روزنامه تجارت-اسدالله خادم؛ او می گوید با رفع مشکلات حاصل از تحریمها مهمترین اقدامات بعدی
دولت باید در زمینه مدیریت صحیح و استفاده از موقعیت پیش آمده باشد. منتجب
نیا همچنین می گوید اوضاع سیاسی کشور دچار آفت شده است و پرداختن به اوضاع
سیاسی و فرهنگی نیاز اساسی کشور بعد از سامان بخشیدن به اوضاع اقتصادی
است.
حجت الاسلام رسول منتجب نیا عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز و
مدیر گروه فقه و اصول دانشگاه شاهد است که تجربه حضور در دورههای اول تا
سوم مجلس شورای اسلامی، رئیس کمیسیون دفاع مجلس سوم، مشاور رئیسجمهور در
دولت اصلاحات ، نماینده امام خمینی(ره) و رئیس سازمان عقیدتی سیاسی شهربانی
کل کشور را دارد. از او تألیفات متعددی در زمینههای علمی، دینی و اجتماعی
به چاپ رسیده است. گفت و گوی "تجارت" با منتجب نیا با محور دستاوردهای
دولت فعلی و اولويت هاي آن در دوسال آينده صورت گرفته است.قايم مقام حزب
اعتماد ملی در گفت و گو با «تجارت» به بررسی دستاوردهای دولت در دو سال
اخیر و مهمترین اولویتهای دولت در دو سال آتی و پس از حصول توافق هسته ای
پرداخته است.
دو سال از آغاز به کار دولت جدید سپری می شود. فعالیت
دولت یازدهم را بعد از این دو سال چگونه ارزیابی میکنید و به نظر شما
مهمترین دستاوردهای دولت یازدهم در حوزههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی چه
بوده است؟
با گذشت حدود دو سال از دولت آقای دکتر روحانی، به نظرم ظرف
این مدت کوتاه کارهای بزرگی به انجام رسیده که یکی از آنها تغییر فرهنگ
عمومی کشور است. برخی موفقیت در مذاکرات هستهای را در رأس موفقیتهای دولت
میدانند اما من معتقد هستم پیش از آن، فرهنگسازی که در دولت آقای روحانی
دنبال شده و تحولی که در فرهنگ و گفتمان داخلی و بینالمللی ایجادشده
مهمتر از قضیه اقتصادی است. ما کشوری داریم پر سابقه و ملتی داریم متمدن و
پیشرفته دارای سابقه چندین هزارساله، این کشور و این ملت شایسته یک فرهنگ
بسیار مترقی و متعالی است که از سوی مسئولان و مدیران کشور منتشر شود و در
زوایای جامعه رسوخ پیدا کند. از قدیم گفتهاند « الناس علی دین ملوکهم»،
مردم تابع مسلک و روش و اخلاق اولیای خود هستند. این ملت و کشور شایسته
فرهنگسازی مترقی و متعالی است که خوشبختانه بعد از پیروزی انقلاب در
دولتهای مختلف به اشکال گوناگون این مهم در حال انجام بود. بخصوص در دوران
دولت اصلاحات که بر روی فرهنگ عمومی بسیار تأکید میشد و کشور سرعت بیشتری
در زمینه توسعه فرهنگی و توسعه سیاسی داشت. متأسفانه در دولت نهم و دهم
شاهد یک نوع تنزل و انحطاط فرهنگی در جامعه بودیم. در حقیقت یک نوع ابتذال
فرهنگی که از ناحیه برخی از مسئولان به جامعه تزریق میشد و اساساً ادبیات
تغییر پیداکرده بود. من یادداشتی در همان زمان با عنوان ادبیات بیادبی و
فرهنگ بیادبی نوشتم و در رسانههای وقت منتشر شد. وقتی مدیران جامعه ما از
الفاظ مبتذل استفاده کنند و گفتمان آنها مبتذل باشد بر تمام سطوح جامعه
تأثیر میگذارد. موارد فراوان و برخی از تعابیر که یک رئیسجمهور، وزیر و
حتی برخی شخصیتهای روحانی رفتهرفته به کار میگرفتند و در شان این
مقامها نبود که در مجموع میتوان گفت یک نوع تنزل در فرهنگ کشور ایجاد
کردند. یکی از بزرگترین خدمات دولت آقای روحانی این بود که نهتنها جلوی
این ابتذال فرهنگی را گرفت بلکه فرهنگ مردم را تعالی و تکامل بخشید. امروزه
وقتی رئیسجمهور صحبت میکند مردم به خود و کشور خود افتخار میکنند. با
نشاط و با ادبیاتی که در درون و بیرون کشور موردپسند مردم است و دیگر ما
شاهد الفاظ زشتی مانند«آن ممه را لولو برد»، «کاغذ پارهها» و تعابیر زشتی
از این دست، نیستیم. بنابراین به نظر من این مهم، بزرگترین خدمت دولت
آقای روحانی است.
