اصولگرايان درمجلس اول درحق من ظلم كردند

بله.بعدازپیروزی انقلاب وقتی که سفارت آمریکابه عنوان لانه جاسوسی به دست دانشجویان پیروخط امام افتاد یکی ازدانشجویان که شاگرد من بود ازمن خواست آنجا بروم ودرس اخلاق تدریس کنم.من را می بردندآن جا تا وقتی که این لانه بود برای آن ها تفسیرمی گفتم.درهمین دوره ها بود که برای دانشجویان کتاب نماز،کتاب ولایت فقیه و کتاب تربیت اسلامی را به رشته تقریر درآوردم و توسط دفتر تحکیم وحدت چاپ شد.

بله.همین خانم ابتکاریکبارآمد پیش من و گفت ما شاگرد شما بودیم.آقای سیف الهی هم می گفت ما شاگرد شما بودیم.آقای میردامادی، آقای اصغرزاده هم همین طور.الان هم برای معالجه نزد برخی ازاین دوستان وقتی می روم خیلی برای من احترام قائل هستند. واقعا شرمنده می شوم.

دوره اول وارد مجلس شدم.یکی ازعلمای دینی شیرازاطلاعیه داد اوعالم بزرگی درشهربود.آقای مهاجرانی وزنگنه هم در میان دوره ای وارد مجلس شدند.وقتی من وارد مجلس شدم لیستی را آماده کردند که دارای سه ستون بود.نمایندگان را به بخش تقسیم کردند.به عبارتی توسط این لیست می خواستند یک نوع تقسیم بندی سیاسی درست کنند تا گرایشات هرنماینده مشخص شود.یک ستون مربوط به رییس جمهورودفترش بود.یک ستون مربوط به حزب جمهوری ومجاهدین انقلاب ولیست سوم هم مستقلین.من را بدون آنکه ازخودم گرایش یا  طرفیت سیاسی ام را بپرسند به دلایلی که هنوزروشن نیست درلیست طرفداران و حامیان رییس جمهور وقت یعنی بنی صدر گذاشتند درحالیکه من هیچ ارتباطی با دفتراو و با شخص اونداشتم.من حتی درزمان انتخابات ریاست جمهوری به آقای حبیبی رای داده بودم.من از آنجا با این نوع رفتارهای اصولگرایان مواجه شدم ودیدم که نه براساس حقیقت و واقعیت بلکه برمبنای رفتارهای شخصی و کینه ورزی عمل می کنند.ازآن جا من با اینگونه اصول گرا ها دلتنگ شدم ودیدم چه ظلم هایی واقع می شود ازآن پس هروقت که ضد اصلاح طلب ها سخن می گفتند؛ قبول نمی کردم.

 

وقتی که مدرک  گرایی درمجلس باب شد دیگرازوجود نمایندگان مجرب وکارکشته خبری نشد.کم کم سطح تخصصی به معنای تجربه و کارکشتگی پایین آمد.مثلا درمجلس اول مرحوم عراقی بودند ایشان هیچ مدرک دانشگاهی نداشت اما درتحلیل مسایل سیاسی و اجتماعی برتر از دهها استاد دانشگاه بود.مجلس الان از نبود متخصصان واقعی رنج می برد.شاید شما دهها نماینده دکترا داشته باشیداما اینها افرادی هستند که کم ترین تجربه فعالین صنفی وصنعتی دارند.اگرداخل مجلس شما یک کشاورز واقعی داشته باشید یا یک صنعتکارحرفه ای یا یک تاجرکاربلد آیا وزرا می توانند به این راحتی با مجلس کنار بیایند.به نظر من مجلس بعدی را باید بر اساس تقسیمات صنفی شغلی انتخاب کنند.

بله چه اشکالی دارد؟

بله.نیازمند تغییر در قانون هم هستیم .

 هرشغلی باید ارشد کارشناسان خودش را به آن مجلس بفرستد. 

