قانون بازار سرمایه قطعا در شرایط فعلی به اصلاح نیاز دارد، زیرا طی 9 سال گذشته ساختار بازار سرمایه تغییر کرده و نقش بازار سرمایه در سند چشم انداز و برنامه پنجم توسعه و در کل اقتصاد پررنگ شده است، لذا بازنگری اساسی در قانون بازار سرمایه لازم و واجب است. در لایحه اولیه قانون بازار سرمایه در سال 1384 پیشنهاد شده بود که قانون بازار هر دو سال یکبار بازنگری شود ولی این موضوع در قانون نهایی حذف شد که متاسفانه پویایی را از قانون دور کرد بنابراین حتما قانون در شرایط فعلی به اصلاح نیاز دارد.محور اولیه که به اصلاح نیاز دارد ساختار، حاکمیت بازار و نحوه نظارت است به طوری که کل ساختار شورای عالی بورس و نحوه تعیین افراد به بازنگری جدی نیاز دارد تا به سمت غیر دولتی و مستقل بودن نهادهای ناظر بازار سرمایه حرکت کند. زیرا قانون فعلی بازار سرمایه به گونه ای است که شورای عالی بورس و اعضای سازمان بورس کاملا تحت انتخاب وزیر امور اقتصادی و دارایی هستند و حتی رییس سازمان بورس نیز به عنوان معاون وزیر تلقی میشود، این درحالی است که قانون پویا باید منابع کل ذینفعان جامعه ،سهامداران خرد و کارگزاران را مدنظر قرار دهد.این مشکل تا جایی است که سازمان جهانی بورسها هم معتقد است که ساختار بازار سرمایه ایران دولتی است.اصلاح دیگری که قانون بازار سرمایه به آن نیاز دارد، استقلال شرکت بورس در نهاد ناظر است، یعنی شرکت بورس باید مرکز اصلی مدیریت باشد و نهاد ناظر اصلی فقط باید بر اجرای قانون نظارت کند این درحالی است که اکنون سازمان بورس کارهای اجرایی را انجام می دهد. بنابراین باید هیات مدیره تمام بورسها مانند بورس کالا و بورس انرژی هر کدام نقش پررنگتری داشته باشند و اهمیت آنها افزایش یابد و استقلال آنها در مدیریت پررنگ شود.محور سومی که به اصلاح و بازنگری نیاز دارد ، نقش و نحوه نظارت بر شرکتهای تامین سرمایه است که این محور به تغییر جدی نیاز دارد، زیرا برای راه اندازی شرکتهای تامین سرمایه رفتاری دوگانه وجود دارد به طوری که برای راه اندازی سایر نهادهای مالی سازمان بورس باید تاییدیه لازم را ارائه کند ولی برای راه اندازی شرکتهای تامین سرمایه شورای بورس باید این تاییدیه را بدهد. محور بعدی که به بازنگری نیاز دارد، بازنگری در نحوه نظارت و اعطای مجوز برای نهادهای مالی است که شامل شرکتهای کارگزاری و لیزینگها می شود.محور بعدی که به نوعی به ساختار بازار سرمایه مربوط می شود این است که اگر اصلاحی در قانون بازار سرمایه رخ دهد، باید تمامی ذینفعان بازار مانند کارگزاران، سهامداران، بانکها و شرکتهای بورسی در بالاترین نهاد ناظر بازار سرمایه نماینده داشته باشند تا صدای همه در شورای بورس شنیده شود و این طور نباشد که تنها نمایندگان دولت در این شورا حرف اول را بزنند زیرا بازار سرمایه تنها برای دولت نبوده و برای همه فعالان بازار است.اگر شورای بورس سالم باشد همه ذینفعان از آن سود می برند لذا همه فعالان بازار باید در سلامتی و اعتبار آن نقش داشته باشند.این درحالی است که دولت می تواند در اصلاحیه قانون بازار نماینده تعیین کرده و وظیفه نظارت بر اجرای قانون را بر عهده بگیرد و حتی قوه قضاییه و نمایندگان مجلس نیز در شورا حضور داشته باشند اما مابقی اعضای شورای بورس از کارگزاران ،شرکتهای سرمایهگذاری و سهامداران و حتی اتاق بازرگانی باشند تا همه ذینفعان بتوانند در این شورا نظر خود را اعلام کنند.اصلاحات در سطح کلان مطرح است و جزئیات قانون نیز به تغییراتی نیاز دارد، قانون بازار سرمایه در حالی به بازنگری نیاز دارد که عزم جدی برای اصلاح قانون نبوده و بازنگری در قانون بازار سرمایه به یک قهرمان نیاز دارد. به طوری که وزیر امور اقتصادی و دارایی باید پیشقدم شده و بانی آن شود تا قانون مردمیتر به تصویب برسد. همانطور که برای تصویب قانون سال 1384، بانک مرکزی به شدت با آن مخالفت کرد، اکنون نیز مخالفتهایی برای تغییر و اصلاح قانون وجود دارد.
* شاهین شایان آرانی- کارشناس ارشد بازار سرمایه