کافههای تهران حالا بیشتر یک محیط فرهنگی هستند و پاتوقی برای جوانان تلقی میشوند. به همین دلیل است که کافهداری برای بسیاری از جوانها وسوسهکننده است.
شهروند نوشت: کافههای تهران در ١٠سال گذشته ٦٠ تا ٧٠درصد رشد داشتهاند. این موضوع را اسکندر آزموده، رئیس اتحادیه فروشندگان بستنی، آبمیوه و کافیشاپها میگوید و توضیح میدهد که چیزی حدود ٢٥٠ کافه در تهران فعالیت میکنند که اگر بخواهیم کافههای سیار خودرویی را به این مجموعه اضافه کنیم میتوانیم بگوییم حدود ٣٠٠ کافه در تهران فعالیت میکنند. او میگوید کافی شاپ جزو معدود صنفهایی است که واحد غیرمجاز ندارد و همه کافههای تهران مجوز دارند.
کافههای تهران حالا بیشتر یک محیط فرهنگی هستند و پاتوقی برای جوانان تلقی میشوند. به همین دلیل است که کافهداری برای بسیاری از جوانها وسوسهکننده است. البته درآمد کافهداری هم بد نیست و بسیاری از کافهداران تهرانی میگویند اگر هزینهها را از درآمدمان کم کنیم چیزی حدود ٢٠ تا ٣٠ میلیون تومان در ماه دستمان را میگیرد.
اما آیا بازار کافهها در تهران اشباع شده است؟ اسکندر آزموده معتقد است: بازار کافهها اشباع نشده و هر محله تهران قابلیت راهاندازی حداقل یک کافه را دارد. در ادامه به جزییات راهاندازی این شغل از نگاه کافهداران میپردازیم:
*فروش وسوسهانگیز کافهها
بازاریها میگویند که چیزی حدود ٦٠ تا ٧٠میلیون تومان درآمد ماهانه کافههای تهران است. این عدد ممکن است رقم چشمگیری برای هر جوان جویای کار باشد، اما درآمد خالص نیست و کافهداری هزینههای خودش را دارد.
خیلیها تصور میکنند بدون در نظر گرفتن تخصص، کافهداری راحتترین شغل ممکن است. اما این طورها هم نیست، چرا که به گفته صاحبان کافه نخستین و ابتداییترین مقوله کافهداری ماندگاری و جذب مشتری است وگرنه با داشتن سرمایه همه میتوانند کافه بزنند.
*٥٠ تا٥٠٠میلیون تومان سرمایه برای راهاندازی کافه
احتمالا کافه بازها و بیشتر جوانها حداقل یک بار به راهاندازی کافه فکر کردهاند، اما نخستین سوالی که با آن مواجه میشوند این است که به چه میزان سرمایه اولیه نیاز دارند؟ ٥٠ تا ٥٠٠ میلیون تومان سرمایه اولیه برای راهاندازی یک کافه است، اما با ژانرهای متفاوت. «برای راهاندازی کافه سرمایه زیاد مهم نیست، چرا که با ٥٠ میلیون تومان هم میتوان کافهای سیار راهاندازی کرد و با گذر زمان آن را به کافهای لاکچری تبدیل کرد. این را مدیریت یکی از کافههای حوالی خیابان آپادانا میگوید و ادامه میدهد: «در این کار تخصص از اهمیت بالایی برخوردار است.» او که خود چندین و چند سال است کافهداری میکند و انواع کافههای ساده و لاکچری را تجربه کرده میگوید:«هر کافهای بنا به محل و ژانرش مشتری هم دارد.» اما یکی از کافهداران حوالی کریمخان میگوید: «با این وضعیت دلار و خارجی بودن اجناس مسلما لوازم مورد نیاز برای کافه افزایش قیمت چندین برابری داشتهاند. آن هم معلوم نیست در بازار موجود باشد یا نباشد.»
*چه مخارجی دارید؟
قبل از هرچیز برای کافهداری نیاز به یک مکان مناسب دارید. اگر پول خریدن سرقفلی کافه را ندارید برای مناطق مرکزی تهران ناچارید چیزی حدود ١٥٠ تا ٢٠٠ میلیون تومان پول رهن و ماهانه چیزی حدود ٣ تا ٨ میلیون تومان اجاره بپردازید.
آیتم دوم کافهآرایی است. چشمنواز بودن کافهها برای مشتریان اهمیت ویژهای دارد به همین دلیل است که شما حتما باید کافهآراییتان را به یک متخصص حرفهای بسپارید. کافهداران تهران میگویند برای خرید تجهیزات کافهآرایی و پرداخت دستمزد طراح چیزی حدود ٢٠ میلیون تومان کنار بگذارید. البته اگر میخواهید وسایل لوکستری در طراحی کافهتان استفاده کنید ناچارید تا ١٢٠ میلیون تومان هم کنار بگذارید. به جز هزینههای کافهآرایی تجهیزات ضروری که برای کافهتان نیاز دارید، کتری برقی بزرگ، آبمیوهگیری صنعتی، بستنیساز، ماکروفر و سرخکن، یخچال، تعدادی ظرف و میز و صندلی است. این تجهیزات حداقل ٢میلیون تومان هزینه دارند و در مجموع حدود ٥٠ میلیون تومان هزینه برای خرید این وسایل مورد نیاز است. البته برای کاهش هزینههایتان میتوانید این وسایل را به صورت دست دوم خریداری کنید.
اگر روزانه ١٠ تا ١٥ مشتری برای خود در نظر بگیرید در ماه به ٢٠ کیلوگرم بستنی، ٨ تا ١٠ کیلوگرم قهوه ترک و فرانسوی، ١٠ کیلوگرم انواع شکلات، ٢٥ کیلوگرم شیر و ٧٠ کیلوگرم کیک نیاز دارید؛ البته میوههای فصل را هم به این مواد اولیه اضافه کنید. ضمن اینکه باید هزینه کارمندان، تبلیغات و مواد اولیه را هم در فهرست مخارجتان بگنجانید.
*چند توصیه از کافهدارها
کافهدارهای تهرانی برای کسانی که میخواهند این شغل را شروع کنند، چه توصیههایی دارند؟ «کافهزدن با داشتن سرمایه شاید کار راحتی به نظر برسد؛ اما تداوم آن هنر میخواهد چرا که اداره کافه همچون اداره کارهای فرهنگی است و باید به عنوان شغل اصلی به آن نگاه کرد. معمولا کسانی که شور و شوق کافهزدن دارند، این کار را یکی از آسودهترین کارها میدانند که نیازی به حضورشان نیست.» این جملات را یکی از صاحبان کافه در حوالی ولیعصر میگوید و بر این باور است کسانی که رویای کافهداشتن را در سر دارند، باید برای ورود به این کار ابتدا اقدامات کارشناسیشده را انجام دهند؛ چرا که در غیر این صورت ممکن است پس از مدتی خسته و پشیمان شوند و حتی با بدهیهای فراوان کافه را جمعآوری کنند.
یکی دیگر از کافهداران میگوید: «اگر ملک از خودتان است، کافه بزنید وگرنه جز ضرر چیزی عایدتان نمیشود.» اما نیما که کافهای ساده حوالی ایرانشهر دارد، نظرش فرق دارد و میگوید: «کافهداری هنر ارتباط با مردم را میخواهد؛ اینجا را ببینید روزانه نزدیک ١٠٠ نفر مشتری دارم برای بعضی هم پاتوق شده است. ٤ سال پیش با کافه ١٣ متری و سرمایه ٢٠٠میلیونی شروع کردم اما بعد از ٢ سال تغییر مکان دادم و ٣٠٠میلیون تومان دیگر برای پیداکردن جای جدیدی به سرمایه اولیهام اضافه کردم.»
این طور که به نظر میرسد مقوله علاقه هم در این موضوع بیتأثیر نیست اما نیما در ادامه صحبتهایش اضافه میکند: « اجاره ملک، نیروی انسانی و انرژی برای کافهها بالاترین هزینهها را دارند.»
*هنوز کافهها اشباع نشدهاند
اگر چه بسیاری گمان میکنند که با افزایش روزافزون تعداد کافهها دیگر نیازی به کافه نیست و موضوعی اشباعشده است؛ اما صاحبان کافه بر سر این موضوع اتفاق نظر ندارند و هر یک آن را از بعدی واکاوی میکند. ابراهیم یکی دیگر از کافهداران خیابان آپادانا میگوید که «چه کسی میگوید کافه در تهران اشباع شده است! کافهها اکثرا یک منو دارند، شما نگاهی به منو غذاها بکنید، هنوز جای کار دارد؛ میتوانند تنوع بیشتری داشته باشند.» اما ناهید که در مرکزیت شهر و یکی از پرازدحامترین مناطق کافهای است، میگوید که «شما ببینید در این حوالی جایی هست که کافه نباشد؟ مسلما کافه و کافهداری در تهران موضوعی اشباع شده است و بیشتر از این برای صاحب کافه بهصرفه نیست. ما در ماه ٦٠میلیون تومان فروش داریم اما همه آن صرف هزینههای جانبی بهخصوص رقابت میشود؛ بهتر است بگویم که بهشخصه درآمدی ندارم.»
ندا هم از دیگر کسانی است که در حوالی ولیعصر کافه دارد و میگوید: «کافهها هنوز اشباع نشدهاند؛ زیرا هر محلهای باید برای خود کافهای داشته باشد اما اکثر کافهها در مرکز شهر هستند؛ در صورتی که در دیگر کشورها اینگونه نیست و هر محلهای برای خودش کافه دارد و مردم شهر معمولا میهمانهای خود را به جای خانه به کافه دعوت میکنند.»