خیر.مجلس تخصصی یا صنفی مصوباتش را به مجلس کنونی می فرستد.این مجلس مصوبات مجلس اول را ازنظرکارشناسی بررسی می کند بعد محصولش را می دهد به شورای نگهبان. الان شما محل کارشناسی نداری واین پژوهشگاهی که برای مجلس گذاشته اند دارای ضعف پژوهشی وضعف کارشناسی است.با مرکزپژوهشها نمی شود کارکارشناسی کرد.اگرمجلس دوم بوجود بیاد وبراساس تقسیمات صنفی باشد آن وقت می بینید وزرا توی دست آن مجلس مثل آهن دردست داوود هستند.یعنی قدرت کارشناسی آنها وزرا را در خود ذوب می کند. به وزرا شکل می دهد. وزرا ناچارند تمام فکروذکر خودشان رابرای کاردرست وبدون اشتباه هزینه کنند. چراکه چشمهای بینایی آنها را می بیند.

 درزمان مجلس اول مرحوم شهید آیت الله دستغیب به شهادت رسیدند. می خواستند جانشینی برای ایشان تعیین کنند.قرعه فال بنام من خورد.البته بهتر شد چون در مجلس من هرچی به سران حزب جمهوری گفتم این اشتباهتان را اصلاح کنید اصلاح نکردند و تا آخر هم نماینده ها فکر می کردند من بنی صدری هستم .آنها این ظلم را به من کردند و خدا فرج کرد وابتدا معلم اخلاق شهید رجایی شدم.  وقتی ایشان رییس جمهور شد از من خواست هفته ای یکبار کلاس اخلاق بگذارم اوهم خیلی خوب گوش می داد .

آقای رجایی کلاس برای شخص خودش می خواست وبعد ازجلسه دوم به من گفت اجازه می دهید ضبط کنم دلش می خواست بعد از اینکه صحبت من را شنیدروی آن تامل کندمیزان علاقه آقای احمدی نژاد به کلاس من به پای رجایی نبود.آقای احمدی نژاد کلاس اخلاق را برای کابینه می خواست ایشان فقط صحبت ها را خوب گوش می کرد. تفاوتش این بود.درحقیقت آقای احمدی نژاد من را برای هیئت دولت آورده بود اما رجایی مرا برای خودش آورده بود از این جهت خوب گوش می داد من هم جایم بین آقای احمدی نژاد بود وآقای مشایی.روابط و این دو تا را خوب سیرمی کردم. این دوتا احترام من را داشتند مخصوصا آقای مشایی که حرف کسی را گوش نمی داد من دوتا مساله دررابطه با مکتب ایرانی گفتم، به او توصیه کردم دراین مورد صحبت نکند واوهم دیگردراین خصوص صحبتی نکرد.

فکرکنم آقای احمدی نژاد درزمینه وزارت اطلاعات، اطلاعات نگران کننده غیر واقعی دریافت کرده بود.در نتیجه تصمیم گرفت که وزیر را عزل کنداما رهبری بزرگوارقبول نکردند ازاینجا یک شکافی پیش آمد. این مصائب را می شد جبران کرد. ببنید علما ما در دستگاه کافری مثل هلاکوخان ، حضور داشتند.یک مرجع تقلیدی مانند خواجه نصیر زمام امور را در دست می گرفت و اوضاع را تغییر می داد مثلا سلسله کرم خورده بنی عباس را همین خواجه نصیربه وسیله هلاکوخان برانداخت.کسانی که شاخص می شوند انسان های دلسوزیک خورده باید پا روی آبرویشان بگذارندوبه حاکمان نزدیک شوند.ممکن نسبت هایی به آنها داده شود اما نباید اجازه ندهند تا متملق ها دوربزرگان جمع شوند.آقای احمدی نژاد به همین صورت تحت تاثیرمتملق ها قرار قرارگرفت .برخی هم ازترس آبرویشان نیامدند به او کمک بکنند.این اشتباه است که کسی برای حفظ آبروی خودش ضررهای بیشماری برای اسلام درنبود خودش دریک جا بوجود بیاورد.آدم باید یک مقدار فحش بخورد من این دوره ای که حزب جمهوری مرا متهم کرد به بنی صدری اما رابطه ام را با این ها قطع نکردم خیلی برای من درس بود و باید این طور باشد گاهی در یک اتاق دربسته یک تصمیمی می گیرندبعد عواقبش نا پسند است امام راحل هم می فرماید متاسفانه حوزه های ما تجریدی هستند یعنی دراتاق های در بسته می نشینند قانون بانک داری بدون ربا را می نویسند این نمی شود .

