روزنامه تجارت- اشكان خسروپور؛ فكرش را بكن، همه آبميوههاي شهر زير دستت باشد، تمام بستنيفروشيها و فالودهايها هم. كارت اين باشد كه صبح تا شب، حواست به تمام اين حجم مهربان شيرين باشد و بر كيفيتشان نظارت كني. شغل جالبي به نظر ميرسد، همان كاري كه اسکندر آزموده سفیدی، رييس صنف توليدكنندگان و فروشندگان آبميوه، بستني و كافي شاپ تهران آن را انجام ميدهد. كافيشاپ، البته مهمان تازه اين صنف است كه هفت، هشت سال پيش وارد صنف شد تا قهوهخانههاي مدرن و جوانپسند هم زير نظر يك تشكل واحد اداره شوند.
مصاحبه جدي است، گيرم كمي بوي قديم همچون بستني آلاسكا هم بدهد اما بيشتر به مشكلات صنف آبميوهفروشها و بستنيدارها ميرسد، پاي درد دلشان مينشيند و تلاش ميكند حرف دل رييس صنفشان را از لابهلاي جملههاي كوتاه اسكندر آزموده، اين مرد 53 ساله بيرون بكشد.
بگذاريد اول برويم سراغ سرماي زمستان، يعني روزهاي كسادي كار آبميوه و بستني فروشها. آن وقت از سال، بستنيفروشها چطور زندگيشان را ميگذرانند؟بهرحال تعطيل كه نميشوند. اينهمه بستنيفروشي است و اينهمه آدم. تعداد كمي از آنها، يعني در حدود 30 درصد كه در خيابانهاي فرعي يا كوچههاي بزرگ هستند، تعطيل ميشوند. آنهايي كه در جاهاي خوب شهر هستند، فروششان چهل، پنجاه درصدي كمتر ميشود اما چراغ مغازه را خاموش نميكنند. كارشان را ادامه ميدهند. البته همهشان دوشغله و كارمند هستند. زندگيشان با اين دو شغل ميگذرد. شش هفت ماه از سال بستني به مردم ميدهند، بعد كه تعطيل يا نيمهتعطيل ميشوند،شغل ديگرشان هم هست و كمكخرج ميشود.
چه مغازههايي زير پوشش شما هستند؟اسمش روي صنفمان هست ديگر. ما صنف توليدكنندگان و فروشندگان آبميوه، بستني و كافي شاپ هستيم كه آخري، هفت هشت سالي هست آمده جزو صنف ما. هركس كه اينجور چيزها را بفروشد، جزو صنف ماست. در كل تهران حدود 1200 عضو فعال داريم.
مغازههايي كه در كنار آبميوه، پيراشكي، پيتزاي ميني يا چيزهايي شبيه به آن را ميفروشند، جزو شما هستند؟نه. آبميوهفروشي نبايد پيراشكي بفروشد. آنهايي كه پيراشكي تنها دارند، جزو اتحاديه اغذيهفروشان هستند. فقط آبميوه و بستني و فالوده و اينجور چيزهاست.
براي آن چند ماه سال كه كسي آبميوه و بستني نميخورد، تسهيلاتي به اعضاي صنف ارايه ميكنيد كه زندگيشان بگذرد؟چنين چيزي نيست كه اگر كم بخرند، تاثيري روي زندگي افرد بگذارد به اين صورت كه زندگيشان تامين نشود. آنهايي كه مغازهشان درجاهاي حساس و خوب نيست، شغل و درآمد ديگري دارند تا زندگيشان را يك طوري تامين كنند. منبع درآمدشان فرق دارد. راضي هم هستند. من حدود 27 سال است كه مسئول اتحاديه آبميوه و بستني هستم. در اين مدت، از 700 عضو رسيدهايم به 1200 تا. يعني اعضايمان اضافه شدهاند. البته يك تعدادي هستند كه بيرون ميروند و شغلشان را عوض ميكنند اما در كل، تعداد اعضاي صنفمان اضافه ميشود.
