به گزارش خبرنگار دفاعپرس از آذربایجانشرقی، شهید «علیرضا حسنزاده برهانی» در 25 تیرماه سال 1341 در تبریز چشم به جهان گشود. وی پس از به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهههای حق علیه باطل شد و پس از حضور در چندین عملیات، سرانجام در تاریخ هفتم اسفندماه 1362 در جزایر مجنون بر اثر اصابت ترکش از ناحیه سر، به شهادت رسید.
زندگینامه شهید:
شهید «علیرضا حسنزاده برهانی» در 25 تیرماه سال 1341 در تبریز چشم به جهان گشود. وی ضمن کار نزد عموی خود، تحصیلات ابتدایی را تمام کرد و تا دوم راهنمایی به طور شبانه ادامه داد تا این که انقلاب اسلامی شکل گرفت.
با اوج گیری مبارزات حق طلبانه مردم علیه رژیم ستمشاهی وارد صحنه های عملی مبارزات شد. به طوری که با شجاعت تمام، همراه دوستان و آشنایان در تظاهرات و صحنه های درگیری حضور می یافت. بعد از پیروزی انقلاب و با پیروی از رهنمودهای امام راحل، همراه امت حزب الله برای ستیز با دشمنان داخلی در اکثر درگیریهای شهری و خیابانی با گروهکهای خلق مسلمان، منافقین و ... حضوری فعال داشت.
با شروع جنگ تحمیلی به جبهه آبادان اعزام و چند ماه بعد در جزیره مینو با انفجار خمپارهای مجروح شد. در اثر انفجار از ناحیه دست، دو پا و کمر مجروح گردید. هنوز بهبودی کامل نیافته بود که به کردستان رفت. زمانی که مبارزه مسلحانه منافقین در خردادماه 1360 علنی شد، او در واحد اطلاعات (ستاد هماهنگی کمیته های انقلاب و سپاه) مشغول شد و به اتفاق دیگر همرزمانش مبارزه مستمر خویش را علیه عناصر دست نشانده، آغاز نمود.
بعد از عملیات مسلم بن عقیل در واحد اطلاعات و عملیات لشکر 31 عاشورا حضور یافت. در عملیات والفجر مقدماتی و والفجرا در مقام مسئول تیم شناسایی اطلاعات شرکت داشت. در والفجر 2 به عنوان مسئول محور اطلاعات منصوب شد و نقش مهمی در این راستا ایفا کرد. پس از آن به گردان تخریب رفت.
در عملیات والفجر 4 هنگام پاکسازی میدان مین و در اثر انفجار مین، برای سومین بار مجروح شد. عمق زخم در ناحیه پیشانی و جمجمه اش به حدی بود که بینایی یک چشمش را از دست داد و چندین بار برای معالجه به تهران اعزام شد.
با وجود درد فراوان و از دست دادن چشم چپش به جبهه اعزام و در عملیات خیبر شرکت نمود. او در پی اطاعت از سخنان حضرت امام خمینی(ره) که «حفظ جزایر، حفظ اسلام است» در جزیره مجنون ماند. علیرضا همراه گروهی از رزمندگان، قسمت انفجارات واحد تخریب را برای ماموریتهای مهم تشکیل دادند. این ها تحت نام «ماموریت شهادت» برای انهدام و از بین بردن نظم و آرایش خطوط دشمن، موفق شدند ضربات سختی به بعثی ها وارد کنند.
او و دوستانش تا آخرین نفس مقابل دشمن ایستادگی کردند. سرانجام علیرضا در تاریخ هفتم اسفندماه 1362 در جزایر مجنون بر اثر اصابت ترکش از ناحیه سر، به شهادت رسید.
خاطرات، مادر شهید:
بیشتر خاطرات شهید را فراموش کرده ام. وقتی از مرخصی به جبهه می رفت میگفت مامان، فقط از تو انتظار دارم، شجاع باشی. اگر شهید شدم، زیاد گریه نکن. اگر گریه کردید به یاد امام حسین (ع) گریه کنید.
شب شهادت علیرضا، همان شب که به ما خبر داده بودند، احساس میکردم که کنار من ایستاده است. در همسایگی مسجد محل مان، مادر شهیدی زندگی میکرد که اهل سردرود بود.
هر وقت تبریز بود، می رفت به آن خانواده شهید سرکشی میکرد و کارهایشان را انجام میداد، بعدها فهمیدیم برای خودش چیزی نگه نمی داشت، اگر توی جیبش پول داشت آن را به نیازمند دیگری هدیه میداد.
فرازی از وصیتنامه شهید:
آری وظیفه شرعی ماست که فی سبیل الله، جهاد کنیم و الله اکبر گویان برای سرنگونی دشمنان اسلام برویم و تا آخرین قطره خون ناقابلمان علیه کافران بجنگیم و دشمنان دین را به قتل برسانیم و یا خود کشته شویم.
انتهای پیام/