آن موقع وقتی میرفتم یک شهرستان به من می گفتند آقا این شهر راهم مثل  شیرازدرنظر داشته باشید. دراینجا هم حضور داشته باشید.از من می خواستند مخصوصا ایام جنگ درجبهه بروم برای گردان ها صحبت کنم. بعد ها هم برای بسیجی ها همین درخواست وجود داشت .من وقتی نتیجه چند سال تدریس در مدرسه حقانی را با نتیجه 27 سال کرسی نمایندگی ولی فقیه دراستان  مقایسه کردم احساس کردم مربی و مدرس باشم می توانم بهترکار کنم. الان هم مثلا کلاس اخلاق من درمدرسه فیضیه بسیار شلوغ و سازنده است.

من بنام نبود که مستقل  ثبت نام کنم ولو اینکه رای هم بیاورم. ممکن است در ذهن ها این تصور ایجاد شود که  با این بزرگان حالت مقابله ای دارم. گفتم من تو علوم انسانی کارم را می کنم اما اگر در لیست نباشم قطعا انصراف خواهم داد.آقایان تا متوجه شدند که بنای انصراف دارم گفتند که حتما در لیست پیشنهادی حضور خواهم داشت لذا من هم از انصراف دادن منصرف شدم.(می خندد)

 

اینکه اعضای شورای نگهبان عناصرخودخواه وزیاده طلب و مستبدی باشند اینگونه نیست. اینها می خواهند حرفشان پایدارباشد یک حرف ثابت داشته باشند وآن حرف ثابتشان ثبات داشته باشد! منتهی درطول زمان شرایط عوض شد. یک زمانی بود که به راحتی احراز صلاحیت می کردند بعد دیدند اینگونه احرازها جواب نداده است. دایره احرازرا تنگ کردند .الان هم باید  باید وقتی می خواهند نامزدها ثبت نام کنند از یک فیلتری عبور کنند. اگر ثبت نام کننده نیازمند شرکت شدن در آزمون انتخاباتی خب در آزمون شرکت کند وگرنه به مرحله بعدی برود. یعنی رسیدگی به پرونده سیاسی و اجتماعی اش آغاز شود.

یک دوره ای اینها اجازه مراجع را به رسمیت شناختند ولی الان متوجه شدند که این رویه جواب نمی دهد .الان قانع به این مسئله نیستند ولی قبلا بودند و حق دارند تجاربشان در گذشته و حال تغییرپیدا کند. حرفی نیست بگویندما اشتباه کردیم که آمدیم و گفتیم هرکس اجازه ازآقایون دارد بیاورد هم اکنون معتقدیم که ما باید احراز کنیم .چراکه فردای قیامت من باید جواب بدهم .

 بله.اگرقرارشد آزمون بگیرندهمه باید آزمون بدهند.اینکه نمی شود برخی بدون آزمون تایید شوند وبرخی رد.اینها را باید شفاف کنند این دوگروه را باید دعوت کنند ویک امتحان جامع بگیرند. اگرهمه قبول شدند که وارد گود می شوند واگرهرکدام رد شدند قاعدتا نتیجه را خواهند پذیرفت.