خدمت دیگر این دولت مسئله توافق در مورد پرونده
هستهای کشور هست که کار بسیار بزرگی است. برای رفع این مشکل حدود دوازده
سال همه دستبهگریبان و مشغول فعالیت بودند. در دوران اصلاحات مسئله
بهنوعی مطرح بود و حتی یکبار به تعلیق غنیسازی مبتنی شد. منتها نه با
جاروجنجال و تحریک کردن قدرتها بلکه بهصورت معقول مسئله دنبال میشد. در
همان زمان آقای دکتر روحانی مسئول گروه مذاکرهکننده بود و با هماهنگی
رئیسجمهور و بقیه مسئولان نظام کار را پیش میبردند. اما در دولت گذشته
این قضیه حساس و مخاطرهآمیز به قضیه ای جنجالی تبدیل شد و ما شاهد بودیم
در سخنرانیها و حتی دیدارها، نوشتهها و... بر روی این مسئله مانور
میدادند و بهگونهای مطرح میکردند که در داخل مشمئزکننده و در خارج موجب
تحریک قدرتها بود. همانطور که آقای روحانی اشاره داشتند ما به سمت
بسیج کردن افکار عمومی علیه کشور پیش میرفتیم که موجب اجماع جهانی علیه
جمهوری اسلامی میشد، در واقع بهجای بسیار حساسی رسیده بودیم و با این
مذاکرات خطر بزرگی از کنار گوش ما رد شد. در هر صورت آن نحوه برخورد با
موضوع هسته ای، سلیقه دولت گذشته بود و ما در مقام نقد آنها نیستیم،
هدف من از این گفته خدمتی است که دولت فعلی به ما داشت و این تشنج و اضطرار
و بههمریختگی دیپلماسی ما را به آرامش و گفتگوی معقول تبدیل کرد و
امروزه دنیا، جمهوری اسلامی را بهعنوان کشور و ملتی که میخواهد با آنها
مناسبات عادلانه و عاقلانه داشته باشد، اهل منطق گفت و گو است، نمیخواهد
با زور و سر و صدا کارش را پیش ببرد میشناسد. بحمدالله موفقیتی را به دست
آوردند و انشا الله که این مسیر ادامه پیدا کند، در داخل و خارج به سرانجام
برسد و ما شاهد رفع تحریمها و مشکلات باشیم که طبیعتاً آثارش باید
پیامدهای خوبی باشد که به نفع ملت و کشور خواهد بود.
سومین دستاورد دولت
که من بر آن معتقد هستم در زمینه مسائل اقتصادی است. علیرغم اینکه بخشی
از کار و انرژی رئیسجمهور و دولت مشغول مسئله مهم انرژی هستهای بود اما
دستگاههای اقتصادی کار و تلاش کردند و این کار مهمی بود که تورم 45 درصد
را به حدود 15 درصد برسانند و رشد اقتصادی زیر صفر را به حدود 4 برسانند.
از سویی وعده دادهاند تورم را به یکرقمی و رشد اقتصادی را به هشت درصد
برسانند. من فکر میکنیم اگر از توافق هسته ای و فرصتهای حاصل از آن
بهخوبی استفاده کنند و بهخوبی مدیریت شود، ایرانیهایی که خارج کشور
سرمایهگذاری کردهاند جذب داخل بشوند و در کشور خودشان اجازه سرمایهگذاری
داشته باشند، به خارجیها اجازه داده شود هم سرمایه و هم فنّاوری بیاورند و
بتوانند صنعت را پیش ببرند، منتها بهخوبی استقبال و مدیریت شود، ما
بهمراتب شاهد وضعیت بهتری خواهیم بود.
اصلاحطلبان جزء آن دسته از
افراد هستند که همواره از دولت یازدهم و کارهای آن حمایت کردهاند و بیشک
این دولت با کمک اصلاحطلبان به پیروزی رسید. به نظر شما دولت دکتر روحانی
طی دو سال اخیر چقدر به وعدههای خود به اصلاحطلبان عمل کرد و از آنها در
اداره کشور استفاده کرده است؟
بدون شک آقای دکتر روحانی کاندیدای
منحصربهفرد جبهه اصلاحات بود. کلیه اصلاحطلبها متفقاً آقای روحانی را
کاندیدا کردند، از ایشان حمایت کردند و همچنان از ایشان حمایت میکنند. در
این تردیدی نیست که اگر انتقاد هم میکنند، انتقادی دوستانه، ناصحانه و از
سر دلسوزی است، نه خدایی نکرده در جهت تخریب و تضعیف. همچنین در این
تردیدی نیست که آقای روحانی شخصاً نه اصلاحطلب است و نه اصولگرا، شخصیتی
مستقل است که فراتر از این گرایشها زندگی میکند و این هم یک نوع اندیشه
سیاسی است. نکته دیگر این است که اصلاحطلبها علیرغم تلاشی که کردند
بههیچوجه دنبال سهم خواهی نبودند، که مثلاً از وزرا چند درصد باید به
اصلاحطلبها اختصاص داده شود. هیچگاه از سوی اصلاحطلبها چنین درخواستی
نبوده است. اما طبیعتاً آقای روحانی و حلقه نزدیک به ایشان خودشان را موظف و
مکلف میدیدند که به اصلاحطلبان به چند جهت توجه ویژه داشته باشند. اول
اینکه در جبهه اصلاحات نیروهای مستعد و کارآمد فراوان هستند. اکثریت
اصلاحطلبان چهرههای ریشهدار، صاحبفکر و اندیشه و جزء نخبگان کشوری
هستند به عبارتی اغلب نخبگان کشوری، دانشگاهی ، حوزوی در جبهه اصلاحات
هستند. طبیعی است که یک دولت نمیتواند به آنها بیتوجه باشد. بنابراین هم
از دیدگاههایشان استفاده میکند و هم از نیروهای آنها بهره می-برد. عامل
دیگری که دولت خودش را موظف میداند به اصلاحطلبان توجه داشته باشد این
است که هشت سال آنها را کاملاً منزوی و از مدار حاکمیت ساقط کرده بودند. یک
ظلم مضاعف و تاریخی نسبت به اصلاحطلبها بهصرف تفکر سیاسی اعمالشده بود
که در پایینترین رده مسئولیتها هم اجازه فعالیت به آنها داده نمیشد.
وقتی دولتی بر روی کار آمده است که اساس کارش را شایستهسالاری قرار
میدهد و بر معیار انصاف و عدالت عمل میکند، بیشک به آنهایی که ظلم شده و
محروم بودند توجه ویژهای میکند تا به عدالت نزدیک شود. اما اینکه تا چه
اندازه موفق شده است بحث دیگری است. ما شاهد هستیم که حضور اصلاحطلبها در
دولت چندان پررنگ نیست اما بالاخره کم هم نیست. معاون اول رئیسجمهور،
برخی از اعضای دفتر، ستاد مرکزی ریاست جمهوری و برخی وزرا اصلاحطلب هستند.
اما طبیعی است که از اصلاحطلبهایی استفادهشده است که به تعبیر آقای
رئیسجمهور معتدلتر باشند و متهم به افراطیگری و تندروی نباشند. همانطور
که از اصولگراها هم اگر استفادهشده سعی شده است از معتدلین استفاده شود.