مشكل فعلي صنف شما چيست؟ اعضا بيشتر براي رسيدگي به چه موضوعي سراغتان را ميگيرند؟مشكل بزرگمان فقط دارايي است. بعضي از مغازهها مالياتشان دو يا سه برابر شده كه نميتوانند پرداخت كنند. مشكل خاص و آنچناني نداريم. يك مقدار گراني مواد اوليه پيش آمده كه آن را هم حساب كرديم، آناليز كرديم و به خاطر همان، يك كم قيمت را بالا برديم.
بستني چقدر گران شده؟شب عيدي بستني را 15 درصد گران كرديم. با اين حساب الان بستني كيلويي مغزدار و خامهدار ويژه كيلويي 14 هزار تومان است.
سال پيش هم هيچ مشكلي نداشت؟ يك زماني كه بحث روغن پالم و استفادهاش در لبنيات پيش آمده بود، مشكلي براي فروش شما پيش نيامد؟نه. اين موضوع اصلا به صنف ما مربوط نبوده و تاثيري هم در فروشمان نداشت. چون ما مغازههاي توليد و عرضه بستني را زير نظر داريم و بحث آنها بيشتر كارخانهها بودند. همان موقع هم گفته بودم كه بستنيساز صنفي نميتواند روغن قاطي بستنياش كند اگر بدون تجهيزات بخواهي به بستني روغن بزني، بايد دستگاه هموژن پاستوريزاتور داشته باشي. وگرنه روغن دانه دانه روي سطح شير ميآيد و شكل بستني به هم ميريزد. البته در كارخانهها وضع فرق دارد و اگر احيانا مصرف كرده باشند، چيزي مشخص نميشود.
براي صدور جواز اضافه به افراد جديد مشكلي وجود ندارد؟مشكلي نيست. هركس بخواهد، ميتوانيم مجوز برايش صادركنيم.
درآمد اعضاي صنف چطور است؟دقيقا نميدانم. الان نميتوانم حساب كنم.
خودتان چطور به اين صنف آمديد؟من الان 45 سال است كه توي اين صنف هستم. جوانتر كه بودم در شهرستان شبستر كشاورزي ميكرديم. از سالهاي 1340 و 41 يعني از حدود 28 سالگي بود كه در حوالي ميدان خراسان مشغول بستني سازي شدم. آن موقع يادم هست كه آنطرفها اصلا لولهكشي آب نداشت. من يك جايي كارگاه براي خودم درست كرده بودم، بستني آلاسكا ميزديم. بعد ميگذاشتيم توي يخدان و ميرفتند توي شهر، ميفروختند. هفت هشت سالي توي اين كار بودم تا بعدش كه گفتند، آلاسكاسازي ممنوع است و همهمان جمع شديم.
خودتان بستنيسازي را از كجا ياد گرفتيد؟يك مغازهدار ارمني بود كه حوالي خيابان جمهوري كافهاي داشت به اسم بستني پاريس. در زيرزمينش قالب و دستگاه داشت و بستني ميزد. من از او كار را ياد گرفتم. اول كم بوديم. يادم هست آن اوايل فقط 130 تا عضو بستني و آبميوهفروش در تهران بود تا بعد كه يواش يواش تعدادمان بيشتر شد. بعدتر كه بستني آلاسكايي ممنوع شد، بستنيفروشيها بايد ميرفتند زير پوشش وزارت صنايع. براي همين هم، كارم را به عنوان مغازه آلاسكايي جمع كردم و الان در يك شهرك صنعتي كارخانه بستنيسازي دارم.
آن زمان با الان از نظر سليقه مردم و نوع بستنيها چه تفاوتهايي كرده؟آن اوايل فالوده فروشي بود ولي ما بلد نبوديم بزنيم. بيشتر مغازهها هم بستني آلاسكا بود يا سنتي. بعدها ميوهاي آمد اما قديمترها همين چيزهاي معمولي مد بود. الان بيشتر سنتي دوست دارند تا ماشيني ولي آن روزها كارخانه زياد نبود. خودمان بستني ميزديم ميداديم دست مشتري. روزهاي جالبي بود كه گذشت. الان فرق كرده، نميدانم بهتر شده يا بدتر ولي فرق كرده است.