی ادامه همان رقابت پدرخواندگی در خاورمیانه است

احمد بخشایش اردستانی طی گفت‌وگو با «شرق» درباره اهداف سفر معاون وزیر خارجه عربستان سعودی به تهران ابتدا از فضایی سخن می‌گوید که پس از نامه مسعود پزشکیان به محمد بن سلمان شکل گرفت. او توضیح می‌دهد که «قرار بود یکی از مقامات سعودی به ایران سفر کند و علت اولیه آن هم در ادامه همان نامه آقای پزشکیان بود؛ اما وقتی رهبر انقلاب فرمودند که این نامه هیچ ربطی به آمریکا ندارد و ما پیامی برای آقای ترامپ نفرستاده‌ایم، مسیر تحلیل‌ها تغییر کرد.» 

به تعبیر نماینده مجلس دوازدهم، مفاد این نامه «طبیعتاً محدود به روابط دوجانبه، موضوع حج و تشکر از پادشاه سعودی بابت خدمات به حجاج ایرانی بوده» و اگر هم مواردی از نوع همکاری‌های دوجانبه یا چندجانبه در آن مطرح شده باشد، «هیچ پیوندی با پرونده آمریکا نداشته است». البته عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی اضافه می‌کند که «به لحاظ زمان بندی این سؤال همچنان باقی است که چرا پیام تشکر برای حج سال گذشته با تاخیر ارسال شد؟ یا برای حج پیش رو هنوز چند ماهی باقی مانده است. لذا نامه، چه برای حج سال گذشته یا حج پیش رو از نظر زمانی با حرف و حدیث مواجه است.» ولی این مدرس دانشگاه تأکید دارد که «بهتر است این موضوع را در چارچوب «مثلث قدرت منطقه‌ای» دید؛ مثلثی شامل ایران، ترکیه و عربستان که هرکدام به‌سمت یک بلوک بین‌المللی متمایل شده‌اند.»

این بهارستان نشین در ادامه به سفر همزمان وزیر خارجه ترکیه اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد که «ترکیه امروز احساس می‌کند دست بالا را در سوریه دارد. روزگاری ایران هزینه‌های سوریه را به‌عنوان بخشی از جبهه مقاومت تقبل می‌کرد، اما حالا ترکیه بار اصلی را بر دوش می‌کشد و در مقابل، حضور اسرائیل در شمال، یک مشکل امنیتی واقعی برای آنکارا شده است.» لذا اردستانی «از فشار اجتماعی بر دولت اردوغان و تظاهرات مردم سوریه علیه بی‌عملی دولت احمد الشرع در برابر حملات اسرائیل» می‌گوید و اضافه می‌کند که «عربستان نیز در ماه‌های اخیر با ارسال تجهیزات پلیس و کمک‌های امنیتی عملاً وارد پرونده سوریه شده است». در اداهم و از نگاه این نماینده مجلس، احتمال دارد «آنکارا تصور کند آرام‌سازی نسبی فضای سوریه از مسیر تهران ممکن است و سفر فیدان به ایران در همین چارچوب قابل تحلیل است.»

اردستانی، که در بخشی از گفت‌وگو روی نقش «میانجی» احتمالی عربستان را از زاویه دیگری به بوته تحلیل می برد و تأکید می‌کند که «سفر معاون وزیر خارجه سعودی تلاشی برای ایفای نقش میانجی است؛ البته نه میانجی برای انتقال پیام‌های ایران و آمریکا از مسیر ترامپ، بلکه نوعی رقابت با عمان و قطر برای نشان دادن وزن سیاسی عربستان». با چنین برداشتی، استاد روابط بین‌الملل توضیح می‌دهد که «عربستان بدش نمی‌آید بگوید من از عمان و قطر مهم‌ترم و می‌توانم بین ایران و آمریکا واسطه باشم. ضمن اینکه سعودی کاملاً درک کرده که وزن بازدارندگی ایران مانع یک‌جانبه‌گرایی اسرائیل در منطقه است و این فهم بعد از جنگ دوازده‌روزه و حمله اسرائیل به قطر تقویت شد.»

در پاسخ به این پرسش که آیا پس از سخنان اخیر رهبر انقلاب، تنش ایران و آمریکا به نقطه «میانجی‌ناپذیر» رسیده است، بخشایش این برداشت را رد می‌کند و می‌گوید که «فرمایش رهبری یک دوگانه دارد. ایشان همیشه در چارچوب مصلحت، مجوز مذاکره را داده‌اند؛ در برجام، در مذاکرات پنج‌مرحله‌ای اخیر و حتی در پرونده افغانستان و عراق در دوره‌های قبلی. سخن ایشان ناظر به این بود که کشور نباید شرطی شود؛ یعنی انتظار نداشته باشیم با یک مذاکره همه مشکلات اقتصادی حل شود.» عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی تأکید می‌کند که «این حرف به معنای بستن باب مذاکره با آمریکا نیست»، بلکه واکنشی بود به فضایی که «می‌رفت مردم را نسبت به یک توافق خیالی امیدوار کند.»

در پایان، این نماینده مجلس پیرامون اینکه عربستان دنبال چه نقشی است، به «شرق» می گوید که «در مذاکرات بزرگ معمولاً کشورها می‌خواهند نقش پدرانه داشته باشند. عربستان هم همین را می‌خواهد؛ هم به آمریکا بگوید که می‌تواند بحران را مدیریت کند، هم به منطقه پیام بدهد که در سطحی بالاتر از عمان و قطر است. ضمن اینکه سعودی فهمیده ایران دشمنش نیست؛ چون اگر ایران نباشد، اسرائیل به‌راحتی هژمون منطقه می‌شود. بنابراین بدش نمی‌آید که در کنار تهران یک رابطه قابل اتکا بسازد؛ رابطه‌ای که در ۴۰ سال گذشته، با وجود همه اختلاف‌ها، هیچ‌وقت به جنگ نرسیده است.»


 

آخرین اخبار