دیروز 29 بهمن ماه مصادف با اولین سالگرد ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی توسط مقام معظم رهبری و فرصت مناسبی برای بررسی این موضوع بود که تا چه حد مسئولان در جهت عملیاتی شدن این سیاستها تلاش کردهاند؟ روز گذشته مقام معظم رهبری که در دیدار مردم استان آذربایجان شرقی با ایشان سخن می گفتند، به این موضوع نیز پرداختند و نکات مهمی را مورد توجه قرار دادند. ایشان در فرمایشات خود درباره موضوع اقتصاد مقاومتی به این موضوع اشاره کردند که اقتصاد مقاومتی محدود به زمان خاصی – همچون تحریم و... – نیست و تاکید کردند : مقاومتی که برای کشور، در هر شرایطی اعم از تحریم یا غیرتحریم ضروری است، به معنای آن است که بنیان اقتصادی کشور بگونه ای ساماندهی شود که تکانه های جهانی در آن اثرگذار نباشد. ایشان افزودند: اگر پایه اقتصاد کشور براساس استفاده از ظرفیت های مردمی و تولید داخلی برنامه ریزی و مستحکم شود، دیگر برای تحریم ها و کاهش قیمت نفت عزا نمی گیریم و دچار نگرانی نمی شویم. از این نکته، ایشان به موضوع نفت پرداختند و همانند گذشته، باز هم بر ضرورت رهایی از اقتصاد نفتی تاکید کردند. رهبر انقلاب اسلامی یکی از لوازم اصلی و مهم خروج از اقتصاد نفتی را، قطع وابستگی بودجه کشور به درآمد نفت دانستند و خاطرنشان کردند: باید به این نقطه برسیم و معتقدم این کار سخت را می توان با همت و با اعتماد به مردم و جوان ها و سرمایه های داخلی و بالاتر از همه، با اعتماد به خداوند متعال که وعده نصرت داده است، انجام داد. ایشان یکی از راههای قطع وابستگی بودجه به درآمد نفت را تکیه بر درآمد حاصل از مالیاتِ تولید و تجارت دانستند. آنگونه که از سخنان ایشان آشکار است، رهایی از اقتصاد وابسته به نفت و تلاش برای تقویت ظرفیت های مردمی اقتصاد، راهکارهای مهم تقویت پایه های اقتصاد مقاومتی و نیل به هدف کلانی است که در قالب اقتصاد مقاومتی تبلور می یابد. اما واقعیت این است که مفهوم اقتصاد مقاومتی طی یکی دو سال اخیر، بر خلاف آنچه از طرح آن مدنظر رهبری بوده، به موضوع تحریمها گره خورده است؛ گویی بارفع تحریمها یا حتی با تلاش برای رفع تحریم، دیگر نباید سیاستهای اقتصاد مقاومتی را پیگیری کرد. در حالیکه اصل بر آن است که تقویت اقتصاد داخلی در قالب اقتصاد مقاومتی یک مقوله کلی و بدون توجه به متغیرهای بیرونی باید صورت گیرد. اکنون که یک سال از ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی سپری شده و طرح این موضوع از سوی رهبری، سابقه ای بیش از آن هم دارد، این پرسش بیش از هر زمان دیگری مطرح میشود که چرا گام مهم و عملی قابل ذکری در جهت تحقق اقتصاد مقاومتی برداشته نشده است؟ خروج از اقتصاد نفتی، اگر تحریم های غرب بر ضد جمهوری اسلامی ایران افزایش نمی یافت تا چه حد مورد توجه قرار می گرفت و به عبارت دیگر، چرا رهایی از اقتصاد نفتی به موضوعاتی همچون تحریم یا حتی کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی وابسته شده است؟ این امر مغایر با اهداف متعالی اقتصاد مقاومتی است. پرسش دیگر این است که در جهت رهایی اقتصاد از دولت که پیش از این در قالب ابلاغ اصل 44 قانون اساسی از سوی رهبری مطرح شده چه گامهای عملی برداشته شده و چرا خصوصی سازی، بیش از آنکه واگذاری به بخش خصوصی باشد، اختصاصی سازی بوده است؟ تا چه حد از ظرفیتهای مردمی اقتصاد استفاده شده و چرا با وجود سپری شدن چندین سال از ابلاغیه رهبری درباره اصل 44 که می تواند مقدمه ای برای تحقق اقتصاد مقاومتی باشد، هنوز گلایه های فراوانی از مسئولان اجرایی در این زمینه وجود دارد؟ طبیعتا بررسی این موضوعات و یافتن پاسخهای کلیدی و جامع به این پرسشها در این مجال مختصر امکانپذیر نیست و نیاز به مجالی فراخ تر دارد. اما امید است تذکر رهبری نسبت به این موضوع، توجه مسئولان امر را در حوزه های مختلف اجرایی و قانونگذاری و نظارتی، به پیگیری مقوله مهم اقتصاد مقاومتی و زمینه های تحقق آن همچون تقویت ظرفیتهای مردمی اقتصاد و پرهیز از وابستگی به نفت و اقتصاد تک محصولی بیش از پیش جلب کند تا به دور از اظهارنظرهای مقطعی و سخنرانی های فصلی، شاهد برداشته شدن گامهایی اجرایی و محکم در جهت تقویت پایه های اقتصادی کشور با آرمان مهم اقتصاد مقاومتی باشیم.