در رده پایینتر در استانداریها ، فرمانداریها و مدیران کل باز هم شاهد
استفاده از اصلاحطلبها در رأس امور هستیم. البته این انتظار و توقع در
بین نیروهای اصلاحطلب و بخش زیادی از مردم وجود داشت و دارد که با توجه به
اینکه اصلاحطلبها چنین حمایتی از دولت کردند و میکنند، بیش از این به
آنها توجه شود و نیروهای بیشتری را به کار بگیرند. جای گلهای هست و ما هم
بارها گلایه نیروهای اصلاحطلب را منتقل کردیم، گاهی مؤثر واقعشده و
گاهی خیر. بهطورکلی میتوان گفت انتظار و توقع مردم و اصلاحطلبها بیش از
این چیزی بوده است که امروزه شاهد هستیم. ایکاش از نیروهای اصلاحطلب
بیشتر استفاده و به این توقع و انتظار پاسخ مثبت داده میشد اما باز هم
تأکید دارم که بزرگان اصلاحطلب هیچوقت سهم خواهی نکردند و نمیکنند.
آنها خواستار موفقیت دولت هستند و معتقدند که پیروزی و موفقیت دولت موجب
سربلندی تمام ملت و بهخصوص اصلاحطلبان که حامی ملت هستند، میشود.
باروی
کار آمدن دولت یازدهم کشور از ابعاد مختلف با مشکلات فراوان روبرو بود.
اما شاید مهمترین مشکل موضوع تحریمها و بحث توافق هستهای بود. به نظر
شما بعد از توافق هستهای که مهمترین معضل دولت محسوب میشد اولویتهای
بعدی که دولت یازدهم باید به آن توجه کند چه مسایلی است؟
همانطور که
ذکر شد اولین مسئله این است که از توافق هسته ای بهخوبی استفاده و مدیریت
شود. توافق هدف نیست بلکه هدف این است که ما با ملتها تعامل داشته باشیم و
در سایه تعامل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بتوانیم از این موقعیت به نفع ملت
استفاده کنیم. به نظر من مدیریت این کار کمتر از خود توافق نیست و شاید سخت
تر از آن باشد. همانطور که خود رییس جمهور اشاره کردند ما اگر بخواهیم
روند گذشته را دنبال کنیم باز هم دروازه را بازکنیم و کالاهای خارجی وارد
کشور کنیم به تولیدکنندههای داخلی و ملت ظلم کردهایم. اگر جلوی
سرمایهگذاریها را بگیریم و نتوانیم سرمایههای جذبشده را در جهت فعال
کردن صنایع و اقتصاد کشور به کار ببریم، بازهم به ملت ظلم کردهایم. صادرات
و واردات باید با هوشیاری زیادی مدیریت شود. من معتقد هستم که دولت آقای
روحانی این توانایی را دارد و انشا الله بتوانند این مسئله را مدیریت کنند،
هم از این شرایط به وجود آمده استفاده شود و هم کشور از تبعات و آفاتی که
میتواند با آن مواجه شود مصون بماند. اولویت بعدی بعد از مسئله اقتصادی و
پرشتاب کردن چرخ اقتصاد، کشاورزی، ایجاد اشتغال و...، رسیدن به وضعیت سیاسی
کشور است. وضعیت سیاسی کشور دچار آفت و بیماری مزمن شده است. اتفاقات
پیشین در دولت گذشته بهطورکلی اکثریت مردم را مأیوس و دلسرد کرده است.
مردم امید و اعتماد نسبت به آینده را از دست دادهاند. اگر پیروزی سال 92
نبود بهطورکلی مردم از نظام فاصله میگرفتند و نمیتوانستیم امیدی به حضور
آنها داشته باشیم. باید این امید و اعتماد در بین مردم بیشتر شود و بار
دیگر نسبت به وضعیت و سرنوشت کشور حساس شوند. بهخصوص امسال که سال
انتخابات مجلس شورای اسلامی هست و ما نیاز به حضور حداکثری مردم داریم.
این حساسیت را باید همه مسئولان و رسانهها در مردم ایجاد کنند تا حضور
حداکثری متعهدانه در صحنه داشته باشند.
فضای سیاسی کشور قبلاً کاملاً
مسدود شده بود و فضای بستهای را حاکم کرده بودند که فعالان سیاسی،
نویسندگان، احزاب، رسانههای گروهی و عمومی، جرئت و جسارت حرف زدن، تحلیل و
اظهارنظر را نداشتند. یک رخوت عجیبی بر کشور حاکم شده بود. امروزه باآنکه
فضا شکسته شده است ولی هنوز به حد مطلوب نرسیده و فضای امنیتی بر بخشی از
امور سیاسی سایه افکنده است. هنوز فعالان سیاسی از اظهارنظرهای حتی
قانونمند ابا دارند، هنوز در برگزاری یک همایش عوامل گوناگون سنگاندازی و
مخالفت میکنند و حتی بدعتهای جدیدی برای امنیتی کردن فضای همایش و
اظهارنظر گذاشتهشده است، هنوز برخورد با مطبوعات، احزاب و... در حد مطلوب
نیست. نیاز اساسی داریم که توجه ویژه و اثرگذار رئیسجمهور و مسئولان
مربوطه به وجود بیاید. خوشبختانه چنین وعدهای توسط شخص رئیسجمهور در
مصاحبههای اخیر دادهشده است و اعتقاد داشتند باید به فضای سیاست داخلی
کشور بپردازیم. باید خیلی از وعدههایی که در داخل دادهاند محقق شود. یکی
از آنها همانطور که ذکر کردم امنیت در کشور است. به تعبیر یکی از بزرگان
این تشکیلات، فضای جامعه باید برای جامعه امن باشد، نه امنیتی. تفاوت زیادی
است بین اینکه فضای جامعه را امنیتی کنیم یا امنیتی برای جامعه ایجاد
بکنیم. اینها دونقطه مقابل یکدیگر هستند. در فضای امنیتی مردم احساس امنیت
نمی-کنند. همیشه نگراناند کسی برای آنها ایجاد مشکل و با آنها برخورد
کند، فضا پلیسی و امنیتی است. اما در فضای امن مردم احساس امنیت و آرامش
میکنند. کسی که تخلف یا خیانت نکرده است باکمال اطمینان و آرامش زندگی
میکند. چه اقتصادیون و چه سیاسیها همه و همه میتوانند در کنار هم زندگی
مسالمتآمیزی داشته باشند. باید عواملی که باعث ناامنی در جامعه، بین مردم و
در نخبگان جامعه میشود، شناسایی و با آنها مقابله شود. اگر مشکل قانونی
است مشکل را حل کند، اگر در سیاستگذاری و اگر در فرهنگسازی و... است آن را
برطرف کند.
نکته دیگر در مورد فرهنگسازی است که بسیار مهم است.
همانطور که اشاره کردم در دولت گذشته فرهنگ ما مسیر نزولی را طی میکرد.
باید فرهنگ مترقی اسلامی و ایرانی را دولت تقویت کند. ما ملت بافرهنگ و
متمدنی هستیم، مسئولان ما باید از نخبگان و از فرهیختگان استفاده کنند. در
مدارس ما، در دانشگاههای ما، در مراکز علمی و دینی و در کوچه و بازار ما
فرهنگ مترقی و پیشرفته اسلامی و ایرانی موج بزند و متولی آن وزارتخانههایی
است که زیرمجموعه دولت هستند. البته تنها دولت نیست و خیلی از نهادها
هستند که خارج از دایره دولت هستند و در فرهنگسازی مؤثر هستند. همه باید
دستبهدست هم دهند و این مسئله را پیش ببرند. رسانه ملی در همه زمینهها
بخصوص فرهنگسازی نقش بسیار مهمی دارد و باید بپذیریم که رسانه ملی ما دون
شأن ملت مترقی ایران است. رسانه ملی ما باید خیلی تلاش کند، گفتمانش را
تغییر دهد، فرهنگش را تغییر بدهد و عمومیتش را به دست آورد. رسانه ملی ما
امروزه در چنگ برخی از کسانی است که به فرهنگ اسلامی و ایرانی اعتقاد
ندارند. هنوز من معتقد هستم در رسانه ملی ما گروههای افراطی و تنگنظر
نفوذ دارند. رسانه ملی متعلق به ملت و فرد فرد ملت است، متعلق به جناح یا
قشر خاصی نیست. حضرت امام رضوانالله علیه میفرمودند تلویزیون دانشگاهی
است که در همه خانهها شعبه دارد. بنابراین ظلم به ملت است که این رسانه را
ما در اختیار تعداد خاصی قرار دهیم و هر اظهارنظر توسط افراد خاص در آن
انجام شود. در مسائل اسلامی، در مسائل تاریخی، در مسائل روانشناسی، در
مسائل جامعهشناسی و در همه موارد فقط تعداد خاصی هستند اعم از روحانی و
غیرروحانی که از طریق گزینش خاص انتخابشان کردهاند و در همه زمینهها گویی
عالم ما کان و ما یکون هستند. در تمامی مسائل اظهارنظر میکنند و کشور ما
که کشوری است بااینهمه مراکز علمی و دانشگاهی، حوزوی و... کارش بهجایی
رسیده است که چند نفر افراد کمسواد گوینده رسانه ملی باشند، چند نفر مداح
که بعضاً دچار یک سری لغزشهای اخلاقی هستند، احساسات مردم را در اختیار
بگیرند. اینها موجب تنزل فرهنگی جامعه میشود. بنده معتقد هستم که در
صداوسیما باید یک تحول کیفی و کمی ایجاد شود. رسانه ملی باید در اختیار
پاکترین، نخبهترین و فرهیختهترین افراد باشد. آنهایی که سعهصدر داشته
باشند بتوانند همه ملت را ببینند. شمول فرهنگ اسلامی و نه یک قشر خاص، را
ببینند. بعد از صداوسیما سایر رسانهها و مطبوعات فضای مجازی، سایتها و
سایر مراکز و تریبونهایی که در اختیار افراد قرار میگیرند باید موردتوجه
باشند. ما تریبونهایی داریم که در فرهنگسازی خیلی مؤثر هستند. برای مثال
تریبون نماز جمعه تهران همزمان در تمام دنیا از طریق رسانهها و تلویزیون
پخش میشود. بنابراین این تریبون یک تریبون معمولی یا منبر نیست. این
تریبون ملت و نظام است. هر شخصی نباید پشت این تریبون قرار بگیرد. من
متأسفم که شاهد هستم افرادی پشت این تریبون قرار میگیرند که شایسته این
سمت نیستند. حرفهایی زده میشود که شایسته این تریبون نیست. در یکی از
نماز جمعههای اخیر شاهد بودم که در سخنرانی قبل از خطبه تعابیری نسبت به
گروه هستهای و رئیسجمهور بهکاربرده میشد که اگر نگوییم شرمآور است جای
بسی تأسف است. اینها نشان میدهد که ما باید تحولی در اطلاعرسانی،
فرهنگسازی و رسانهها از جمله تریبونها ایجاد کنیم. حالا که دولت تا حد
زیادی از فضای بینالمللی مطمئن شده، این کارهایی است که نیاز است
رئیسجمهور آنها را در اولویت قرار دهد.
با ورق زدن تاریخ جمهوری
اسلامی، در دولتهایی که اصلاحات تأثیرگذار بوده است ثبات و امنیت بیشتری
از جوانب مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... در کشور حاکم بوده است. برگ
برنده اصلاحات را در این زمینه چه می دانید؟
ما با مراجعه به فرهنگ
اسلامی متوجه میشویم اصل و قاعدهی اول در روابط انسانها با یکدیگر صلح و
سازش است. بهصراحت قرآن میفرماید « وَالصُّلْحُ خَيْرٌ» صلح و سازش
بهترین راه است؛ جنگ و مبارزه استثنا است. یعنی اصل اول آن است که همه
انسانها رابطه دوستانه و مسالمتآمیز باهم داشته باشند. افراد یک مکتب
مسلمان با هم، مسلمانان با اقلیتهای دینی و سایر مذاهب و ادیان مختلف
رابطه مسالمتآمیزی داشته باشند. در حکومت پیامبر اسلام و حکومت
امیرالمؤمنین شاهد این معاهدهها و رفتوآمد و توافقها بودیم. بنابراین
اصل اول از دیدگاه اسلام صلح و سازش است و کسی نمیتواند ادعا کند اسلام
دین جنگ و شمشیر است. اتفاقاً در طول تاریخ بسیاری از دشمنان اسلام برای
مخدوش کردن چهره آن این اتهام را مطرح کردهاند که اسلام، با زور شمشیر
پیشرفت کرده است درحالیکه اینچنین نبوده است. اسلام بهواسطه پیامش،
گفتمانش و اهداف بلند پیامبر و مسلمانها بود که توانست در زمان کوتاهی به
تمام زوایای کره زمین انتشار یابد و افکار جهانی را جذب کند همانطور که
پیامبر(ص) با صلح دعوت خود را آغاز کرد.
از نظر عقل و منطق هم طبیعتاً
جنگ و مبارزه مردود است. هیچ عقلی نمیپذیرید وقتیکه دو نفر میتوانند
باهم سازش و دوستی داشته باشند به تخاصم باهم برخیزند. ممکن است در شرایطی
برخوردهایی به وجود بیاید اما اصل اول از نظر عقل هم سازش و صلح است. تفکر
اصلاحات بر همین مبنا است. اصلاح از صلح و سازش و به معنای مسالمت، دوستی و
صمیمیت است. اصلاح یعنی صلح، شایستگی و صلاحیت را بر روی کار آوردن و در
مقابل افساد و فساد است. اصلاح به معنی آن است که آنچه فساد و نابرابری در
جامعه است برطرف شود. افراد ناصالح در رأس امور باید کنار روند و صالحان
امور را در دست بگیرند، این به معنی شایستهسالاری است. اگر یک تصمیم یا
سیاستگذاری غلطی به وجود آمده است، اصلاحات به تغییر آن عقیده دارد و از
دیدگاه اصلاحات، کمبودها، ضعفها و... همه اینها جای خود را به تکامل و
ترقی و پیشرفت بدهد. در مقابل اصلاحات، تفکر ویرانگری است و گاهی آن را به
انقلاب تعبیر میکنند. انقلاب غیر از ویران کردن و شیوه ویرانگری است.
انقلاب به معنی آن است که گاهی نارضایتیها و اعتراضهای مردم بهجایی
میرسد که میخواهند یک نظام را متحول کنند. جنایتهای رژیم شاهنشاهی
بهجایی رسید که ملت تصمیم بر تغییر نظام گرفت و نظام نوینی را پایهگذاری
کرد. پس از انقلاب و در فضای انقلاب باید اصلاحات را برقرار کنیم و جامعه
بر روی ریل اصلاحات در راستای رسیدن به آرمانهای انقلاب حرکت کند. معنای
انقلاب ویرانگری نیست، امروز بسازیم و فردا خراب کنیم، امروز آباد کنیم و
فردا ویران کنیم، این ویرانگری و افساد است و هرگز تفکر انقلابی این را
نمیپذیرد. متأسفانه برخی در مقام نظریهپردازی و تئوری دچار اشتباه
میشوند و برخی از افراد هم تحت تأثیر احساسات قرار میگیرند، فریب این
افکار را میخورند و فکر میکنند که تفکر انقلابی به این معنا است که هرروز
خراب کنیم و از نوع بنا کنیم. این عاقلانه نیست. اصلاحات معتقد است که پس
از انقلاب در درون کشور باید صلاحیت و شایستگی حاکم باشد، باید صالحان حاکم
باشند، باید فکر و عقلانیت حاکم باشد. این آرمان و ایده اصلاحات است. بله،
اگر خدایی ناخواسته در آیندههای دور کشور بهجایی مانند پیش از انقلاب
برسد و هیچ علاجی نداشته باشد، باید جراحی شود. برخی معتقد هستند ما باید
مدام در حال تخریب و ویران کردن باشیم، بهنظام ضربه بزنیم، شخصیتها را
باید تخریب کنیم، این فکر جاهلانه است و هیچ عقل و منطقی آن را تائید
نمیکند. بنابراین به نظر من اصلاحات یک تفکر و اندیشه ناب، خاص و الهی
است. قرآن میگوید:« إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ»؛ ما
تا میتوانیم باید اصلاح در جامعه برقرار کنیم. امیرالمؤمنین میگوید من
قصد اصلاح دارم، سیدالشهدا میگوید من میخواهم وضعیت را اصلاح کنم. همه در
مقام اصلاح بودند و هیچکدام در مقام تخریب نبودند. بنابراین تفکر اصلاحات
این را اقتضا میکند و اصلاحطلبها دنبال چنین ایده و آرمانی هستند.