روزنامه تجارت- اشكان خسروپور؛ فرم اداره دولتي را كه ميدهند دستش، توي كادر مستطيل سفيد، جلوي عنوان شغل مينويسد: كفشدوزكفروش. محترمانهترش ميشود، فروشنده و پرورشدهنده حشرات. شغل عجيبي دارد كه البته تحت نظر هيچ صنفي نيست اما جهاد كشاورزي حمايتش ميكند. آدمهايي كه اين شغل را داشته باشند، خيلي كم هستند، تعدادشان را خيلي راحت ميشود با چند انگشت يك دست شمرد. معمولا هم تمايلي به گفتوگو ندارند، شايد از ترس اينكه شغلشان لو برود يا رموز كارشان فاش شود اما محمد آروين، پرورشدهنده كفشدوزك و جيرجيرك با «تجارت» گفتوگو ميكند. اين گفتوگو درباره شغلي است كه صنف ندارد اما سوددهياش بالاست، درباره سختيهاي كفشدوزكفروش شدن ، بزرگ كردن جيرجيرك و هرچيزي كه درباره اين شغل عجيب ميخواهيد بدانيد.
چه شد كه از بين اينهمه شغل مختلف سراغ كفشدوزكها را گرفتيد؟از بچگي هميشه عاشق حشرات بودم. قزويني هستم و عاشق باغ و كشاورزي. شايد هم به خاطر همين رفتم سراغ پرورش حشرات مختلف. الان هم به جز پرورش كفشدوزك و جيرجيرك، در زمينه تهيه كلكسيون حشرات آموزشي و دانشجويي، پرورش بندپايان مثل عقرب، فروش لوازم و تجهيزات حشرهشناسي و... فعال هستم. يك سايت تخصصي مربوط به حشرات را هم راهاندازي كردهام. غير از اينها كلاسهايي براي كشاورزان و باغداران برگزار ميكنم تا آنها بدانند، بدون سم و استفاده از آفتكش شيميايي هم ميتوان موفق بود و محصول به دست آورد اما مشكل بزرگ وقتي پيدا ميشود كه اين شغل را در ايران به عنوان يك حرفه نگاه نميكنند. اگر در فرمي كه براي يك اداره پر ميكني، بنويسي حشره فروش هستم، چپ چپ نگاهت ميكنند. از اين موضوع خيلي ناراحت هستم ولي كاري هم از دستم بر نميآيد به جز اينكه با علاقه كار كنم.
درباره شغلتان بگوييد، اداره كردن دنيايي پر از كفشدوزك، حتما مشكلات خاص خودش را دارد، آنهم در كشور ما كه چنين شغلي سابقه چنداني ندارد.
شغلهای مرتبط با پرورش حشرات همگی به صورت فصلی هستند، مگر مواردي كه براي انسانها، جانوران يا پرندگان مصرف غذايي داشته باشند. در آن صورت با توجه به وجود بازار تقاضا ميشود روي درآمد آن حساب كرد. در مورد من، كفشدوزكها براي كشتن شته و حشرات مزاحم درختان استفاده ميشود و گاهي در مراكز تحقيقاتي هم پرورش داده و استفاده ميشود. در نتيجه هميشه كاربرد ندارد اما جيرجيركها و ملخها حسابشان فرق ميكند. جیرجیرکها سرشار از پروتیئن هستند و به عنوان خوراك خزندگان خانگی، باغ وحشها و پرندگان استفاده میشود. اين حشره در کشورهایی همچون تایلند و چین به عنوان خوراكي انسان مصرف ميشود به طوري كه مراكز پرورش جيرجيرك در اين كشورها بسيار فراوان است. مورد مصرف ملخها هم مثل جیرجیرکهاست. در كشور ما كه جيرجيرك و ملخ مصرف خوراكي انساني ندارند، به عنوان خوراك خزندگان از آن استفاده ميكنند و ممكن است در پرورش طيور هم كاربرد داشته باشد.
كفشدوزكفروشي در ايران چطور انجام ميشود؟در ایران پرورش و تکثیر کفشدوزک کریپتولموس آسان است و در برخی استانها مثل بخشهاي شمالي كشور، تهران، كرج، كرمانشاه و... آن را پرورش میدهند. از همه سادهتر، پرورش كفشدوزك كريپتولموس است كه براي بزرگ كردنش به دستكم دو اتاق 3 در 4 مجزا نياز داريم كه دستكم 20 متر از هم فاصله داشته باشند. يكي از اتاقها براي توليد شپشك استفاده ميشود و ديگري براي پرورش كفشدوزك. منفذها و خروجيهاي اتاقها بايد به طور كامل پوشيده شود، تهويه و سيستم تنظيم دما هم بايد مرتب تحت كنترل باشد. در پرورش كفشدوزك هفت نقطه ای كه نوع مرغوبتري از اين حشره است، علاوه بر اتاق تولید کفشدوزکها(یک اتاق برای تخم و لارو ، یک اتاق برای شفیره کفشدوزک هفت نقطهای و يكي ديگر برای نگهداری حشرات بالغ) به یک مکان برای تولید شته نياز است تا خوراك جانور هم برايش فراهم شود چون نمیتوانیم شته يخزده را به کفشدوزک 7 نقطه ای بخورانیم. دليلش هم اين است كه، شته يخ زده، توان شكار كفشدوزك را كم ميكند. از طرفي ديگر، در فصلي نيستيم كه بتوان شته را از مزارع و باغها صيد كرده و به مصرف كفشدوزكها برسانيم. براي همين از سر ناچاري، به يك گلخانه نياز داريم كه خود اين موضوع، باعث تحميل هزينه هنگفتي به توليدكننده ميشود و يكي از عوامل اصلي عدم تمايل سرمايهگذاران به حضور در دنياي پرورش حشرات نيز همين موضوع است.
شغل کفشدوزک فروشی یا پرورش جیرجیرک زیر پوشش چه صنفی قرار دارد؟تا جایی که می دانم شغل کفشدوزک فروشی یا پرورش جیرجیرک زیر پوشش هیچ صنفی نيست اما مجوز فعالیت را جهاد کشاورزی صادر میكند. در واقع مجوز سازمان جهاد کشاورزی در زمينه مبارزه بیولوژیک است، در نتيجه روي پرورش حشرات بيولوژيكي مثل کفشدوزک هفتنقطهای، کفشدوزک کریپتولموس، بالتوری، زنبور تریکوگراما نظارت دارد. ولي پرورش حشراتی مثل جیرجیرک، عقرب و ملخ مورد تایید جهاد کشاورزی نیست چون اینگونه حشرات مصرف غذایی دارند و برای آفت کشی استفاده نمیشوند. در نتيجه از حیطه نظارت جهاد کشاورزی خارج هستند.
آیا اصولا شرایط این شغل به شکلی هست که بتواند زیر پوشش اصناف باشد؟ به نظر بنده نه. چون صنف مورد نظر بایستی در مورد این گونه شغلها تسلط کامل داشته باشد و با معایب، مزایا و سیستم فعالیتی اینگونه شغلها آشنا باشد که در ایران چنين كارهايي اصلا شناخته شده نیست. در ضمن مدير صنف يا كاركنان مركز صنفي بايستي در زمينه پرورش حشرات فعاليت كرده باشند كه در اين مورد چنين چيزي نداريم. پس برای چنين شغلهایی که کمتر خواهان دارند، نمیتوان نیروی کاری در نظر گرفت كه مديريتشان را بر عهده داشته باشد، در نتيجه صنفي نداريم.
كفشدوزكها را چطور ميفروشيد؟همهچيز به عواملي مثل نوع حشره و مقدار آلودگي محيط بستگي دارد. براي هر درخت آلوده حدودا بين 5 تا 8 كفشدوزك نياز است و قيمت هر عدد كفشدوزك هفت نقطهاي و مرغوب بين 550 تا 1500 تومان است. هرچه بيشتر بخرند، ارزانتر ميشود. هزينههاي جانبي و حملونقل هم طبق روال و عرف معمول بر عهده مشتري است. البته کفشدوزک مادری، تخم، لارو، حشره بالغ و حشرات جفت شده هرکدام قيمت جداگانهاي دارند. قيمتها بنابر محل حضور مشتري، نوع محصول آلودهشده، محصور بودن يا سر باز بودن مزرعه و... كم و زياد ميشود.
چالشهاي مهم كار شما چيست؟یک مورد مهم این است که وقتی کفشدوزکی در یک مزرعه یا باغ رها میشود، حتما نمیتوان تضمین داد که در آن مزرعه باقی بماند و شتهها را نابود کند چون امکان دارد از شتههای محصول جانبی آن باغ یا مزرعه بیشتر خوشش بیاید و همه حشرات به باغ بغل دستی کوچ كنند! در نتيجه رهاسازي حشرات خيلي مهم است و بايد شدت فعاليت دشمنان طبيعي حشره، وضعيت آب و هوا،غذای موجود درباغ يا مزرعه و اندازه آفت سنجیده شود.
چقدر كار ميكنيد؟ آيا روز كاري يا ساعت مشخصي داريد؟بسته به میزان تولید یا تعداد حشره مورد نیاز برای تولید مشتریان، ميزان كار ما هم فرق میکند. به طور كلي در اين شغل به يك نيروي كار نياز داريم كه مراقب کارگاه پرورش حشرات باشد و غذایشان را سر وقت بدهد. او باید روزانه موارد مورد نیاز را گزارش دهد.
اگر مشکلی در زمینه شغلي برایتان پیش بیاید، به چه محلی مراجعه میکنید؟ درخواستهايتان را چطور به مقامات بالاتر میرسانید؟ معمولا شغلهايي شبيه به اين، در ایران به ندرت فعاليت ميكنند و اگر هم چيزي باشد، به صورت نامحسوس است پس نمیتوان آنها را در یک صنف جا داد. شاید در قانون یا سیستم جهاد کشاورزی یا نظام اصناف كشور، صنفی برای این شغلها وجود داشته باشد ولی من بیاطلاع هستم و چيزي در اين باره نشنیدهام. از طرفي ديگر، پرورشدهندگان حشرات با تعداد نفرات كم یا شرکتهای محدودی کار میکنند در نتيجه مطالبات هم کم بوده و در همين چند نفر خلاصه میشود.
آيا بعد از تفاهم لوزان در شغل شما هم تغییری ایجاد شد؟ چون شغل ما با صادرات و واردات حشره يا خوراكش ارتباطي پيدا نميكند، در نتيجه تفاهم لوزان تاثيري روي كار ما نداشته است. از آنجايي كه، مصرفكننده داخلي خيلي زيادي داريم، نيازي هم به صادرات وجود ندارد. اميدوارم كه با بالا رفتن آگاهي باغداران و كشاورزان، مصرف داخلي حتي به بيشتر از مقدار كنوني هم برسد و سموم شيمايي تا حد زيادي كنار گذاشته شود.
بيشتر مشتري هاي شما از چه قشري هستند؟بیشترین مشتریهای مصرف کفشدوزکهای هفت نقطهای کشاورزان، باغدارن مناطق نیمه گرمسیری مثل کمربند ساحلی دریای مازندران، شامل استانهای مازندران و گیلان، مناطق جنوبی ایران يعني استانهاي فارس، کرمان و خوزستان، سيستان و بلوچستان، كرمانشاه، كهكيلويه و بويراحمد و... هستند. گلخانهدارها و پرورشدهندگان سبزي هم جزو مشتريهاي ما هستند.
آیا تا به حال شغلتان را به دیگران هم پیشنهاد کردهاید؟ واکنش آنها در این باره چه بودهاست؟ بارها برای گسترش کار دنبال شريك تجاري بوده و به ديگران، به خصوص بستگان و دوستان در اين زمينه پیشنهاد دادهام. پاسخشان هميشه خلاصه و كوتاه بود. خيلي ساده و بيرودروايستي چند جمله ميگفتند با اين مضمون كه، «چندش»، «من نميتوانم دست بزنم»، «حالم به هم ميخورد اگر حشرهاي ببينم» و حرفهايي از اين قبيل. اما اگر بخواهيم از نگاه تجاري به اين موضوع نگاه كنيم، قضيه كاملا متفاوت است. هر شخصی که فکر تجارت در سر داشته باشد، اگر سراغ شغل پرورش و تکثیر جشرات بيايد، حتما جذب خواهد شد . چون هر چقدر هم این شغل گسترش پیدا کند، باز هم شهر، روستا و استاني هست كه به خدمات ما نياز خواهد داشت. مثلا اگر حساب كنيم كه براي هر 100 مزرعه يا باغ در ايران، حداقل يك پرورشگاه حشرات نياز هست، ميشود خيلي راحت حساب كرد كه چه اشتغالزايي عظيمي ميتواند صورت بگيرد و چه سود بالايي هم دارد.