نویسنده: کورنلیوس آدِبار (تحلیلگر سیاسی و کارشناس سیاست خارجی اروپا و روابط ترنس آتلانتیک از برلین، آلمان)
دیپلماسی ایرانی: اختلاف بین اروپا و ایالات متحده بر سر ایران به طور فزاینده عمیق تر می شود. سیاست ایالات متحده در قبال ایران و منطقه- برون سپاری سیاستگذاری منطقه ای واشنگتن به ریاض و تل آویو و حمایت بی دریغ آن از کارزار نظامی عربستان در یمن- به شدت برای اروپا بی ثبات کننده است. برای اروپا، زمان آن رسیده است که به ایران نه به عنوان یک مشکل، که به عنوان بخشی از راه حل در کنار دیگر بخش های منطقه، نگاه کند. در زمان مذاکرات هسته ای، ایران تنها کشوری بود که با نقض احتمالی تعهدات بین المللی خود برنامه مخفی غنی سازی اورانیوم داشت. اما وقتی صحبت از دخالت در امور دیگر کشورها و گسترش نفوذ آنها در منطقه و فراتر از آن می شود، قدرت های زیادی در منطقه هستند که می شود آنها را مقصر دانست و جداسازی ایران از منطقه دیگر نتیجه مثبتی ندارد.
زمان تغییر الگوی رفتاری فرا رسیده است
اتحادیه اروپا به ایجاد تغییر در الگوی روابط خود با ایران نیاز دارد. این اتحادیه باید از یک سیاست خاص یک کشور متمرکز بر منع گسترش سلاح های هسته ای به سمت استراتژی خلیج فارس پیش برود که روابط جمهوری اسلامی با همسایگان آن را نیز در نظر بگیرد. ارتقاء همکاری های منطقه ای، به رغم کاستی های موجود در زمینه مدیریت مهاجرت، تثبیت بدهی های ملی و مبارزه با همه گیری ویروس کرونا، بخشی از تاریخ اتحادیه اروپا و موفقیت مداوم آن است.
اروپایی ها در سال 2003 تغییر پارادایم مشابهی را انجام دادند. حمله ایالات متحده به عراق، فرانسه و آلمان و بریتانیا، موسوم به «ای 3»، و بعدتر کل اتحادیه اروپا را به وارد شدن به آب های ناشناخته از طریق مشارکت در سیاست های امنیتی در خاورمیانه سوق داد. در این روند سیاست گذاری در خاورمیانه برای ایالات متحده محفوظ بود و متحدان اروپایی با سیاست های آن همگام می شدند، در حاشیه می ماندند و یا در برخی موارد از طریق تامین بودجه یا سازماندهی فعالیت های بازسازی و مصالحه، همکاری می کردند. در چنین چارچوبی بود که اروپایی ها پیشنهاد رسیدگی به یک سری مسائل متفاوت از منع گسترش تسلیحاتی را مطرح می کردند.
از نظر سازمانی، «اکنون» برای اتحادیه اروپا زمان بسیار مناسبی است. کمیسیون اروپایی که از دسامبر ۲۰۱۹ روی کار آمده، قصد دارد در زمینه سیاست خارجی «استراتژیک تر، تعیین کننده تر، و متحدتر» عمل کند. پس از تشدید تنش ها بین ایالات متحده و ایران در عراق در ژانویه ۲۰۲۰، شورای وزرای اتحادیه اروپا به رئیس سیاست خارجی اتحادیه ماموریت داد تا با همه طرفین برای کمک به کاهش تنش ها در منطقه، حمایت از گفتمان سیاسی، و ارتقاء راه حل منطقه ای سیاسی مذاکره کند.
اگرچه تمرکز روی ایران به عنوان یک کشور، یا توافق هسته ای به عنوان یک موضوع، بسیار محدود است، اما نقطه عزیمت اتحادیه اروپا همچنان باید برجام باشد. این مهم ترین قانون در منطقه است که در ژوئیه 2015 در قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسیده. این توافق همچنین مصالحه ایست که همه امضاکنندگان با نادیده گرفتن ایالات متحده، از آن حمایت می کنند. در رابطه با ایران، تعهد دست کم به صورت کلامی وجود دارد: اگرچه تهران از رعایت برخی از محدودیت های توافق عقب نشینی کرد، اما در صورت بازگشت سایر طرفین به تعهداتشان، عقب نشینی های تهران هم موقتی و برگشت پذیر اعلام شده است.
دستیابی به یک توافق بهتر بدون حفظ توافق اصلی، توهمی بیش نیست. برجام شاید در حال حاضر آنطور که رابرت آینهورن، کارشناس منع گسترش تسلیحاتی، گفته «یک ظرف خالی» بیش نباشد، اما لازم است امضاکنندگان به جای نابود کردن این توافق، جان تازه ای به آن بدهند. در عین حال، حتی در صورت تغییر دولت در ایالات متحده پس از ماه نوامبر، بازهم بازگشت کامل به همان متن قدیمی بدون در نظر گرفتن شرایط تغییر یافته منطقه ای غیر ممکن است.
از این رو، کار دشوار پیش رو حفظ توافق در حین منطقه ای سازی آن خواهد بود. انجام این کار می تواند درها را به روی مذاکره مجدد درباره برجام تحت عنوان مذاکرات منطقه ای باز کند. و چنین کاری هم ایران و هم کشورهای عربی را تشویق می کند تا مواضع خود را درباره پیشنهادهای موجود برای همکاری های امنیتی منطقه ای اثبات کنند.
حفظ توافق هسته ای
توافق هسته ای سال 2015 یک توافق ساده بود. ایران در ازای پذیرش محدودیت های سختگیرانه در برنامه هسته ای غیرقانونی خود، از محدودیت های در تجارت خلاص می شد. از زمان خروج ایالات متحده از توافق و اعمال مجدد تحریم های اقتصادی علیه ایران، تجارت تقریبا از بین رفته چرا که امضاکنندگان باقی مانده در توافق از به چالش کشیدن ایالات متحده ترس دارند.
در هر صورت، عدم موفقیت در حفظ مسیرهای تجاری باعث شد تا تهران از اواسط سال 2019 به بعد از تعهدات هسته ای خود در برجام عقب نشینی کند. با این حال، اگرچه از آن زمان تا کنون بسیاری توافق را مرده خوانده اند، اما از نظر فنی توافق همچنان زنده است چون 7 امضا کننده از 8 امضا کننده اولیه آن همچنان ترجیح می دهند که آن را زنده نگه دارند و آژانس بین المللی انرژی اتمی بتواند به بازرسی از سایت های هسته ای ایران ادامه دهد. (این مطلب ادامه دارد.)
منبع: کارنگی اروپا / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34