خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ فوتبال باید از این موقعیت که در آن دچار آمده است، هم خارج شود و هم فرصتى نو پدید آورد! فوتبال باید از درجا زدن دست بردارد و رو به جلو -جلوتر از همیشههاى قدیمىاش- نه برود که بدود! با سرعت زیاد و با شتاب فراوان!
سعید آذرى، در مطالبهگرى، یک کارهایى بلد است و چند قدم جلو است! هوشنگ نصیرزاده هم مىداند شتر نوجویى و بیشخواهى و مطالبهگرى را، کجا باید خواباند که بلندش نکنند و بلند هم نشود! بىعملى بد است! با شرایط موجود کنار آمدن، آن هم با حرفى که سعید آذرى از دهانش پرید (خود ما یک عده را آوردیم و صاحب رأى کردیم و حالا...) بلى و حالا، دادههاى خود بخشیده را پس گرفتن، چه سخت است و چقدر سخت است! و حالا کوشیدن به جان، براى خارج کردن قطار حرفهاىگرى از بدراههاى که در آن افتاده، چه دشوارىها دارد! حتى دشوارتر از دشوار! چقدر سخت است، پس گرفتن چیزى که از اول نبایدش مىدادى و مىبخشیدى!
آدمهایى مثل نصیرزاده و سعید آذرى که علیرضا رحیمى را هم کم دارند، یا عادل فردوسىپور را که او، جمع مطالبهگرها را جور مىکند و جذاب و پرقدرت هم مىکند، باید تا آخرش پاى کار باشند! سوراخ سنبههاى این کار -تشکیل فدراسیونى از کاربلدان و به دست نامآشنایان کارکشته این مهم- را این قبیل مردان بهتر بلدند! هم باسلیقهترند، هم خود گرانبهایند و قیمت خویش را مىشناسند و براى اعتلاى فوتبال، حرف این و آن را نمىخرند! حرفهاى همینطورى آذرى و نصیرزاده، نشان مىدهد چه چنته پرى دارند! هم به سود فوتبال و هم به زیان آن!
باد دیروز، براى فردا؟!استقلال، در حالى به فردا فکر مىکند و به اوضاع بهترى نظر دارد که در عمل، نه به دیروز که به پریروز و پس پریروز تکیه زده است! یعنى اگر فرهاد پادرمیانى نکند و اگر فرهاد، دنبال خواستههاى اعلاتر و بیشخواهى تصاعدى نرود، معلوم نیست این هیئتمدیره و این تیم مدیریتى، سر از کدام ناکجاآباد در خواهد آورد! همین اندازه بدانید که استقلال، فردا را از دل دیروز شکار مىکند و این، نه آن است که گفتهاند:... گذشته، چراغ راه آینده است! این بار نیست! این بار، چراغى روشن نیست که نورى بپراکند! سایه روشنى که به تاریکى مىزند!
رفیق راه، آهسته و عمیق
فرمول هم غریبه و هم آشناى وزارت ورزش که مىگویند نسخه پیچیده شده توسط شخص وزیر ورزش است، هم هوادارانى دارد که بیشتر زودگذرند، از لحاظ فکرى و اندیشگى و نیز مخالفانى دارد که اهل تعمقند! نه آسان مىگروند و نه ساده مىبُرند! قانع نخواهند شد و رضایتشان را، خیلى سخت و خیلى دشوار مىتوان به دست آورد، ولى وقتى پشت امرى ایستادند، مگر بیفتند و مگر بیندازیدشان، تا پشت کنند که باز هم نه! رفیق نیمهراه نیستند! و هم اینان -کسانى که قدر و قیمت فکر خود را مىشناسند- با سؤال و با پرسش وسط گود مىآیند! آهسته ولى عمیق!
سؤال این است: ... جناب وزیر ورزش، به قواعد ورزش حرفهاى، التزام دارید یا خیر؟
اگر جواب شما به این پرسش مقدماتى آرى است، پس چرا بازیکن بهتر و مربى داناتر را نباید در فوتبال ایران بهکار گرفت؟ و اگر پاسختان منفى است، با کدام دلیل و با کدام ادله و با کدام شواهد و مصادیق عینى؟ آیا تجربه برانکو، در لیگ برتر ایران، تجربهاى سوخته بود؟ آیا جانواریو، مامه تیام، پاتوسى، دیاباته، خود جواد نکونام و آندو تیموریان که از لالیگا و لیگ برتر انگلیس به استقلال آمدند، کار بدى کردند؟ و آیا حضور وینفرد شفر -که تازه موفق هم نشد- در تیم استقلال، یک اتفاق از نوع خاصش نبود؟ و سپس استراماچونى؟ آیا این مربى «ولوله در ولوله» برپا نکرد؟ پس چرا نه؟ که بچههاى خوبمان را به کدام دانش فنى بسپاریم و چرا؟
نه جناب وزیر؛ نه آقاى سلطانىفر، نه! راهش این نیست! براى شکستن گردن دلالیسم که لازم است، کمر حرفهاىگرى را نباید خرد کرد و له کرد! جناب وزیر! حسن نیت شما مبرهن است و واضح ولى، بهخاطر یک دستمال، قیصریه را به آتش کشیدن شرط صواب نیست و مفید به فایده هم نخواهد شد! نخواهد شد! قبلاً هم با ارادهگرایى وارد میدان شده و نتیجه عکس گرفتهاند!
فکر عاجل شما، باید براى علاج تدابیر مدیران مورد نظرتان باشد که اینکاره نیستند ولى آورده مىشوند و بلاهاى عدیده را نازل مىکنند! مثل همین حالا در استقلال و در پرسپولیس! که از هول حلیم، ته دیگ افتادهاند! در این باره هم، حرفها داریم با شما و با همه!