کد خبر: ۱۷۲۶۳
تاریخ انتشار: ۲۳ تير ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۰
همه به فکر روزهای پس از توافق هستند؛ اینکه اقتصاد چه می شود؟ سیاست چطور می چرخد یا به کدام سمت رو می کند؟ وضعیت داخل کشور چه تغییراتی خواهد داشت؟ در روابط بین المللی ایران چه  گشایشهایی رخ می دهد و سوالهایی از این دست ... اما بعضی ها هستند که فکرهای دیگری می کنند و توافق ممکن است آنها را به بازنگری در رفتار گذشته شان برساند :
-صاحب هاله پرشکوه نور به این فکر می کند که چرا ... چرا ... چرا زمانی که رئیس دولت بود، در طول هشت سال محمدجواد ظریف را از وزارت امور خارجه اخراج نکرد؟! یا لااقل در مناظره معروف انتخابات ریاست جمهوری سال 88 از او اسم نیاورده بود یا عکس یکی از اعضای خانوادگی اش را نیاورده بود و بگم – بگم راه نینداخته بود؟! حیف که پشیمانی دگر سودی ندارد!
-برادر سعید جلیلی تا دو سال پیش مسئول تیم مذاکره کننده ایرانی بود و در مذاکرات، یا بیانیه می خواند یا به برادران 1+5 تاریخ درس می داد اما مذاکرات در زمان او به جایی نرسید و در هر دور مذاکرات تنها چیزی که روی آن چانه زنی و توافق می شد زمان مذاکرات بعدی بود! این روزها حتما برادر سعید جلیلی به فکر آسیب شناسی روش مذاکرات خویش می افتد و احتمالا به این نتیجه می رسد که اشتباه کرده که به 1+5 تاریخ درس می داده و برای همین هم نتوانسته کاری بکند، بلکه باید جغرافی درس می داد تا مذاکرات به نتیجه برسد!
-وقتی در ماه های اول ریاست جمهوری حسن روحانی، وی به نیویورک رفت و اولین مذاکرات هسته ای در آنجا صورت گرفت، جمعی از برادران دلسوز و دلواپس به فرودگاه رفتند و یکی از این برادران، توانست در اقدامی بزرگ و استکبار ستیزانه، لنگه کفش خود را به سمت خودرو رئیس جمهور پرتاب کند. او هم این روزها دارد به گذشته اش فکر می کند و اینکه الان بعد از دو سال بالاخره چه کسی می خواهد هزینه لنگه کفش او را بدهد؟! بابک خان که هنوز در زندان است، بقیه کاسبها هم که دنبال کار می گردند ... ای کاش همان روز که لنگه کفش را پرت کرده بود، می رفت و حق الزحمه و حق الکفشش را می گرفت و طمع نمی کرد!
نتیجه : از برکات توافق این است که صاحب هاله نور و سعید جلیلی و پرتابگر قهرمان لنگه کفش هم  می توانند در رفتار گذشته شان بازنگری کنند!

مطالب مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار