کد خبر: ۱۹۷۷۳
تاریخ انتشار: ۲۵ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۶
احزاب موتور محرک سیاست هستند و علم سیاست در بعد عملی بر شانه احزاب ایستاده است. حزب، مجموعه فعالیت‌های سازمان‌دار و سازمان‌بخشی است که قوه سیاسی انسان را فعال و باعث تکاپو و رقابت برای رسیدن به هدف مطلوب می‌شود.
همیشه دولت‌های ما احزاب را به عنوان یک مشکل فراروی خود دیده‌اند و سیاسی‌ترین دولت‌ها نیز تلاش کرده‌اند خود را به نوعی مستقل از احزاب نشان داده و عنوان کردند که ما سیاسی تصمیم نمی‌گیریم و حساب خود را از احزاب جدا کردند که به نظرم این یک انحراف و در واقع نوعی فرافکنی است.
از لحاظ جامعه‌شناختی نیز وقتی احزاب مورد بی‌مهری دولت‌ها واقع می‌شوند، اقبال مردمی هم به احزاب کمتر شده است. از سویی دیگر در آسیب‌شناسی احزاب می‌توانیم به این مورد اشاره کنیم که احزاب به وظایف ذاتی خود عمل نکردند؛ زیرا حزب باید ضمن اینکه فضا را برای فعالیت‌های سیاسی بارور می‌کند، بتواند نیروهای مستعد را نیز پرورش بدهد و برنامه‌های اداره مملکت در حوزه‌های مختلف در احزاب پخته و در انتخابات به رای گذاشته شود وقتی این برنامه‌ها مورد اقبال مردم قرار گرفت، می‌تواند به عنوان برنامه مراحل خود را طی کند.
در مجموع مردم باید بدانند به چه برنامه‌ای رای دادند و دولت‌ها بدانند که می‌خواهند چه برنامه‌ای را عملیاتی کنند و بعد از طی یک دوره مردم بر همین مبنا عملکرد دولت‌ها را ارزیابی و آن را قضاوت کنند و رای بعدی آن‌ها بر اساس کارکرد و فعالیت دولت‌ها باشد. اما متاسفانه از این فرصت بسیار مناسب محروم هستیم و احزاب ما به این وظایف ذاتی خود عمل نمی‌کنند.
در برهه‌های خاصی احزاب نیروهای خوبی را پرورش داه‌اند برای مثال در حزب جمهوری اسلامی اکثر مسئولان تراز اول خود را به جامعه معرفی کردند و در واقع حزب محلی برای تامین نیروهای نظام جمهوری اسلامی شد. آشفتگی، ترکیب‌های نامانوس، ریاکاری‌های وحشتناک، نخبه کشی‌ها و بسیاری از تبعات منفی را در صورت عملیاتی نکردن احزاب در چارچوب قانون شاهد خواهیم بود. نکته بسیار مهم این است که وقتی احزاب تاسیس شدند باید تمامی برنامه‌های توسعه و اداره کشور و فعالیت‌های سیاسی را آن‌ها به عهده بگیرند و مسئولان نظام بر فعالیت آن‌ها نظارت داشته باشند.
بازگشایی خانه احزاب امری ممدوح و پسندیده است و از سویی دیگر بستن خانه احزاب بدون شک یک امر غیرقابل دفاع است اما با باز شدن خانه احزاب نمی‌توانیم بگوییم به فضای مطلوب و رونق سیاست از جهت احزاب رسیده‌ایم. ما باید برای رسیدن به آن نقطه اقدامات بسیار زیادی در همه بخش‌ها انجام بدهیم به طوری که باید کار به جایی برسد که هیچ احدی به خود این اجازه را ندهد که دم از بسته شدن خانه احزاب بزند.
دولت‌ها متاسفانه هیچ‌گاه به احزاب روی خوش نشان نداده‌اند. برای نهادینه شدن تحزب در کشور نیاز به بازبینی در قانون احزاب با نگاهی مثبت نسبت به این مقوله وجود دارد و از طرفی دیگر وزارت کشور باید حداقل ۵۰% انرژی خود را معطوف به احزاب بکند و از سویی دیگر فرهنگ عمومی و اکثریت مردم نسبت به تحزب و تن دادن به رقابت‌های برخواسته از احزاب التزام عملی داشته باشند.ما نیازمند دو حزب قدرتمند و جامع در کشور هستیم. برای جامعه سیاسی ایران و کشورهای خاورمیانه فقط سیستم دو حزبی را پسندیده است و سیستم‌های خارج از دو حزب را اصلا توصیه نمی‌کنم. کما اینکه در ترکیه و لبنان و بعضی از کشور‌ها که ادعای تحزب و دموکراسی دارند، وجود بیش از دوحزب مانع بزرگی بر سر راه آزادی‌های سیاسی و توسعه سیاسی است و همچنین هزینه‌ای که نظام‌های سیاسی چند حزب بر مردم دارند، گا‌هی بسیار بیشتر از جنگ‌های قومی و محلی است.پارادایم ساختار_ کارگزار راه حل برون رفت معضلات تحزب در کشو می تواند باشد. ما یک سری نخبگان و نهادهایی داریم که می‌توانند به عنوان کارگزاران این امر باشند برای مثال مجلس شورای اسلامی می‌تواند قانون تشکیل احزاب را تسریع بخشد. وزارت کشور نخبگان، خانه احزاب، خود احزاب و رسانه‌های منتسب به احزاب می‌توانند به عنوان کارگزاران این امر، فضا را برای گفتمان‌های مبتنی بر تحزب آماده کنند. از سویی دیگر ساختار‌ها مربوط به زیرساخت‌های فرهنگ عمومی و اقبال کلی نظام است که می‌توانند به ایجاد گفتمان مثبت برای تحزب کمک شایانی کنند و در این مورد نیز باید با اجماع این موضوع حل شود.حزب خانه مقدسی است و مقدس بودن حزب به معنی این است که حزب یک خانه امن و قابل احترامی است که در آن افراد در چارچوب‌های مشخص اصول زیست‌سیاسی را آموزش دیده و تجربه می‌کنند.سیاست باید از مجرای اصلی خود یعنی حزب دنبال شود. اگر ما بخواهیم احزاب به معنای واقعی کلمه در جامعه داشته باشیم، آن وقت دانشگاه‌ها و دولت‌ها آزاد می‌شوند و دیگر نیازی نیست که ما در محیط‌های علمی و اداری فعالیت سیاسی بکنیم. هر فعالیت و رشته‌ای باید جایگاه خود را داشته باشد و آن وقت مساله سیاست را می‌توانیم به عنوان یک فرصت برای توسعه، رفاه و معیشت قلمداد کنیم. طبیعی است تا زمانیکه به صورت فنی و تخصصی مقوله سیاست در احزاب دنبال نشود، بازار ما سیاسی خواهد شد، در دانشگاه‌های ما سیاسی‌کاری‌ها موج خواهد زد و چه بسا این موضوع به دیگر مراکز ما تسری پیدا کند. افرادی که در برهه‌هایی می‌آیند و می‌روند حزب نیستند بلکه فرقه هستند. در واقع این‌ها افرادی هستند که برای رسیدن به قدرت به صحنه می‌آیند و متاسفانه حرف و حدیث‌هایی مبنی بر گریز از سیاست در جامعه را  مطرح می‌کنند.اگر حزب را به معنی واقعی و ساختاری راه‌اندازی کنیم مطمئنا نخبگان ما نیز به سمت احزاب خواهند رفت. اگر امروز نخبگان ما سیاست‌گریز هستند به خاطر برخی از تشکل‌هایی است که به دنبال رسیدن به قدرت‌های مقطعی و بهره برداری از سبدهای مالی و خزانه‌های پولی هستند و طبیعتا اگر عملکرد یک حزب به قدرت رساندن تعدادی از افراد پستونشین باشد وضعیت همین خواهد شد. اما اگر حزب به معنی واقعی کلمه و با گسترش خود در تمامی کشور و عضوگیری و تحلیل‌های درست از شرایط داخلی، منطقه‌ای و بین المللی داشته باشد در این صورت مردم جذب احزاب می‌شوند و اقبال به سوی آن‌ها زیاد می‌شود و مردم به حزب به عنوان یک فرصت و امکان نگاه می‌کنند.حزب آن است که منافع ملی را در نظر بگیرد و برای رشد کشور در تمامی حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، محیط زیست، آموزش و پرورش، آموزش عالی، فرهنگ عمومی، سینما و تئا‌تر در قالب نگاه معطوف به قدرت برنامه داشته باشد.
نام:
ایمیل:
* نظر: