دکترضیا اصانلو؛ رئیس هیات مدیره و مدیرعامل هلدینگ سیماتک 3000؛

جلیل کریمی- کسب‌وکار در اقتصاد سرمایه‌داری نقش مهمی دارد، زیرا اغلب کسب‌وکارها که در مالکیت بخش خصوصی می‌باشند به این دلیل راه‌اندازی می‌شوند که سودساز بوده و دارایی صاحب‌شان را بیافزایند. کسب‌وکارها می‌توانند زیان ده باشند یا مالک آن‌ها دولت باشد. کسب وکارهای کوچک و متوسط نقش به سزایی در پویایی چرخه اقتصادی یک کشور دارند. به طور کلی، کسب وکار کوچک و متوسط به شرکتی گفته می شود که دارای مالکیت مستقل است و با توجه به نوع صنعتی که در آن فعالیت می کند، از نظر نیروی کار، درآمد و اندازه محدودی دارد. تولیدکنندگان صنعتی، با هدف استفاده بهینه از امکانات و جلوگیری از هدر رفتن منابع با ارزش، تمهیداتی اندیشیده اند که نتیجه آن تغییر در ساختار صنعتی خواهد بود. یکی از مشخصات بارز و اصلی این تغییر ساختار، رشد و ترویج بیش از پیش کسب وکارهای کوچک و متوسط است. به منظور آشنایی بیشتربا مفهوم کسب و کار و نقش آن در توسعه یک سازمان یا مجموعه های اقتصادی با دکتر ضیا اصانلو؛ دکترای اقتصاد، نفت و گاز ، دکترای مهندسی عمران و مهندسی و مدیریت ساخت و همچنین فوق لیسانس مهندسی صنایع مدیریت پروژه ، فوق لیسانس مهندسی عمران ، محیط زیست و لیسانس مهندسی صنایع تکنولوژی صنعتی ، مهندسی عمران و مهندسی راه و ساختمان به گفتگو نشستیم که ماحصل این گفتگو را در ادامه می خوانید:
با سپاس از وقتی که در اختیار من گذاشتید،ابتدا از تجربیات و سوابق اجرایی خودتان بگویید.
از سال 1354 تاکنون در زمینه مسکن ، صنعت ، طراحی مهندسی ، نفت و گاز و پتروشیمی ، سیمان و کشت و صنعت و مشاوره مالی فعالیت دارم .همچنین کارشناس عامل کسب و کار آسیا - خوشه صنعتی، کارشناس : عامل توسعه صنعتی UNIDO ، ابعاد فنی قرارداد های EPC در صنعت نفت و گاز ،ابعاد فنی حقوق محیط زیست در صنعت نفت و گاز، آشنایی با حقوق و سیاست های نفت و گاز در کشور ایران ، آشنایی با حقوق قراردادهای پیشرفته سرمایه گذاری خارجی در صنعت نفت و گاز، دوره C D A سازمان توسعه صنعتی ملل متحد - یونیدو « بنیاد کسب و کار آسیا » نیز در کارنامه کاری خود دارم. همچنین طراحی برنامه های مختلف برای تهیه جداول و ماتریکس های مورد نیاز با استفاده از Excel و Visual . تجزیه و تحلیل سیستم ها با استفاده از Excel و نرم افزار Vensim ، کنترل پروژه با کمک نرم افزار Primavera ،تخصص در برنامه ریزی خطی با نرم افزار های تخصصی ،تخصص در امور قراردادهای حقیقی و حقوقی ، تخصص در ارائه چک لیست پروژه ها ، تحریر برنامه راهبردی طراحی و الگو سازی و خط تولید طلا و جواهرات از سنتی به نیمه صنعتی و صنعتی ، ارزیابی تعیین موقعیت طلا و جواهرات در چرخه سیستم تولید و فروش بازار داخلی و خارجی از دیگر سوابق و تخصص های علمی اینجانب است.
شما یک سری مجوزها هم از مراجع مختلف دریافت کرده اید. این مجوزها در چه مواردی بوده است؟
بنده مجوز احداث و بهره برداری از پروژه پالایشگاه نفت یکصد هزار بشکه ای و همچنین مجوز فنی مهندسی در زمینه صنایع برق ، الکترونیک ، کنترل و اتوماسیون و سیستم های مدیریت و بهبود کیفیت و همچنین مواد و فرآیندهای صنایع نفت و گاز و پتروشیمی از وزارت صنعت ، معدن و تجارت و پروژه های GTL ، واحد تبدیل مازوت به دیگر فراوری ها ، واحد پالایشگاه روغن ، واحد پالایشگاه قیر ، واحد فراوری روان گردان ها ، واحد پتروشیمی ، واحدهای زیر مجموعه پتروشیمی ، واحد بشکه سازی ، واحد پلی بک ، واحد تبدیل اسید سولفوریک ، واحد فرآوری گوگرد، واحد فرآوری کک نفتی، واحد نیروگاه 150 مگاواتی C.H.P ، واحد نیروگاه 350 مگاواتی C.H.P ، مجتمع تولید تجهیزات نفت و گاز و پتروشیمی ، مجتمع تولید تجهیزات آب و فاضلاب، مجتمع تولید خودرو سنگین ، مجتمع تولید خودرو سبک ، واحد ماشین آلات راه سازی ، واحد ماشین آلات ساختمانی ، واحد ماشین آلات معدنی، واحد های دانه بندی شن و ماسه، واحد های تولید بتون آماده، واحدهای تولید آسفالت، واحد های تولید مصالح نوین، مجتمع تولید سازه های فلزی ، واحد تولید لباس کار و لباس نظامی ، واحد تولید پوشاک کت و شلوارو پالتو، واحد های مسکونی، مجتمع تخصصی و فوق تخصصی پزشکی . بخش ابنیه و تاسیسات، مزرعه مجتمع کشت و صنعت، واحد فرآوری ایزوگام، مجتمع های آموزشی پایه دبستانی ، مجتمع های آموزشی پایه دبیرستان نوبت اول، مجتمع های آموزشی پایه دبیرستان نوبت دوم، مجتمع های آموزشی عالی، مجتمع های فرهنگی و ورزشی، ایرلاین، امداد هوایی، واحد آبم عدنی 20000 بطری در ساعت، طرح مخازن مراکز استان ها، مجتمع های پمپ بنزین و رفاهی، مجتمع مگامال، سایت گمرگ در محل پروژه ها و مجوزهای گرفته شده دیگر و اسکله های تجاری ، گردشگری صنعتی و احداث زیر ساخت های صنعتی و مسکونی و همچنین شهرک های معدنی همچنین دیگر پروژه های مرتبط را دریافت کرده ام..
معرفی مختصری از مجموعه سیما تک 3000 داشته باشید.
شرکت سرمایه گذاری و توسعه صنعتی سیما تک 3000 یک هلدینگ در صنعت است که فعالیت اصلی آن سرمایه گذاری در شرکت ها، مجتمع‌ها و طرح های تولیدی، صنعتی، ‌تجاری،‌ خدماتی و فرهنگی به منظور ایجاد، راه‌اندازی و مشارکت درتوسعه این گونه واحدهاست.استراتژی این شرکت شامل؛سرمایه گذاری در سهام مدیریتی و غیر مدیریتی ،ایجاد هم افزایی بیشتر از طریق تمرکز بر کسب و کارهای محوری شرکت،خروج از کسب و کارهای غیر مرتبط با استفاده از سه رویکرد کلی(آماده سازی و تلاش برای رشد کسب و کارهای قابل توسعه با هدف افزایش ارزش نهایی شرکت در هنگام فروش و واگذاری،فروش یا انحلال کسب و کارهایی که از قابلیت توسعه اندکی برخوردار بوده و خروج از آنها منفعت بیشتر برای شرکت به همراه دارد وهموار نمودن فرآیند توسعه و تامین مالی از طریق ورود شرکت های زیر مجموعه به بازار سرمایه و بهره گیری بیشتر از کلیه ظرفیت های بازار سرمایه) می باشد.
اهداف کلان ۵ ساله شرکت شامل چه مواردی است؟
اهداف کلان شرکت در بازه زمانی 5 ساله شامل: توسعه کسب و کار ذخیره ‏سازی جهت دست یابی و تثبیت موقعیت رهبری بازار ذخیره سازی نفت خام و فرآورده های نفتی، برنامه ریزی بازار سوخت رسانی به فرودگاه های کشور از طریق حفظ فرودگاه بین المللی امام خمینی(ره) به‏ عنوان بزرگ ترین فرودگاه کشور و ورود به سایر فرودگاه های بزرگ و اصلی کشو،ورود به بازار سوخت رسانی زمینی و دریایی و تثبیت جایگاه به عنوان یکی از بازیگران کلیدی، انتقال دانش و فناوری های نوین صنعت ، عل الخصوص صنعت نفت ، در راستای توسعه قابلیت ها و شایستگی های کارگزاران ، مدیران اجرایی و مهندسان غیر نفتی و همچنین مهندسان فنی و اجرایی تازه کار در صنایع بالادستی در صنایع بالادستی نفت و گاز است.
شرکت های زیر مجموعه سیما تک 3000 در چه زمینه هایی فعالیت دارند ؟
شرکت های زیرمجموعه ما در زمینه پالایش و فرآوری نفت خام ، پالایش و فرآوری گاز طبیعی ، انواع نوشیدنی ، مخابراتی و الکترونیکی ، هواپیمایی – ایرلاین ، دانش بنیان ، هواپیمایی و ایرلاین ، امور بانکی ، مهندسین مالی ، تحقیقاتی – پژوهشی ، خودرو سازی ، تاسیسات و ابزار دقیق ، سوخت و انرژی ، مهندسی مالی و اقتصاد ، دام و طیور ، سیستم نگهدار و الکترونیکی و IT ، پخش و پالایش ، خط و لوله و مخابرات ، هتل و .... ، خودرو سازی ، شیلات و آبزی ، حمل و نقل چند منظوره ، راه و ساختمان ، مهندسین مشاور صنعت نفت و گاز و پتروشیمی ، زیست محیطی و بهداشت حرفه ای ، توریستی گردشگری ، خدمات و پشتیبانی ، کشت و صنعت ، تبلیغاتی، مهندسین مشاور تاسیسات برق و انرژی ، حمل و نقل چند منظوره ، مدیریت سرمایه گذاری - EPCF ، خدمات و پشتیبانی ، خدماتی و نگهداری ،حسابرسی و حسابداری ، پزشکی و خدمات پزشکی ، بازرگانی و امور بین الملل ،امور گمرگی و بندری ، آموزشی و فرهنگی ، نخودرو سازی - سنگین ، کسب و کار ، راه و ساختمان ) ، امور و خدمات دریایی ، حقوقی ، قضایی ، کسب و کار ، و... فعالیت می کنند.
مفهوم کسب و کار از دیدگاه شما چیست و چه اهمیتی برای رسیدن به اهداف یک مجموعه
دارد ؟
تحلیل کسب و کار( Business Analysis ) را می‌توان به عنوان تکنیکی تعریف کرد که برای برقراری ارتباط بین ذینفعان مختلف به منظور درک نیازها، ساختار، سیاست‌ها و عملکردهای کسب و کار برای یافتن راه ‌حل‌هایی که به سازمان در دستیابی به اهداف مورد نظر خود کمک می‌کند، استفاده می‌شود. تجزیه و تحلیل کسب و کار در هر سازمانی نقشی حیاتی دارد. تجزیه و تحلیل نیازمندی‌های کسب و کار، ایجاد مستندات مناسب، شناسایی زمینه‌های بهبود فرایند و تغییر سازمانی، برنامه‌ریزی استراتژیک و تدوین سیاست‌های مختلف که سازمان را به سمت آینده بهتر سوق می‌دهد به عنوان رایج‌ترین راه‌حل‌ها شناخته می‌شود. یک سازمان می‌تواند با شناسایی و اجرای تغییرات خاص، از تجزیه و تحلیل کسب و کار برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود استفاده کند. ماهیت تغییر می‌تواند استراتژیک یا ساختاری باشد، گاهی اوقات شامل تغییر سیاست‌ها و فرایندهای مختلف درون سازمان برای رقابت بهتر در بازار است وسازمان‌ها می‌توانند با درک موقعیت فعلی بازار، با کمک تجزیه و تحلیل کسب و کار، مهارت‌های استراتژیک و فنی خود را بهبود بخشند. .
تحلیل کسب و کار چه تاثیری در توسعه یک سازمان یا توسعه بازار دارد؟
تحلیلگر کسب و ‌کار با ذینفعان پروژه همکاری می‌کند تا نیازمندی‌های کسب و کار را برای تیم توسعه ‌دهندگان ترجمه کند. در حالی که نگرانی‌های تیم توسعه را نیز همزمان با ذینفعان مربوطه در میان می‌گذارد. اینگونه تحلیلگر کسب و کار شکاف بین این دو گروه را پر می‌کند تا نیازهای کسب و کار را برآورده کنند. یک تحلیلگر کسب و کار با در نظر گرفتن نگرانی‌های ذینفعان سعی می‌کند تا روی چشم انداز پروژه تمرکز کند. در حقیقت، مدیریت موثر ذینفعان برای کسب موفقیت در هر پروژه بسیار اهمیت دارد و به عنوان هنر تعامل و ارتباط قوی محسوب می‌شود.تحلیل کسب و کار نقش مهمی ‌در اجرای پروژه دارد که شامل توسعه و آزمایش است. مرحله توسعه پروژه شامل تهیه و اجرای راه‌حل نرم افزاری مورد نیاز برای تامین نیازهای کسب و کار در قالب محصول نهایی است.با هر چرخه انتشار، یک تحلیلگر کسب و کار با تیم آزمایش برای ارزیابی نرم‌افزار در حال توسعه، همکاری می‌کند تا اطمینان حاصل کند که محصول تولید شده تمام نیازمندی‌های مشخص را برآورده می‌کند.
توسعه چیست آیا توسعه‌ به‌ معنای‌ گذر از سنت ‌به ‌تجدد است یا رشد اقتصادی که ‌مساوی‌ با جامعة‌ آرمانی؟
توسعه در لغت به معنای رشد تدریجی در جهت پیشرفتهترشدن, قدرتمندترشدن و حتی بزرگترشدن است .امروزه، واژهتوسعه، در فرهنگعمومی مردمجهانرواجتام یافته واکثر مردمخواهاننیل به آنهستند. آرمانبسیاری از جامعههای کنونی رسیدن بهوضعیت جوامعتوسعهیافته است و چهبسا برای رسیدن بهآنحاضر به از دستدادنهویت ملی و مذهبی خود باشند .به طور کلی توسعه جریانی است که در خود تجدید سازمان و سمتگیری متفاوت کل نظام اقتصادی ، اجتماعی را به همراه دارد. توسعه علاوه بر اینکه بهبود میزان تولید و درآمد را دربردارد , شامل دگرگونیهای اساسی در ساختهای نهادی, اجتماعی ، اداری و همچنین ایستارها و دیدگاههای عمومی مردم است. توسعه در بسیاری از موارد, حتی عادات و رسوم و عقاید مردم را نیز دربرمیگیرد.
می خواستم نظرتان را در مورد توسعه پایدار بدانم؟
توسعه پایدار، عبارتست از ؛ پیشرفت همه جانبه و فراگیر مبتنی بر تلاش های رقابتی از شایستگی افراد در تمام جنبه های اجتماعی بدون کوچکترین اثر پذیری از مقام و شغل و خانواده و رابطه و شهرت و رانت ، که منجر به تلاش مضاعف افراد جامعه ، کم شدن فاصله طبقاتی و فقر جامعه می شود .
به نظر شما توسعه پایدار چگونه اتفاق می افتد؟
توسعه باید از لحاظ زیست محیطی پایدار ، از جنبه اجتماعی عادلانه ، از نظر اقتصادی کارآ و از جنبه فرهنگی با جامعه مورد نظر سازگار باشد . در اغلب اصول چهل گانه در منشور توسعه پایدار توجه به مسئله مردم بومی به طور مستقیم یا غیر مستقیم بعنوان یکی از ضروریات توسعه پایدار مورد تاکید قرار گرفته است .
ابعاد توسعه را با اندکی توضیح پیرامون هر کدام بیان بفرمایید ؟
از مهم ترین ابعاد توسعه یک جامعه که در ارتباط نزدیکی با سایر ابعاد توسعه می باشد ، توسعه اجتماعی و فرهنگی است .توسعه اجتماعی از مفاهیمی است که با چگونگی و شیوه زندگی افراد یک جامعه پیوند تنگاتنگ دارد و در ابعاد عینی بیشتر ناظر بربالابردن سطح زندگی عمومی از طریق ایجاد شرایط مطلوب و بهینه در زمینه های فقر زدایی ، تغذیه ، بهداشت ، مسکن ، اشتغال ، آموزش و چگونگی گذاران اوقات فراغت می باشد . توسعه فرهنگی پیش نیاز توسعه یافتگی در زمینه های سیاسی ، اجتماعی اقتصادی و غیره می باشد . بنابر این توسعه فرهنگی فرآیندی است که در طی آن تغییراتی در حوزه های اداراکی ، شناختی ، ارزشی و گرایشی انسانهای اجتماع بوجود می آید . به عبارتی حاصل فرایند توسعه فرهنگی کنار گذاشتن خرده فرهنگ های غلط قبلی و جایگزینی آن با تفکری است که در آن اجتماع ، محور تفکر انسان قرار گرفته و هدف رسیدن به نگرشی نو و دانایی محور نسبت به تمام مسائل جامعه است .
چرا برای تعریف توسعه اتفاق نظر جامعی وجود ندارد؟
توسعه را باید برحسب پیشرفت به سوی اهداف رفاهی نظیر کاهش فقرو بیکاری و نابرابری تعریف کنیم.یعنی به معنای بازسازی جامعه بر اساس اندیشهها و بصیرتهای تازه تعبیر مینماید. این اندیشهها و بصیرت های تازه در دوران مدرن, شامل سه اندیشه ( علم باوری) ، ( انسان باوری) و ( آینده باوری) است. توسعه، در غرب و برخی کشورهای غیر غربی تحققیافته و میوههای تلخ و شیرینی ببارآوردهاست. ناکامی اکثر کشورهای جهانسوم در دستیابی به توسعه، مفهومتوسعه را مخدوشساخته و اکنونبرای تحدید ابعاد توسعه اتفاقنظر تامی وجود ندارد.
مراحل پیاده سازی توسعه در کسب و کار چگونه است؟
مراحل پیاده سازی توسعه در کسب و کارعبارتند از؛ انجام تحقیقات بازار در ابعاد وسیع،افزایش آگاهی از برند و میزان دیده شدن، ارتقای جایگاه برند در بازار،اطلاع رسانی در خصوص حوزه کاری جدید ،مشخصکردن مشتریان راغب واجد شرایط، ارائه خدمات پس از فروش به مشتری، نمایش مشتریان راضی.
بهترین استراتژی های توسعه کسب و کار از دیدگاه شما چیست؟
بهترین استراتژیهای رشد و گسترش کسبوکار عبارتند از:شبکه سازی ، بازاریابی ارجاعی، حمایت مالی و تبلیغات، برقراری ارتباط مستقیم با مخاطبان، بازاریابی محتوایی، استراتژیهای ترکیبی،بررسی تحولات رقبا ؛ پیدا کردن فرصتهای جدید و ناشناخته در بازار، نظارت بر درآمدهای شرکت و شناسایی فرصتهای موجود برای افزایش سودآوری، ارزیابی و بهبود استراتژیهای فروش، بازاریابی و برندسازی؛ شناسایی راههای توسعۀ کسبوکار بر اساس رفتار مصرفکننده، برقراری ارتباط با تیم فروش، بازاریابی و مدیریت برای همسوکردن استراتژیها با هدف افزایش درآمد،ارزیابی و مشاوره دربارهٔ سرمایهگذاریهای شرکت، ادغامها و تملک کسبوکارهای جدید، یافتن شرکای تجاری مؤثر در روند رشد تجارت، بررسی هزینههای شرکت و پیدا کردن راههایی برای صرفهجویی در هزینهها.
به نظر شما آیا گواهینامه های « ایزو» در توسعه کسب و کار نقشی دارند یا خیر؟
گواهینامه ایزو یک مجوز رسمی است که به کارآمدی استانداردهای بینالمللی اشاره دارد. این گواهینامهها به شرکتها و سازمانها کمک میکنند تا استانداردها و مقررات مورد نیاز را رعایت کنند و از کیفیت و عملکرد بهتری برخوردار شوند. برخی از مزایای اخذ گواهینامه این استانداردها شامل: ایجاد اعتماد و اطمینان، بهبود فرایندها و کارایی، دسترسی به بازارهای جدید ورقابتپذیری بیشتر است.
شاخصهای توسعه اقتصادی را به اختصار بیان کنید؟
شاخص درآمد سرانه، ، شاخص برابری قدرت خرید (PPP)،شاخص درآمد پایدار (GNA, SSI)
، شاخصهای ترکیبی توسعه و شاخص توسعه انسانی (HDI).
در خصوص موضوع «پایداری در مدیریت و کسب و کار» توضیحاتی بفرمایید؟
پایداری معادل استدامه در زبان عربی و Sustainability در انگلیسی است.«پایداری» یا «Sustainability» یکی از مفاهیم کلیدی در اقتصاد و مدیریت کسب و کار است.نخستین بار دانشمندان محیط زیست بودند که به مفهوم پایداری توجه کردند و این اصطلاح، به تدریج در سایر حوزه‌های مدیریتی نیز فراگیر شد و جایگاه خود را پیدا کرد.بر اساس آن‌چه مک‌اِلروی در کتاب Corporate Sustainability خود می‌گوید، اصطلاح پایداری در نوشته‌های مدرن، نخستین بار توسط یک معدن‌دار آلمانی به نام هانس کارلوویتز مطرح شده است.پایداری در مدیریت و اقتصاد، به عنوان معادل واژه‌ی انگلیسی Sustainability به کار می‌رود. واژه‌ی مستدام (ادامه‌دار بودن) هم که در فارسی و انگلیسی رایج است، بسیار به این مفهوم نزدیک است.واژه‌ی دیگری هم در زبان انگلیسی وجود دارد که گاهی به پایداری ترجمه می‌شود و آن، Stability است.اما با توجه به تفاوت این دو مفهوم، ما به عنوان یک قرارداد در متمم، همواره Sustainability و پایداری را به عنوان معادل یکدیگر به کار می‌بریم و Stability و ثبات را به عنوان واژه‌های برابر در نظر خواهیم گرفت.
تفاوت ثبات در موضع کسب و کار با مفهوم پایداری در چیست؟
ثُبات را به معنای تغییر نکردن و یا تغییرات جزیی در نظر می‌گیرند. مثالی می زنم: بازار خودرو طی چند دهه‌ی اخیر (پیش از ورود گسترده‌ی ماشین‌های خارجی و تلاطم ناشی از بازار ارز) برای خودروسازان، نمونه یک بازار باثبات محسوب می‌شد:مشتری همیشه وجود داشت.خودروهای خارجی حق ورود به بازار را نداشتند (یا با عوارض بالا، عملاً بازارشان از بازار خودروهای داخلی جدا می‌شد)رقیب قدرتمند جدی هم، نه وجود داشت و نه حق داشت به وجود بیاید.در یک سازمان هم، اگر هر کسی به هر سمتی منصوب می‌شود، مطمئن باشد که جایگاه خود را دارد و از دست نمی‌دهد و فقط ممکن است بین پست‌ها جابه‌جا شود و به مرور زمان، مسیر نردبان شغلی را رو به رشد و ترقی طی کند، می‌توان گفت ثبات نسبی برای کارکنان وجود دارد.وقتی دولت (یا هر فاکتور دیگر) ثبات را به شکلی مصنوعی و دستوری ایجاد کرده و امنیت ذهنی تولیدکنندگان و دست‌اندرکاران یک صنعت را تأمین می‌کند، پیامد این سیاست، کم‌توجهی به کیفیت محصول خواهد بود.امنیتی که در دهه‌‌های قبل برای صنعت خودرو ایجاد شد و حاصلش را هم، همه‌ی ما تجربه کرده‌ایم. به همین علت، همیشه می‌گویند: «ثبات اگر برای سیستم‌ها تضمین‌کننده‌ی امنیت باشد، ممکن است به عاملی فساد آفرین تبدیل شود.»
تعریف صنعت چیست؟ تفاوت بازار و صنعت در کجاست؟
گاه پیش می‌‌آید که ما در گفتگوهای روزمره‌ی خود، دو اصطلاح بازار (Market) و صنعت (Industry) را به جای یکدیگر به‌کار می‌بریم.اما وقتی قرار است از ارزش آفرینی، بازاریابی و استراتژی حرف بزنیم، مهم است که به تفاوت این دو اصطلاح توجه داشته باشیم و این دو واژه را با دقت و حساسیت بیشتری به‌کار بگیریم. ساده‌ترین شیوه‌ای که می‌توانیم برای تفکیک صنعت و بازار در نظر بگیریم، استفاده از الگوی عرضه (Supply) و تقاضا (Demand) است.به این معنا که در مورد هر کالا یا خدمت، می‌توان گفت صنعت، شامل همه‌ی فعالانِ سمتِ عرضه و بازار، برایند همه ‌ی تقاضایی است که در یک زمینه‌ ی مشخص وجود دارد.
تعریف بازار از دیدگاه شما چیست؟
همان‌طور که اشاره کردیم، بازار، سمتِ تقاضای معادله‌ی اقتصاد است. این تقاضا را اغلب بر اساس یک محصول یا یک دسته محصول تعریف می‌کنند.بازار شامل همه‌ی افراد، شرکت‌ها و بنگاه‌هایی است که به صورت بالقوه یا بالفعل، خریدار یک محصول مشخص هستند.پس اگر شما یک کافی شاپ دارید و از بازارِ کافی‌شاپ حرف می‌زنید، منظورتان همه‌ی کسانی است که علاقه‌مند به خدمات کافی‌شاپ هستند و حاضرند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم برای آن پول پرداخت کنند. مانند:بازار بالقوه، بازار آماده،بازار هدف وبازار تحت نفوذ.
به نظر شما تفاوت کالا و خدمت در چیست و چگونه این دو را می شود تفکیک کرد؟
تولید وعرضه‌ ی کالا و خدمات، دو مورد از روش‌های شناخته‌شده‌ ی تولید ارزش اقتصادی محسوب می‌شوند.در رادیو و تلویزیون و مصاحبه‌های مسئولین هم زیاد می‌شنویم که از «تولیدکنندگان کالاها» و «عرضه‌کنندگان خدمات» حرف می‌زنند.اما سوال این‌جاست که تفاوت کالا و خدمت چیست و چگونه می‌توان این دو را از یکدیگر تفکیک کرد؟به‌نظر می‌رسد اصل این مسئله که میان کالا و خدمت تفاوت‌هایی وجود دارد، تا حد زیادی معقول و مقبول است و بیشترِ ما، چنین حسی داریم که مثلاً تولید خودرو را نمی‌توان با پذیرایی در یک رستوران از یک جنس دانست.اما در عین حال، درباره‌ی این‌که منشاء و ریشه و تبعات این تفاوت‌ها چیست، اتفاق‌نظر چندانی وجود ندارد .
دلالی چیست؟ واسطه گری چه تفاوتی با دلالی دارد؟
دلال و واسطه دو مورد از اصطلاحات کلیدی در موضوعات ارزش و ارزش آفرینی هستند. این دو واژه، در فضاهای مختلف با معانی متفاوتی به‌کار می‌روند.مثلاً گاهی، واسطه را به عنوان یک نقش مفید اقتصادی و دلال را به عنوان یک عضو زائد بین دو طرف معامله در نظر می‌گیرند.گاهی هم واسطه و دلال را مترادف فرض می‌کنند و این دو اصطلاح را برای هر فرد یا مجموعه‌ای که میان دو شخص یا سازمان دیگر قرار می‌گیرد، به‌کار می‌برند.
آیا هر واسطه‌ای ارزش آفرین است؟
بسیاری از انسان‌ها، حس خوبی به‌ دلال‌ها ندارند. از سوی دیگر، متخصصان مدیریت و کسب و کار، به ما می‌گویند که بسیاری از کسب و کارها را بدون وجود و حمایت واسطه‌ها نمی‌توان حفظ کرد (کانال‌ها و زنجیره‌ی توزیع، یکی از موضوعات کلیدی در آموزش بازاریابی، فروش و حتی استراتژی است). برای این‌که علت وجود این حس دوگانه‌ به واسطه‌ها را درک کنیم، لازم است ابتدا بفهمیم که واسطه‌ها به صورت بالقوه در چه زمینه‌هایی می‌توانند ارزش آفرین باشند.پس از آن می‌توانیم مورد به مورد، هر واسطه‌ای را بررسی کنیم و ببینیم که تا چه حد، ارزش آفرین محسوب می‌شوند.
زنجیره ارزش چیست و چگونه آن را تحلیل می کنید؟
زنجیره ارزش (به انگلیسی: Value Chain) مجموعه عملیاتی است که در یک صنعت به‌ صورت زنجیر گونه انجام می‌گیرد تا به خلق ارزش منجر شود. بر پایه دیدگاه‌های پیشین، هر شرکتی یک جایگاه در زنجیره ارزش را به خود اختصاص می‌داد. در این جریان تأمین‌کنندگان ورودی‌ها را مهیا می‌کنند، شرکت ارزش را به این ورودی‌ها اضافه می‌کند و سپس آن را به عامل دیگری در زنجیره، انتقال می‌دهد تا در پایان به مشتری برسد. اما اکنون در ابرشرکت‌ها این زنجیره به‌طور کامل در یک مجموعه واحد کنارهم قرار می‌گیرند.
زنجیره ارزش درواقع کل مسیری است که شرکت های کوچک و بزرگ باید برای طراحی تا عرضه محصول در نظر بگیرند. اینجا هم رضایت مشتری و هم سود شرکت مد نظر هست.مفهوم زنجیره ارزش اولین بار در دهه 1980 استفاده شد و هنوز هم برای هر کسب و کاری جوابگو است. چرا که برای سازمان ها مزیت رقابتی دارد و هم به کسب و کارشما ارزش میدهد و هم شما رو از رقبا متمایز می کند.زنجیره ارزش مرحله به مرحله فرآیند فعالیت های شرکت رو تجزیه و تحلیل می نموده و کارایی، مزیت رقابتی و حتی حاشیه سود رو بهبود می بخشد.رضایت مشتری ، فعالیت پشتیبان،تدارکات،زیرساخت سازمان،توسعه تکنولوژی، مدیریت منابع انسانی از جمله موارد مهمی است که در زنجیره ارزش باید به آنها توجه شود.
زنجیره ارزش در کسب و کار چه معنا و مفهوم و جایگاهی دارد؟
در موفق‌ترین کسب و کارها هم (که آن‌ها را به عنوان نماد ارزش آفرینی می‌شناسیم ) الزاماً همه‌ی بخش‌ها ارزش آفرین نیستند. چه‌بسا بعضی بخش‌ها و دپارتمان‌ها، ضعیف باشند و بخش‌های دیگر، بار آن‌ها را به دوش بکشند.این‌که بگوییم شرکت ؟«الف» از شرکت «ب» که در همان صنعت فعالیت می‌کند موفق‌تر (یا ارزش‌آفرین‌تر) است، کافی نیست. باید ببینیم بخش‌های مختلف از مجموعه بخش‌های شرکت الف، هر یک چه سهمی در این پیشتازی ایفا کرده‌اند.
تعریف صنعت چیست؟
صنعت، سمتِ عرضه‌ی معادله‌ی اقتصاد است. پس آن را می‌توان به صورت زیر تعریف کرد:
صنعت شامل مجموعه‌ای از بنگاه های اقتصادی است که نیازهای یک بازار مشخص را تأمین می‌کنند.
تفاوت صنعت و بازار را شرح دهید ؟
گاه پیش می‌‌آید که ما در گفتگوهای روزمره‌ی خود، دو اصطلاح بازار (Market) و صنعت (Industry) را به جای یکدیگر به‌کار می‌بریم.
اما وقتی قرار است از ارزش آفرینی، بازاریابی و استراتژی حرف بزنیم، مهم است که به تفاوت این دو اصطلاح توجه داشته باشیم و این دو واژه را با دقت و حساسیت بیشتری به‌کار بگیریم.
ساده‌ترین شیوه‌ای که می‌توانیم برای تفکیک صنعت و بازار در نظر بگیریم، استفاده از الگوی عرضه (Supply) و تقاضا (Demand) است.
به این معنا که در مورد هر کالا یا خدمت، می‌توان گفت صنعت، شامل همه‌ی فعالانِ سمتِ عرضه و بازار، برایند همه‌ی تقاضایی است که در یک زمینه‌ی مشخص وجود دارد.
در مورد مفهوم «اندازه‌ی بازار» یا Market size هم برای مخاطبان توضیحاتی بیان کنید.
وقتی از اندازه‌ی بازار یا Market size حرف می‌زنیم، منظورمان برآیند تقاضای موجود برای یک محصول است. اندازه بازار را هم به شکل‌های مختلف، از جمله شیوه‌های زیر، می‌توان تعریف کرد:بازار بالقوه: مجموع تقاضای بالقوه‌ای که می‌تواند برای محصول وجود داشته باشد.بازار فعال: مجموع تقاضای فعال موجود (که این محصول را از ما و رقیبان‌مان تهیه می‌کنند)بازار مورد نیاز: مجموع تقاضایی که دستیابی به آن در سال اول (یا دو سال یا پنج‌سال اول) برای بازگشت سرمایه‌گذاری اولیه ضروری است.در این‌جا باید به دو نکته توجه داشته باشید: نکته‌ی اول این‌که اندازه بازار با اندازه صنعت تفاوت دارد. در مورد اول ما از میزان تقاضا حرف می‌زنیم و در مورد دوم، از میزان عرضه.نکته‌ی دوم هم این است که به خاطر داشته باشیم بزرگ یا کوچک بودن بازار، مزیت ذاتی ندارد. بلکه منابع سازمانی، نوع محصول، جایگاه ما در بازار، توانایی رقابت و ده‌ها فاکتور دیگر در کنار هم، مشخص می‌کنند که چه اندازه‌ای از بازار می‌تواند برای ما مناسب و مطلوب باشد.
محدوده قیمت قابل عرضه یا Potential Price Range در کسب و کار چیست؟
وقتی محصول را صرفاً بر اساس نوع آن تعریف می‌کنیم، ممکن است در دام خطای تعمیم گرفتار شویم. به این معنا که احتمال دارد ناخواسته، ویژگی‌های بخشی از بازار را به تمام بازار نسبت دهیم.
به عنوان مثال، فرض کنید از بازار مسکن حرف می‌زنیم.آیا واقعاً بازار آپارتمان‌های کمتر از ۵۰ متر، با بازار آپارتمان‌های بالای ۵۰۰ متر یکی است؟آیا بازاری که برای مسکن چند صد میلیون تومان پول دارد و باید با وام، بودجه‌ی خود را تکمیل کند، با بازاری که چند میلیارد تومان برای خرید یک ملک در نظر می‌گیرد، رفتار یکسانی دارد؟رفتار این سگمنت‌ها، پاسخ آن‌ها به تغییرات قیمت، اثر استراتژی‌های بازاریابی و فروش بر روی هر یک از آن‌ها، می‌تواند متفاوت باشد.بنابراین وقتی درباره‌ی یک محصول و بازار آن فکر می‌کنیم، گاهی اوقات مناسب است مشخص کنیم که منظورمان کدام سگمنت از بازار است.تحلیل بازار بر اساس محدوده قیمت باز هم لازم به یادآوری است که این بحث، به صورت مستقل و تخصصی در مدیریت بازاریابی با عنوان بخش بندی بازار مطرح می‌شود.اما توجه به برخی نکات پایه (مثل تفکیک بازه‌ی قیمت) حتی در گام‌های اولیه‌ی تحلیل بازار نیز ضروری است و می‌تواند زوایای پنهان بازار را بهتر برایمان روشن کند.
تعریف بازار در اقتصاد چیست ؟
معنی لغت بازار در اقتصاد با معنی لغت بازار در بازاریابی تفاوت دارد. موضوع بحث ما بازاریابی است. اما ابتدا معنی بازار در علم اقتصاد را مرور می‌کنیم تا این دو را با هم اشتباه نگیریم.بازار (market) در اقتصاد، محل تلاقی عرضه و تقاضا است.یعنی جایی که کسانی که چیزی برای عرضه دارند و کسانی چیزی برای تقاضا دارند یکدیگر را پیدا کرده و با هم معامله یا مبادله انجام می‌دهند.مثل بازار خودرو، بازار موبایل، بازار لوازم خانگی، بازار بورس، بازار ارز و …از نظر اقتصاددان‌ها تا زمانی که عرضه کنندگان و تقاضاکنندگان به هم دسترسی نداشته باشند، چیزی به اسم بازار وجود ندارد.
«مکانیزم بازار» به ساز و کار و فرایندی اشاره می کند که در یک بازار [که هم‌اکنون موجود است] عرضه و تقاضا به بهترین شکل به هم برسند.«بازار انحصاری» یعنی بازاری که [هم‌اکنون موجود است و] در آن صرفاً یک یا چند عرضه‌کننده محدود وجود دارند.«بازار در نقطه تعادل» یعنی بازاری که [هم‌اکنون وجود دارد و فعال است و] در آن عرضه و تقاضا و قیمت به نقطه پایدار رسیده‌اند.«بازار نوظهور» یعنی بازاری که [الان وجود دارد و فعال است اما] از زمان شکل‌گیری آن مدت زیادی نمی‌گذرد و پیش از این وجود نداشته است.«تنظیم گری در بازار» یعنی این که دولت به عنوان نماینده ملت بکوشد عرضه و تقاضا را در بازار [که همین الان موجود است] تنظیم و تعدیل کند.«کارایی بازار» یعنی این‌که تا چه حد قیمت‌ها در یک بازار [که هم‌اکنون وجود دارد و کاملاً فعال است] منعکس‌کننده همه اطلاعات و داده‌های موجود درباره محصول هستند (به زبان ساده و غیردقیق: قیمت‌ها تا چه حد واقعی‌اند). همان‌طور که می‌بینید، در همه اصطلاحات بالا – که ما معنای آن‌ها را بسیار ساده و سرسری شرح دادیم – یک فرض (آشکار یا پنهان) مشترک است: عرضه و تقاضا همین الان وجود دارند و بازار فعال است.
بازار در بازاریابی و مدیریت چه معنا و مفهومی دارد؟
تعریف بازار در بازاریابی و مدیریت، گسترده‌تر از چیزی است که در علم اقتصاد به کار می‌رود.ما در بازاریابی، همین که به نتیجه برسیم تقاضایی برای یک محصول وجود دارد، از بازار آن محصول حرف می‌زنیم. حتی زودتر از این، اگر به نتیجه برسیم که برای محصولی که هنوز وجود ندارد، ممکن است تقاضایی وجود داشته باشد، از بازار آن محصول صحبت می‌کنیم. و حتی از این هم بیشتر، وقتی درباره محصولی که هنوز وجود ندارد، تقاضایی هم به وجود نیامده، باز هم از بازار حرف می‌زنیم.
با ذکر یک مثال توضیحات بیشتری در این زمینه ارائه دهید.
مثلاً «بازار سفر به مریخ» در مدیریت و کارآفرینی کاملاً معنا دارد و اصطلاحی پوچ به نظر نمی‌رسد. در حالی که هنوز نه چنین محصولی وجود دارد و نه چنان مشتریانی.البته اقتصاددان‌ها مشکلی با این روش ندارند. به هر حال از نظر آن‌ها، این بحث‌ها مصداقی از بازارهای بالقوه یا بازارهای فرضی و یا سناریوهایی برای شکل‌گیری بازارهای آتی است. اما چون حرف چندانی درباره این نوع بازارها ندارند، کمتر به آن‌ها می‌پردازند.بازار در بازاریابی و مدیریت، صرفاً به تلاقی عرضه و تقاضا محدود نیست و گاهی صرفاً به خود «تقاضا» اشاره می‌کند.وقتی بازار را از جنس تقاضا در نظر بگیرید، معنای اصطلاحاتی مثل بازاریابی (= یافتن بازار و تقاضاکنندگان محصول)، بازارسازی (= ساختن بازار و ایجاد تقاضا)، بازاررسانی (=رساندن محصول به بازار و مشتریانش)، بازارشناسی (= تحقیق برای شناختن تقاضا) و مانند این‌ها را بهتر درک خواهید کرد.بنابراین به خاطر بسپارید که ما معمولاً اصطلاح بازار را به معنای «طرف تقاضا» در معادله عرضه و تقاضا در نظر می‌گیریم و اگر بخواهیم از «سمت عرضه» حرف بزنیم، معمولاً از اصطلاح صنعت استفاده خواهیم کرد.
انواع بازار در بازاریابی را به اختصار بیان کنید.
بازار را بسته به نیاز، به شکل‌های مختلفی تعریف و طبقه‌بندی می‌کنند. یکی از طبقه‌بندی‌های کلاسیک بازار را با هم مرور می‌کنیم. وقتی از بازار حرف می‌زنیم، مهم است دقیقاً بدانیم که از کدام بازار حرف می‌زنیم. حداقل چهار نوع بازار قابل‌تصور است:بازار بالقوه (potential market) ،بازار آماده و قابل‌دستیابی (available market) ،بازار هدف (target market) ،بازار تحت نفوذ (penetrated market).
در پایان اگر موضوع خاصی مدنظرتان هست که به آن اشاره نشده را عنوان بفرمایید؟
به جای فکر کردن به اشتباهات گذشته بر روی کارهای آینده متمرکز شوید. از تجربیات خود استفاده و انرژی‌تان را صرف یافتن راه‌حل‌های مناسب کنید.
به یک فرایند آتش نشانی فکر کنید، صف افرادی که سطل آب از منبع آب به محل آتش سوزی منتقل می‌کنند را تصور کنید. ممکن است همه‌ی افراد نتوانند شاهد نتیجه‌ی نهایی باشند . یعنی آبی که برای خاموش کردن روی آتش ریخته می‌شود،اما نقش هر یک از آنها در مهار آتش ضروری‌ست. طبیعی است که گاهی اوقات با وجود ایفای نقش مهم در یک شرکت، ممکن است آنگونه که انتظار دارید ، نتوانید در چگونگی اثربخشی و خدمت رسانی به مشتری تاثیر گذار باشید.